امام مهدی چند غیبت داشتهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«غایب شدن امام مهدی(ع) از نظرها به دو مرحله تقسیم میشود: مرحله کوتاه مدت (غیبت صغرا) و مرحلۀ دراز مدت (غیبت کبرا).
غیبت صغرا نزدیک به هفتاد سال به طول انجامید بعضی غیبت را از هنگام ولادت میدانند؛ چرا که در آن دوران هم امام مهدی(ع) حضور آنچنانی نداشت. در این دوران امام مهدی(ع) به واسطۀ نایبان خاص خود، یعنی عثمان بن سعید، محمد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختی، و علی بن محمد سمری با شیعیان ارتباط داشته و به مسائل و مشکلات شیعیان رسیدگی میکرد و بدینسان شیعیان آمادگی ورود به عصر غیبت کبرا را یافتند.
پس از مرحلۀ غیبت صغرا، از سال ۳۲۹ غیبت کبرای حضرت آغاز گردید. که ارتباط امام با مردم در همین حد نیز قطع شد و مردم مواظف بودند، در امور خود به نایبان عام آن حضرت (فقیهان جامع شرایط) رجوع کنند. این مقطع زمانی، میدان بزرگترین آزمایشهای انسانها و غربال مؤمنان بوده و مردم نیز در این دروان افزون بر تکالیف شرعی، تکالیفی دارند که مهمترین آنها انتظار فرج است[۱]. آنگاه که مشیت الهی با ظهور حضرت مهدی(ع) تحقق گیرد، امام از پس پردۀ غیبت به در خواهد آمد»[۲].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«در مورد غیبتامام زمان (ع) در روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) سخنان فراوانی آمده است چنانکه فرمودهاند که ناگزیر برای حضرت غیبتی است بس طولانی که بسیاری از مردم در وجود آن حضرت تردید میکنند.
چنانکه از روایات برمیآید و عملاً واقع شده و دوست و دشمن به آن آگاهی دارند، برای آن حضرت دو غیبت است، غیبت صغری و غیبت کبری.
غیبت صغری:غیبت صغرای امام عصر (ع) در طول مدت هفتاد سال واقع شده است. در این مدت، گرچه امام از نظرها پنهان بود، لکن این غیبت پنهانی، عام و فراگیر نبود، زیرا کسانی بودند که به صورتی با امام در تماس بودند که به نایبان خاصّ امام مشهورند... . مردم در کارهایشان به این نوّاب مراجعه میکردند، و نامهها و حوایجشان را به وسیله این افراد خاصّ به محضر حضرت میفرستادند و پاسخ را دریافت میداشتند و احیاناً بعضیها با واسطه اینان به محضر امام شرفیاب میشدند.
غیبت کبری: این غیبت از سال ۳۲۹ ه.ق، سال پایان نیابت نوّاب خاص شروع شد و تا زمان ظهور آن حضرت ادامه دارد. این همان غیبتی است که آزمایش سخت بشری در آن نهفته است[۳].
پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی (ع) در روایات متعددی به این دو غیبت خبر دادهاند. امام صادق (ع) فرمود: قائم را دو غیبت خواهد بود: یکی طولانی و دیگری کوتاه، در غیبت اوّل شیعیان خاص جایش را میدانند، ولی در دومی جز خواصّ دوستان دینی او کسی از مکانش اطّلاع ندارد[۴].
با این توضیح نتیجه گرفته میشود غیبت صغری یا کوتاه، مقدّمهای بوده برای غیبت کبری و بطور خلاصه فرق این دو غیبت عبارتند از:
در غیبت صغری اشخاصی به عنوان نایب خاص، معرفی و آنها واسطه بین مردم و امام به حساب میآمدند، در حالی که در غیبت کبری نوّاب عام با ملاکهای مشخّص وجود دارند و امکان تماس با آن حضرت کمتر و محدودتر از غیبت صغری است»[۵].
«رخدادها و پدیدههای اجتماعی، نیازمند مقدمه و آمادهسازی است و باید شرایط را به گونهای فراهم کرد که قابل تحمل و پذیرش عموم مردم شود. پدیده غیبت نیز در همین راستا قابل بررسی است. شیعیانی که در دوران گذشته هرگاه میخواستند امام خود را ملاقات کنند، محضر او شرفیاب شده و از وجودش بهره میبردند، اینک امام و مقتدای خود را در پس پرده غیبت میبینند. این حادثه، بدون زمینهسازی، مشکل و غیره منتظره بود؛ از این رو امامان قبلی آرام آرام، شیعیان را با این پدیده آشنا کردند.
از زمان امام جواد(ع) به بعد به صورتهای مختلفی مانند توجه به نهاد وکالت که از زمان امام باقر و امام صادق(ع) شکل گرفته بود، انجام ملاقاتهای پشت پرده، برقرار کردن ارتباط از طریق نایب خاص، مسأله غایب شدن امام به شکل جدیتری مطرح شد، تا طبیعی جلوه کند. این کارها، پذیرش و قبول مسأله غیبت را بین شیعیان تقویت میکرد؛ لذا آنان دیگر با یک پدیده غریب رو به رو نمیشدند. از این رو دوران غیبت در دو مرحله صورت گرفت:
غیبت صغرا؛ امام عصر(ع) امر هدایت و رهبری را مدت ۶۹ سال، از طریق نایبان خاص انجام میداد. این گونه اداره کردن امور، اولاً موقتی و جهت آماده سازی مردم برای غیبت کامل بود، ثانیاً برای تثبیت وجود و حقانیت امامتحضرت مهدی(ع) بود و ثالثاً تعلیم مردم به رجوع به عالمان دین بود.[۶]
بنابراین از جمله دلایل مرحله غیبت صغرا میتواند موارد زیر باشد:
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«غیبتامام مهدی(ع) امری لازم و ضروری بود؛ ولی از آنجا که همه اقدامهای پیشوایان ما، در راستای تقویت پایههای ایمان مردم بود و بیم آن بود که غیبت آخرین حجّت الهی، آسیبهای جدّی به دیانت مسلمین وارد آورد، دوران غیبت با برنامهریزی دقیق، آغاز شده و ادامه پیدا یافت.
زمینهسازی برای غیبت: یکی از اقداماتی که به آمادگی شیعیان برای دوره غیبت، بسیار کمک کرد، این بود که سالها پیش از ولادت امام دوازدهم(ع) سخن از غیبت آن بزرگوار و ضرورت آن، در گفتار پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) مطرح شد. این اقدام سبب آشنایی شیعیان با پدیده غیبت و لزوم آن و نیز چگونگی حوادث و فتنههای غیبت شد، تا به سبب غیبت امام (ع) به انحراف نگرایند. اقدام دیگر که برای زمینهسازی غیبت مفید بود، شیوۀ ارتباط امام هادی و امام عسکری(ع) با شیعیان بود که در قالبی جدید و شکل محدودتری انجام گرفت. آن دو امام بزرگوار در آستانه غیبت، به پیروان مکتب اهل بیت(ع) آموختند که در بسیاری از نیازهای مادی و معنوی، مجبور به شرفیابی به محضر امام حاضر و ظاهر نیستند؛ بلکه میتوانند با مراجعه به وکلای امامان(ع) به وظایف خود عمل کنند. این در زمانی بود که "نهاد وکالت" به وسیله امامان تأسیس شده و در میان شیعیان، شناخته شده بود و شیعیان به این سازمان اعتماد کافی داشتند. اقدام سوّم، دو مرحلهای شدن غیبت بود. در مرحله نخست گرچه امام مهدی(ع) غایب بود، رابطه امام و امت به کلّی قطع نشد؛ بلکه شیعیان به وسیلۀ "نایبان خاص" با امام خود ارتباط داشتند. این دوره، آمادگی بیشتری برای غیبت کلّی و نهایی امام، ایجاد میکرد؛ زیرا شیعیان دانستند که در غیبت کبرا نیز سرگشته و حیران نخواهند بود؛ بلکه عالمان دین و فقیهان امت، به عنوان نایبان عامّ حضرت در میان آنها و پاسخگوی نیازهای آنها خواهند بود.
غیبت کوتاه مدت: با شهادت امام عسکری(ع) در سال ۲۶۰ ق، دوران امامتامام دوازدهم(ع) آغاز شد. از همین زمان، غیبت کوتاه مدّت آن گرامی که به "غیبت صغرا" معروف است، شروع شد و تا سال ۳۲۹ ق (نزدیک به هفتاد سال) ادامه یافت. مهمترین ویژگی دوره غیبت صغرا آن است که مردم از طریق نایبان خاصّ با امام مهدی(ع) در ارتباط بودند و به وسیله آنها پیامهای آن حضرت را دریافت میکردند و پاسخ سؤالات خود را میگرفتند.[۸] گاهی نیز به واسطه نایبان امام، توفیق شرفیابی به حضور امام خویش را مییافتند. نایبان خاص امام زمان(ع) که همگی از علما و بزرگان شیعه و برگزیدگان آن حضرت بودند، چهار تن هستند که به ترتیب دوره نیابت خود، عبارتند از:
محمد بن عثمان عمری؛ او فرزند نایب اوّل است که پس از درگذشت پدر به مقام نیابت رسید و در سال ۳۰۵ ق وفات کرد.
حسین بن روح نوبختی؛ او پس از ۲۱ سال نیابت، در سال ۳۲۶ ق بدرورد حیات گفت.
علی بن محمد سمری؛ وی در سال ۳۲۹ ق از دنیا رفت و با مرگ او دوران غیبت صغرا پایان گرفت. نایبان خاص همگی توسط امام عکسری(ع) و امام مهدی(ع) انتخاب گردیده، به مردم معرفی میشدند. شیخ طوسی در کتاب الغیبه خود روایت کرده است که روزی چهل نفر از شیعیان همراه عثمان بن سعید (نایب اول) به حضور امام عسکری(ع) رسیدند. امام(ع)، فرزند خود را به آنها نشان داد و فرمود: "پس از من، این فرزند امام شماست. از او اطاعت کنید... بدانید که پس از امروز او را نخواهید دید، تا عمر او به کمال برسد. پس در غیبت او آنچه عثمان بن سعید میگوید، بپذیرید و از او فرمان برید که او جانشین امام شماست و کارها به دست اوست.[۹] در روایتی دیگر امام عسکری(ع) به نیابت محمد بن عثمان (نایب دوم) از امام مهدی(ع) نیز تصریح فرموده است.[۱۰] اینها مربوط به دوران غیبتامام مهدی(ع) بود و در طول غیبت صغرا نیز هر یک از نایبان، پیش از مرگ خود، نائب بعدی را که از سوی امام مهدی(ع) انتخاب شده بود، به مردم معرفی میکردند. این مردان بزرگ به سبب برخورداری از صفات و ویژگیهایی، برای نیابت خاص ولی عصر(ع) شایستگی یافتند. امانتداری، پاکدامنی، عدالت در گفتار، رازداری و پنهان کاری و پوشاندنِ اسرار اهل بیت در شرایط ویژه غیبت از خصوصیات مهم آنها بود. ایشان مورد اعتماد و اطمینان امام و پرورش یافتگان مکتب خاندان پاک پیامبر بودند. در کنار همه این صفات زیبا، آنان از توان مدیریت و رهبری شیعیان برخوردار بودند و با فهم و آگاهی کامل و درک حسّاسیت زمان و بهرهگیری از امکانات موجود، جامعه شیعه را در صراط مستقیم الهی هدایت کردند و آنان را از گذرگاه غیبت صغرا به سلامت عبور دادند. مطالعه دقیق دروه غیبت صغرا و نقش مهم نوّاب اربعه در ایجاد ارتباط بین امت و امام به خوبی اهمیت این دوره از حیات امام عصر(ع) را نشان میدهد. وجود این ارتباطهاو نیز راه یافتن برخی از شیعیان به محضر امام خویش در طول دوران غیبت صغرا تأثیر فراوانی در اثبات ولادت امام دوازدهم و آخرین حجّت پروردگار داشت. این دستاورد مهم، درست در زمانی بود که دشمنان میکوشیدند تا شیعیان را در برابر تولّد فرزندی برای امام عسکری(ع) دچار شک و تردید کنند.
غیبت بلند مدّت: در آخرین روزهای عمر نایب چهارم امام مهدی(ع) در نامهای خطاب به او چنین نگاشت: "بسم الله الرحمن الرحیم. ای علی بن محمد سمری! خداوند در مصیبت وفات تو، به برادران دینیات، پاداش بزرگ و کرامت فرماید؛ چرا که تو تا شش روز دیگر به سرای باقی خواهی رفت. به کارهایت رسیدگی کن و درباره جانشین پس از خود به کسی وصیت مکن؛ زیرا دوره غیبت کامل و طولانی فرا رسیده است. از این پس ظهوری برای من نخواهد بود، مگر پس از فرمان الهی و آن پس از گذشت مدتی دراز خواهد بود که دلها را سختی و قساوت فراگیرد و زمین از ظلم و ستم پر شود...".[۱۱] بنابراین با وفات آخرین نایب خاص امام دوازدهم در سال ۳۲۹ ق دوره غیبت طولانی که به "غیبت کبرا" معروف است، آغاز شد. این دوران، همچنان ادامه دارد تا روزی که به خواست خداوند، ابرهای غیبت، کنار رود و جهان از پرتو مستقیم خورشید فروزان ولایت، بهره مند شود.
همان گونه که گذشت، در دوره غیبت صغرا، شیعیان به وسیله نایبان خاص با امام خود رابطه داشتند و با تکالیف الهی خود آشنا میشدند؛ ولی در دوران غیبت کبرا این نوع ارتباط قطع شده، مردم مؤمن برای شناخت وظایف دینی خود تنها به نایبان عام آن حضرت که همان عالمان دینی وارسته و مراجع بزرگ تقلید هستند، مراجعه میکنند. این جریان، مسیر روشنی است که امام مهدی(ع) خود در نامهای به یکی از چهرههای مورد اعتماد شیعه، ترسیم فرمود. در فرازی از این نامه که توسّط دومین نایب خاص امام ابلاغ شد، چنین آمده است: "و اما در مورد رویدادهایی که در آینده رخ خواهد داد به راویان حدیث ما فقها رجوع کنید؛ زیرا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنان هستم...".[۱۲]امام هادی(ع) در بیان نقش علمای دینی در زمان غیبت فرمود: "اگر نبودند عالمانی که پس از غیبت امام مهدی (ع) مردم را به سوی آن حضرت بخوانند و آنها را به سوی امامشان هدایت کنند و با حجتها و دلیل های محکم الهی از دین او که دین خداست حمایت کنند و اگر نبودند آن عالمان هوشیار که بندگان خدا را از دامهای شیطان و شیطان صفتان و از دشمنیهای دشمنان اهل بیت نجات دهند، هیچ کس نمیداند، مگر اینکه از دین خدا بیرون میرفت؛ ولی ایشان هستند که سررشته دلها و افکار و عقاید شیعیان را با استواری در دست دارند؛ آنچنان که کشتی بان، سکّان کِشتی را به دست میگیرد. آن عالمان، برترین بندگان نزد خداوند متعال هستند [۱۳]»[۱۴].
↑حضرت مهدی(ع) فرمود: " أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم "؛ اما در حوادثی که پیش میآید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند..»، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۸۱.