آیا مسأله غیبت مختص به امام مهدی است؟ انبیاء و پیشوایان قبل از او نیز چنین سرنوشتی نداشتهاند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = مهدویت (پرسش)|بانک جامع...» ایجاد کرد) |
جز (حذف پیوند از عنوان منبعشناسی جامع مهدویت توسط ربات) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== | ||
== | ==منبعشناسی جامع مهدویت== | ||
{{پرسشهای وابسته}} | {{پرسشهای وابسته}} | ||
{{ستون-شروع|3}} | {{ستون-شروع|3}} |
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۰۴
آیا مسأله غیبت مختص به امام مهدی است؟ انبیاء و پیشوایان قبل از او نیز چنین سرنوشتی نداشتهاند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
آیا مسأله غیبت مختص به امام مهدی است؟ انبیاء و پیشوایان قبل از او نیز چنین سرنوشتی نداشتهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
- «مسأله غیبت مختص به امام عصر (ع) نیست، بلکه طبق بیان قرآن کریم و روایات فراوان تعدادی از پیشوایان گذشته نیز، از آن جمله: صالح، یونس، موسی، عیسی، خضر (ع) و... به عللی و جهاتی از جمله امتحان امّتش غیبت اختیار کرده، و از انظار مردم پنهان میشدند!
- ابو بصیر میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که میفرمود[۱]: تمام غیبتهای پیامبران در زندگی قائم ما اهل بیت نیز مو به مو جاری است. ابو بصیر میگوید: عرض کردم، آیا قائم از شما اهل بیت است؟ حضرت فرمود: ای ابو بصیر او پنجمین فرزندم پسر موسی کاظم (ع) و فرزند بانوی کنیزان عالم است. غیبتش طولانی گردد که اهل باطل دچار تردید شوند، سپس خداوند او را ظاهر کرده و شرق و غرب جهان را به دست او بگشاید، و عیسی بن مریم از آسمان فرود آید و پشت سر او نماز گذارد، زمین با نور خداوند منوّر گردد، و جایی در روی زمین نمیماند که در آن غیر از خداوند پرستش شود، همه ادیان باطل از میان برود، و فقط دین خدا میماند، هرچند مشرکین نپسندند!
- نمونهای از غیبتهای پیشوایان گذشته
- ۱. حضرت خضر (ع): به تصریح قرآن کریم، حضرت موسی در زمان غیبت حضرت خضر (ع) از علم او بهرهمند میشد، او با اینکه از دیدگان پنهان بود، هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشت. ولایت و اختیاراتی که از جانب خداوند به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرّف میکرد و اوضاع را طبق مصالحی رهبری مینمود.
- داستان وی با حضرت موسی (ع) در قرآن (آیات ۵۹ تا ۸۲ کهف) ذکر شده است.
- ۲. غیبت حضرت موسی بن عمران (ع): طبق تصریح قرآن حضرت موسی چهل روز تمام از بنی اسرائیل دوری گزید[۲]. تا اینکه این مدت سپری شد و دوباره به سوی قومش برگشت.
- ۳. و همچنین داستان یونس (ع): وقتی قوم او بر مخالفت خود افزودند و او را سرزنش کردند، حضرت یونس (ع) از میان آنها بیرون رفت به طوری که هیچکس نمیدانست او کجاست! طبق تصریح قرآن کریم حضرت یونس مدتی در شکم ماهی محبوس و از دیدگان امّت خود پنهان بود[۳]. خداوند او را به جهت مصلحتی در شکم ماهی زنده نگه داشت. سپس او را بیرون آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید!
- ۴. داستان غیبت عیسی (ع): یهود و نصاری بر کشته شدن وی اتفاق دارند، اما خداوند میفرماید: "و گفتارشان که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند"[۴].
- عیسی بن مریم هم اکنون زنده و غایب است و طبق روایات در زمان ظهور حضرت مهدی روحی فداه از آسمان به زمین فرود میآید.
- چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: مهدی متوجه میشود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود آمده و گویی از موهای سر و صورتش آب میریزد، مهدی روحی فداه به او میگوید: جلو بایست و با مردم نماز بخوان، حضرت عیسی (ع) میگوید: نماز باید به وسیله شما اقامه شود، پس عیسی پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز میخواند[۵].
- ۵. غیبت حضرت صالح (ع): حضرت صالح از پیامبران عظیم الشأن است و نام مبارکش نُهبار در قرآن آمده و از حیث زمان بعد از نوح و قبل از ابراهیم (ع) بوده است. حضرت صالح بر قوم ثمود که مردمی بتپرست بودند مبعوث شد. ایشان مدتی از نظر قومش غایب شد، صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای شکمی هموار و اندامی زیبا، و محاسنی انبوه، و گونههای کمگوشت، میانهبالا و متوسط القامه بود، پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده بود و او را نشناختند. و در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند:
- دسته اوّل منکر وی شدند؛
- دسته دوّم مشکوک بودند؛
- دسته سوّم یقین داشتند که او صالح پیغمبر است.
- صالح (ع) نخست به دستهای که درباره وی مشکوک بودند برخورد نمود، و فرمود: من صالح هستم، ولی مردم او را تکذیب کرده دشنامش داده و آزار رسانده گفتند: ما از تو به خدا پناه میبریم، صالح پیغمبر شکل تو نبود. سپس به نزد دسته منکرین آمد، آنها نیز سخن او را نپذیرفتند و سخت از وی دوری کردند! آنگاه از کنار گروه سوم که اهل یقین بودند گذشت، و به آنها گفت: من صالح هستم، آنها گفتند: راست میگویی خبری به ما ده که بدان وسیله دربارهات شک نکنیم! و بدانیم تو صالح هستی، چه ما تردید داریم که خالق متعال قادر است انسان را در هر صورتی که میخواهد تغییر دهد! صالح گفت: من همان صالح هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست میگویی منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علائمی داشت؟! صالح گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبشخور میرفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر میگذاشت. گفتند درست گفتی، ما به خدا و آن چه تو از نزد او آوردی ایمان داریم...[۶].
- ۶. داستان غیبت لاوی بن برخیا: داستان مشروحی درباره نعثل یهودی در تشرف به خدمت رسول اکرم (ص) نقل شده که تفصیل آن چنین میباشد: نعثل چون پاسخ همه سؤالاتش را از پیامبر عظیم الشأن اسلام دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت: من در کتب انبیای قبل دیدم که در آخرالزمان پیغمبری میآید که نامش "احمد" و "محمد" است، و او خاتم الانبیا بوده و اوصیای او دوازده نفر به عدد اسباطند. رسول اکرم (ص) به نعثل میفرماید: آیا اسباط را میشناسی؟ نعثل گفت: آری، آنها دوازده نفرند که نخستین آنها لاوی بن برخیا است. او مدّتی از بنی اسرائیل غایب شده، سپس به میان قوم خود برگشت، و دین خدا را پس از اندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با پادشاه ستمگری به نام "قرسطیا" جنگید و او را کشت. حضرت فرمود: آنچه در میان بنیاسرائیل واقع شده در میان امت من نیز موبهمو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب میشود به طوری که دیده نمیشود!
- وقتی به طرف امّت بازگشت میکند از اسلام اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی خدا به او اجازه خروج میدهد! و خدا اسلام را به وسیله او ظاهر کرده و تجدید مینماید. خوشا به حال کسانی که او را دوست داشته و از او پیروی کنند، و بدا به حال کسانی که او را دشمن داشته و با او مخالفت نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامههای هدایت و راهنمایی او متمسّک شوند[۷].
- ۷. داستان غیبت ذو القرنین: قرآن کریم در سوره کهف آیات ۸۳-۹۶ داستان مشروحی درباره ذوالقرنین دارد و صفات ممتازی را برای او بیان میکند اما این که ذوالقرنین کیست بیان نشده است. و از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه معصومین (ع) نقل شده میخوانیم که: او پیامبر نبود بلکه بنده صالحی بود[۸].
- جابر بن عبد اللّه انصاری میگوید[۹]: از رسول خدا (ص) شنیدم میفرمود: همانا ذو القرنین بنده صالح خدا بود، و خداوند او را برای بندگانش حجت قرار داده بود، ذو القرنین مردم را به طرف خدا دعوت کرده و آنها را به تقوا و پرهیزکاری امر میکرد، اما آن مردم ضربتی به سمت راست سرش زدند، و او مدتها از نظر مردم غایب شد! غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده، یا هلاک شده، و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان است! اما ذو القرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به طرف قومش بازگشت، این بار نیز مورد حمله قرار گرفت و آنان دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند! سپس حضرت فرمود: آگاه باشید، که در میان شما کسی است که همان روش و سنّت ذو القرنین را دارد، خدای عزّ و جلّ سبب و امکانات همه چیز را برای ذو القرنین فراهم کرد و قدرتی در زمین به او داد که او شرق و غرب را درنوردید. اما به زودی سنّت و روش ذو القرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد، و قائم شرق و غرب عالم را زیر فرمان حکومت خود میآورد. در اطراف جهان کوه و دشت و بیابانی نیست که ذو القرنین در آن قدم ننهاده باشد مگر اینکه مهدی در آن قدم خواهد گذاشت، (و آن را زیر چتر حکومتش خواهد کشید) همه گنجها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر میکند، و او را به وسیله ترسی (که در دل دشمنانش میافکند) یاری خواهد کرد. قائم جهان را پر از عدل و داد میکند، همانطوری که از ظلم و جور پر شده است.
- اینها نمونههایی چند از غیبت انبیا و اولیای الهی بود که به عنوان شاهد بیان شد.
- نتیجه: با توجه به مطالب گذشته معلوم شد که غیبت مختص به امام زمان (ع) نبوده است بلکه طبق بیان آیات قرآن و روایات فراوان بعضی از انبیا و اولیای قبل از او -مانند حضرت موسی، صالح، خضر، یونس، عیسی و...- نیز غیبت داشتهاند»[۱۰].
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ علامه مجلسى، بحارالانوار،(تهران، المکتبة الاسلامیة، ۱۳۸۴ ه.ش)، ج ۵۱، ص ۱۴۶، باب ۶، ح ۱۴. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، صححه و علق علیه على اکبر الغفارى(مؤسسة النشر الاسلامى التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة)، ۱۴۰۵ ه.ق، ۱۳۶۲ ه.ش، ج ۲، ص ۳۴۵، باب ۳۳، ح ۳۱.
- ↑ بقره، آیه ۵۱؛ اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ داستان حضرت یونس در سوره انبیاء آیه ۸۷ و سوره صافّات آیه ۱۴۰ به بعد آمده است.
- ↑ نساء، آیه ۱۵۶.
- ↑ یوسف بن عبد العزیز الشافعى، عقد الدّرر فى أخبار المنتظر، تحقیق عبد الفتاح محمد الحلو، تعلیق على نظرى منفرد،(قم، انتشارات نهایح، المطبعة اسوه، الاولى، ۱۴۱۶ ه.ق)، ص ۳۸.
- ↑ بحار الانوار، پیشین، ج ۵۱، ص ۲۱۵، باب ۱۳، ح ۱.
- ↑ شیخ سلیمان قندوزى، ینابیع المودّة، ص ۹۷، فصل اول، باب ۸، ح ۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۴۲ الى ۵۴۵ با تلخیص.
- ↑ بحار الانوار(با مشخصات سابق)، ج ۲، ص ۳۲۲، باب ۲۷، ح ۳۱؛ کمال الدین(با مشخصات سابق)، ج ۲، ص ۳۹۴، باب ۳۷، ح ۴.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۹۳-۲۰۰.