۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==منشأ و تاریخ پیدایش== | ==منشأ و تاریخ پیدایش== | ||
*تاریخ پیدایش ادیان شرکآمیز و آیینهای بتپرستی را میتوان تقریباً با تاریخ پیدایش آدمیان همزمان دانست<ref>الميزان، ج۶، ص۷۴.</ref> برخی روایات که این تاریخ را به دوران پس از مرگ [[حضرت آدم]]{{ع}} رساندهاند، مؤید این معنایند<ref>نک: التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۲؛ ج۷، ص۳۵؛ المیزان، ج۲، ص۳۴۹-۳۵۰.</ref>؛ اما یادکرد صریحِ [[قرآن]] درباره وجود آیین بتپرستی مربوط به دوران [[حضرت نوح]]{{ع}} است. شرک و بتپرستی همواره پس از [[حضرت نوح]]{{ع}} و تا زمان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ادامه داشته است{{عربی| {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ}} | *تاریخ پیدایش ادیان شرکآمیز و آیینهای بتپرستی را میتوان تقریباً با تاریخ پیدایش آدمیان همزمان دانست<ref>الميزان، ج۶، ص۷۴.</ref> برخی روایات که این تاریخ را به دوران پس از مرگ [[حضرت آدم]]{{ع}} رساندهاند، مؤید این معنایند<ref>نک: التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۲؛ ج۷، ص۳۵؛ المیزان، ج۲، ص۳۴۹-۳۵۰.</ref>؛ اما یادکرد صریحِ [[قرآن]] درباره وجود آیین بتپرستی مربوط به دوران [[حضرت نوح]]{{ع}} است. شرک و بتپرستی همواره پس از [[حضرت نوح]]{{ع}} و تا زمان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ادامه داشته است{{عربی| {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ}} }}<ref> بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه:۵۶.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُنَا وَلاَ يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ }} }}<ref> بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم؛ سوره انعام، آیه:۷۱.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلاَ أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}} }}<ref> بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند میپرستید نمیپرستم ولی خداوندی را میپرستم که جان شما را میستاند و فرمان یافتهام که از مؤمنان باشم؛ سوره یونس، آیه:۱۰۴.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ}} }}<ref> و به جای خداوند چیزی را که (خداوند) برهانی بر آن فرو نفرستاده است و (نیز) چیزی را که دانشی درباره آن ندارند میپرستند و ستمگران را هیچ یاوری نیست.و چون آیات روشن ما را بر آنان بخوانند در چهرههای کافران، ناخوشایندی میبینی، نزدیک است به کسانی که آیات ما را بر آنان میخوانند تاخت آورند، بگو: آیا به بدتر از این شما را آگاه سازم؟ (آن) دوزخ است که خداوند کافران را بدان وعده داده است؛ و این پایانه، بد است.ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بیگمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمیتوانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!؛ سوره حج، آیه: ۷۱- ۷۳.</ref>بیشتر مردم دنیا در طول تاریخ، پیرو ادیان غیر توحیدی و شرکآمیز بودهاند<ref>نک: التفسير الكبير، ج۱، ص۱۱۲.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
*ادیان غیر توحیدی که بر خلاف یکتاپرستی دارای کثرت و اختلافات بنیادیناند، ساخته و پرداخته ذهن بشرند و متأثر از شرایط گوناگون فکری، اجتماعی و جغرافیایی، صورتهایی متفاوت یافتهاند<ref>نک: الميزان، ج۲، ص۳۴۸-۳۵۰.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | *ادیان غیر توحیدی که بر خلاف یکتاپرستی دارای کثرت و اختلافات بنیادیناند، ساخته و پرداخته ذهن بشرند و متأثر از شرایط گوناگون فکری، اجتماعی و جغرافیایی، صورتهایی متفاوت یافتهاند<ref>نک: الميزان، ج۲، ص۳۴۸-۳۵۰.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
==گونههای ادیان غیر توحیدی== | ==گونههای ادیان غیر توحیدی== | ||
*[[قرآن کریم]] از گونههای ادیان غیر توحیدی یاد کرده است<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>: | *[[قرآن کریم]] از گونههای ادیان غیر توحیدی یاد کرده است<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>: | ||
#'''بُتپرستی:''' یکی از رایجترین ادیان غیر توحیدی، پرستش بتها و تندیسهاست که به عنوان نمادی از خدایان و به جای خدای یگانه یا در کنار آن پرستیده میشدند. پیامبران الهی بیشتر با این گونه از ادیان غیر توحیدی روبهرو بودهاند. [[قرآن کریم]] از بتپرستی قوم [[حضرت نوح]]{{ع}}، بتهای پنجگانه آنها به نامهای ودّ، سُواع، يَغوث، يَعوق و نَسْر، دعوت توحیدی [[حضرت نوح]]{{ع}} و مبارزه دراز مدت وی با بتپرستی یاد میکند{{عربی| {{متن قرآن|وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}} | #'''بُتپرستی:''' یکی از رایجترین ادیان غیر توحیدی، پرستش بتها و تندیسهاست که به عنوان نمادی از خدایان و به جای خدای یگانه یا در کنار آن پرستیده میشدند. پیامبران الهی بیشتر با این گونه از ادیان غیر توحیدی روبهرو بودهاند. [[قرآن کریم]] از بتپرستی قوم [[حضرت نوح]]{{ع}}، بتهای پنجگانه آنها به نامهای ودّ، سُواع، يَغوث، يَعوق و نَسْر، دعوت توحیدی [[حضرت نوح]]{{ع}} و مبارزه دراز مدت وی با بتپرستی یاد میکند{{عربی| {{متن قرآن|وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}} }}<ref> و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر، دست نکشید؛ سوره نوح، آیه: ۲۳.</ref>. [[قرآن کریم]] درباره بتپرستی قوم عاد، ثمود و اصحاب مدین، اعتقاد آنان به خدایان چندگانه و مبارزه حضرت هود، صالح و شعیب با بتپرستی آنان را گزارش کرده؛ ولی درباره نام و شکل بتهای این قومها سخنی نگفته است {{عربی| {{متن قرآن|ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ }} }}<ref> سپس مردم دورهای دیگر را پس از آنان پدید آوردیم.آنگاه از خود آنان پیامبری در میانشان فرستادیم که: خداوند را بپرستید، شما را خدایی جز او نیست، آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره مؤمنون، آیه: ۳۱- ۳۲.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ }} }}<ref> و از برادر (قوم) عاد (هود) یاد کن آنگاه که قومش را در آن ریگزار بیم داد و البته پیش از وی بیمدهندگانی بر گذشته بودند و پس از او نیز پیامبرانی آمدند که (هر یک میگفتند) جز خداوند را نپرستید که من بر شما از عذاب روزی سترگ میهراسم؛ سوره احقاف، آیه: ۲۱.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}} }}<ref> گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از خدایانمان باز داری؟ اگر از راستگویانی آنچه به ما وعده میدهی بر سر ما بیاور!؛ سوره احقاف، آیه:۲۲.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ}} }}<ref> و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است نزدیک؛ سوره هود، آیه: ۶۱.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}} }}<ref> گفتند: ای صالح! بیگمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در دو دلی گمانانگیزی هستیم؛ سوره هود، آیه:۶۲.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ يَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلاَ تَعْقِلُونَ وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ قَالُواْ يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَن قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ}} }}<ref> و به سوی (قوم) «عاد» برادرشان «هود» را (فرستادیم که به آنان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ شما جز (گروهی) دروغباف نیستید.ای قوم من! در برابر آن (رسالت) از شما پاداشی نمیخواهم؛ پاداش من جز بر (عهده) آن کس که مرا آفریده است نیست پس آیا خرد نمیورزید؟ و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید.گفتند: ای هود! برهانی برای ما نیاوردهای و ما با سخن تو از خدایانمان دست نمیکشیم و ما به تو ایمان نمیآوریم؛ سوره هود، آیه: ۵۰ - ۵۳.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ }} }}<ref> و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره اعراف، آیه: ۶۵.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}} }}<ref> گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم؟ اگر راست میگویی آنچه را که به ما وعده میدهی بر (سر) ما بیاور!؛ سوره اعراف، آیه: ۷۰.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} }}<ref> و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانهای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسیبی نرسانید که عذابی دردناک شما را فرو گیرد؛ سوره اعراف، آیه: ۷۳.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }} }}<ref> و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است؛ سوره اعراف، آیه:۸۵.</ref>. ماجرای بتشکنی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، سالم گذاشتن بت بزرگ و سرزنش بتپرستان به سبب پرستش بتهایی که به دست خود میتراشند، نشان میدهد که پرستش انواع بتهای سنگی، اعتقاد مردم به خدایان کوچک و بزرگ و تفاوت آنها در قدرت و برتری در میان قوم ابراهيم{{ع}} و در منطقه بابل رواج داشته است: {{عربی| {{متن قرآن|فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلاَّ كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ}} }}<ref> آنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند؛ سوره انبیاء، آیه:۵۸.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ}} }}<ref> گفتند: ای ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کردهای؟گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن میگویند از خود آنان بپرسید!؛ سوره انبیاء، آیه: ۶۲ - ۶۳.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ}} }}<ref> و از پیروان وی ابراهیم بود؛ سوره صافات، آیه:۸۳.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ }} }}<ref> ابراهیم گفت: آیا چیزی را که خود میتراشید میپرستید؟؛ سوره صافات، آیه: ۹۵.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
#'''گاوپرستی:''' اعتقاد به الوهیت و پرستش برخی حیوانات، شکل دیگری از بتپرستی ادیان غیر توحیدی است. اعتقاد به الوهیت و پرستش حیواناتی مانند شیر، تمساح، بعضی از پرندگان و جوندگان، گربه و قوچ از جمله در مصر باستان رواج داشته است. آنها بتهای خود را به شکل موجودات خیالی با سر حیوان و تن انسان ساخته و هنگام مسافرت از طریق رود نیل برای در امان ماندن از خطر تمساحهای آدمخوار ابتدا به معبد با شکوه تمساح رفته و هدیه تقدیم میکردند<ref>آشنایی با ادیان بزرگ، ص۲۴-۲۵.</ref>. گزارش [[قرآن کریم]] درباره گوساله سامری و گرایش گروهی از بنی اسرائیل به پرستش آن{{عربی| {{متن قرآن|قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ}} | #'''گاوپرستی:''' اعتقاد به الوهیت و پرستش برخی حیوانات، شکل دیگری از بتپرستی ادیان غیر توحیدی است. اعتقاد به الوهیت و پرستش حیواناتی مانند شیر، تمساح، بعضی از پرندگان و جوندگان، گربه و قوچ از جمله در مصر باستان رواج داشته است. آنها بتهای خود را به شکل موجودات خیالی با سر حیوان و تن انسان ساخته و هنگام مسافرت از طریق رود نیل برای در امان ماندن از خطر تمساحهای آدمخوار ابتدا به معبد با شکوه تمساح رفته و هدیه تقدیم میکردند<ref>آشنایی با ادیان بزرگ، ص۲۴-۲۵.</ref>. گزارش [[قرآن کریم]] درباره گوساله سامری و گرایش گروهی از بنی اسرائیل به پرستش آن{{عربی| {{متن قرآن|قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ}} }}<ref> گفتند: ما در وعده تو به خودی خود خلاف نورزیدیم بلکه بارهایی (گران) از زیورهای قوم (فرعون) بر دوش ما نهاده شد (ه بود) که (در آتش) انداختیم آنگاه سامری (نیز) این چنین (طرح) افکند آنگاه گوسالهای برای آنان برآورد، پیکری (بیروح) که بانگ گاو داشت و گفتند: این خدای شما و خدای موسی است که از یاد برده است؛ سوره طه، آیه:۸۷- ۸۸.</ref> میتواند اجمالاً مؤید رواج این گونه بتپرستی در میان مصریان باشد. برخی مفسران در تفسیر آیهای که از خدایان فرعون یاد کرده {{عربی| {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ }} }}<ref> و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا مینهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بیگمان ما بر آنان چیرهایم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۷.</ref>، از گاوپرستی او و رواج آن در میان قبطیها سخن گفتهاند<ref>روض الجنان، ج۸، ص۳۴۵؛ التبیان، ج۴، ص۵۱۲.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
#'''پرستش اجرام آسمانی:''' پرستش اجرام آسمانی مانند خورشید، ماه و ستاره گونه دیگری از ادیان غیر توحیدی است. خورشیدپرستی قرنها پیش از میلاد در هند<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج۲، ص۲۵۸.</ref> و مناطق گوناگون شبه جزیره عرب<ref>معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶؛ المفصل، ج۳، ص۱۱۵.</ref> مانند حجاز و یمن و نیز منطقه بابل رواج داشت. قوم حضرت ابراهیم{{ع}}، ملکه و قوم سبأ در یمن و برخی قبایل عربی حجاز در عصر نزول [[قرآن]]<ref>المفصل، ج۱۱، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref> از جمله اقوام خورشیدپرستِ یاد شده در [[قرآن کریم]]اند {{عربی| {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ }} | #'''پرستش اجرام آسمانی:''' پرستش اجرام آسمانی مانند خورشید، ماه و ستاره گونه دیگری از ادیان غیر توحیدی است. خورشیدپرستی قرنها پیش از میلاد در هند<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج۲، ص۲۵۸.</ref> و مناطق گوناگون شبه جزیره عرب<ref>معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶؛ المفصل، ج۳، ص۱۱۵.</ref> مانند حجاز و یمن و نیز منطقه بابل رواج داشت. قوم حضرت ابراهیم{{ع}}، ملکه و قوم سبأ در یمن و برخی قبایل عربی حجاز در عصر نزول [[قرآن]]<ref>المفصل، ج۱۱، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref> از جمله اقوام خورشیدپرستِ یاد شده در [[قرآن کریم]]اند {{عربی| {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ }} }}<ref> و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم.آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود.هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶ - ۷۸.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ }} }}<ref> من زنی یافتهام که بر آنان پادشاهی میکند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد.او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده میبرند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافتهاند؛ سوره نمل، آیه: ۲۳- ۲۴.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}} }}<ref> و از نشانههای او شب و روز و خورشید و ماه است، به خورشید و ماه سجده نبرید و به خداوندی که آنها را آفریده است سجده برید اگر او را میپرستید؛ سوره فصلت، آیه:۳۷.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
#'''پرستش پادشاهان:''' پرستش پادشاهان و امپراتوران نوع دیگری از ادیان و آیینهای شرکآمیز است که از عصر باستان رواج داشته است<ref>نک: آشنایی با ادیان بزرگ، ص۲۶.</ref> قرآن کریم به برخی از پادشاهان مدعی خدایی مانند نمرود و فرعون اشاره کرده است. نمرود، در واکنش به معرفی خدای یگانه به وسیله [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} مدعی شد که میتواند زندگان را میرانده و مردگان را زنده کند. او با تعریفی متفاوت از مرگ و زندگی از میان دو نفر زندانی یکی را کشت و دیگری را آزاد کرد؛ اما هنگامی که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از او خواست تا برخلاف کاری که خدای یگانه انجام میدهد، خورشید را از مغرب به مشرق ببرد، ناتوانیش آشکار شد{{عربی| {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ }} | #'''پرستش پادشاهان:''' پرستش پادشاهان و امپراتوران نوع دیگری از ادیان و آیینهای شرکآمیز است که از عصر باستان رواج داشته است<ref>نک: آشنایی با ادیان بزرگ، ص۲۶.</ref> قرآن کریم به برخی از پادشاهان مدعی خدایی مانند نمرود و فرعون اشاره کرده است. نمرود، در واکنش به معرفی خدای یگانه به وسیله [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} مدعی شد که میتواند زندگان را میرانده و مردگان را زنده کند. او با تعریفی متفاوت از مرگ و زندگی از میان دو نفر زندانی یکی را کشت و دیگری را آزاد کرد؛ اما هنگامی که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از او خواست تا برخلاف کاری که خدای یگانه انجام میدهد، خورشید را از مغرب به مشرق ببرد، ناتوانیش آشکار شد{{عربی| {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ }} }}<ref> آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد؛ سوره بقره، آیه:۲۵۸.</ref>. نمونه دیگر فراعنه مصرند. فرعون معاصر [[حضرت موسی]]{{ع}} خود را خدای برتر مصریان میدانست: {{عربی| {{متن قرآن|فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى}} }}<ref> و گفت: من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه:۲۴.</ref> برهمین اساس، هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} از پروردگار جهانیان سخن گفت، فرعون ضمن تمسخر و دیوانه خواندن آن حضرت، وی را تهدید کرد که اگر خدایی جز او را برگزیند وی را زندانی خواهد کرد: {{عربی| {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ}} }}<ref> فرعون گفت: و «پروردگار جهانیان» چیست؟ (موسی) گفت: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست اگر اهل یقین باشید. (فرعون) به پیرامونیان خود گفت: آیا نمیشنوید؟ (موسی) گفت: پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست. (فرعون) گفت: بیگمان پیامبری که نزد شما فرستادهاند دیوانه است. (موسی) گفت: پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آنهاست اگر خرد بورزید. (فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد؛ سوره شعراء، آیه: ۲۳ - ۲۹.</ref> فرعون معجزات [[حضرت موسی]]{{ع}} را سحر خواند و تأکید کرد که جز خودش برای قبطیان خدای دیگری نمیشناسد{{عربی| {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِّي صَرْحًا لَّعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}} }}<ref> و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم؛ سوره قصص، آیه:۳۸.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
==اختلافات ادیان توحیدی و غیر توحیدی== | ==اختلافات ادیان توحیدی و غیر توحیدی== | ||
*بررسی تطبیقی آیات [[قرآن]] درباره آموزههای ادیان توحیدی و غیر توحیدی نشان میدهد که آموزههای آنها با یکدیگر تفاوت جوهری و بنیادین دارند و پیامبران الهی و یگانه پرستان همواره در طول تاریخ با شرک و بتپرستی در تقابل بودهاند. اختلاف عمیق فکری و فرهنگی میان پیروان ادیان توحیدی با کافران و مشرکان که در روایتهای تاریخی قرآن کریم بازتاب یافته، برخاسته از همین تفاوتها و تناقضهاست. نگرش هر یک از ادیان توحیدی و غیر توحیدی در حوزههای مختلف معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، راه و راهنماشناسی و فرجامشناسی متفاوت از دیگری است{{عربی| {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ}} | *بررسی تطبیقی آیات [[قرآن]] درباره آموزههای ادیان توحیدی و غیر توحیدی نشان میدهد که آموزههای آنها با یکدیگر تفاوت جوهری و بنیادین دارند و پیامبران الهی و یگانه پرستان همواره در طول تاریخ با شرک و بتپرستی در تقابل بودهاند. اختلاف عمیق فکری و فرهنگی میان پیروان ادیان توحیدی با کافران و مشرکان که در روایتهای تاریخی قرآن کریم بازتاب یافته، برخاسته از همین تفاوتها و تناقضهاست. نگرش هر یک از ادیان توحیدی و غیر توحیدی در حوزههای مختلف معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، راه و راهنماشناسی و فرجامشناسی متفاوت از دیگری است{{عربی| {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ}} }}<ref> و موسی گفت: اگر شما و همه آنان که بر روی زمینند کافر شوید بیگمان خداوند، بینیازی ستوده است.آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار میکنیم و بیگمان به آنچه ما را بدان فرا میخوانید در دودلی گمانانگیزی هستیم.پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا میخواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید؛ سوره ابراهیم، آیه: ۸- ۱۰.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
#'''[[خداشناسی]]:''' انکار توحید و یگانگی خداوند در آفرینش هستی و تدبیر آن به رغم پذیرش ضرورت وجود آفریدگاری حکیم، اعتقاد به دو مبدأ در اصل آفرینش و پرستش نیروها و پدیدههای طبیعی و غیبی مانند فرشتگان، جنیان، خورشید، ستارگان، ماه و مانند آنها از آموزههای محوری ادیان غیر توحیدی در حوزه خداشناسیاند<ref>المیزان، ج۷، ص۱۷۳، ۱۸۶-۱۸۷، ۲۳۶-۲۴۰؛ ج۱۰، ص۲۷۲-۲۷۹؛ تاریخ جامع ادیان، ص۴۴۹-۴۸۴؛ اغاثة اللهفان، ج۲، ص۲۵۲-۳۰۰.</ref> مشرکان بتپرست، اغلب با اعتقاد به رب الارباب "بزرگِ خدایان"، بتها را مقرّب درگاه و شریک او در اداره و تدبير جهان میپنداشتند و بر این باور بودند که از یک سو برای جلب رضایت بزرگِ خدایان و بهرهمندی از خیرات و برکات وی و از سوی دیگر برای مصون ماندن از خشم و بلاهای او باید خشنودی بتها را به دست آورد و خشم آنان را برنینگیخت، از این رو برای آنان قربانی کرده و نزدشان به خاکساری و تضرع مینشستند<ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۱۱-۳۱۰.</ref> قرآن کریم با شیوههای گوناگون و از زبان پیامبران الهی به نقد و تخطئه آنها پرداخته<ref>نک: تفسير مقاتل، ج۲، ص۱۲۳؛ جامع البیان، ج۱۲، ص۸۱؛ جوامع الجامع، ج۲، ص۱۷۷.</ref>{{عربی| {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ }} | #'''[[خداشناسی]]:''' انکار توحید و یگانگی خداوند در آفرینش هستی و تدبیر آن به رغم پذیرش ضرورت وجود آفریدگاری حکیم، اعتقاد به دو مبدأ در اصل آفرینش و پرستش نیروها و پدیدههای طبیعی و غیبی مانند فرشتگان، جنیان، خورشید، ستارگان، ماه و مانند آنها از آموزههای محوری ادیان غیر توحیدی در حوزه خداشناسیاند<ref>المیزان، ج۷، ص۱۷۳، ۱۸۶-۱۸۷، ۲۳۶-۲۴۰؛ ج۱۰، ص۲۷۲-۲۷۹؛ تاریخ جامع ادیان، ص۴۴۹-۴۸۴؛ اغاثة اللهفان، ج۲، ص۲۵۲-۳۰۰.</ref> مشرکان بتپرست، اغلب با اعتقاد به رب الارباب "بزرگِ خدایان"، بتها را مقرّب درگاه و شریک او در اداره و تدبير جهان میپنداشتند و بر این باور بودند که از یک سو برای جلب رضایت بزرگِ خدایان و بهرهمندی از خیرات و برکات وی و از سوی دیگر برای مصون ماندن از خشم و بلاهای او باید خشنودی بتها را به دست آورد و خشم آنان را برنینگیخت، از این رو برای آنان قربانی کرده و نزدشان به خاکساری و تضرع مینشستند<ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۱۱-۳۱۰.</ref> قرآن کریم با شیوههای گوناگون و از زبان پیامبران الهی به نقد و تخطئه آنها پرداخته<ref>نک: تفسير مقاتل، ج۲، ص۱۲۳؛ جامع البیان، ج۱۲، ص۸۱؛ جوامع الجامع، ج۲، ص۱۷۷.</ref>{{عربی| {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ }} }}<ref> و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم.آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود.هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶ - ۷۸.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ}} }}<ref> و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است نزدیک؛ سوره هود، آیه: ۶۱.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }} }}<ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.</ref> و از داوری خداوند میان آنان و روشن شدن حقایق در روز قیامت خبر داده است{{عربی| {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} }}<ref> خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است؛ سوره حج، آیه:۱۷.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
#'''[[انسانشناسی]]:''' باورهای مشرکان بتپرست درباره خدا در انسانشناسی و نگرش آنان به نحوه ارتباط خدا و انسان نیز اثرگذار بوده است. بسیاری از آنان "خدای بزرگ" را فراتر از گنجایش فهم آدمی، بسیار دورتر از دسترس او و بتها را واسطه و شفیع میان انسان و خدا میپنداشتند. با توجه به چنین باوری است که پیامبران الهی از نزدیک بودن "الله" به آدمیان و شنیدن و اجابت خواستههای آنها خبر میدادند: {{عربی| {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ}} | #'''[[انسانشناسی]]:''' باورهای مشرکان بتپرست درباره خدا در انسانشناسی و نگرش آنان به نحوه ارتباط خدا و انسان نیز اثرگذار بوده است. بسیاری از آنان "خدای بزرگ" را فراتر از گنجایش فهم آدمی، بسیار دورتر از دسترس او و بتها را واسطه و شفیع میان انسان و خدا میپنداشتند. با توجه به چنین باوری است که پیامبران الهی از نزدیک بودن "الله" به آدمیان و شنیدن و اجابت خواستههای آنها خبر میدادند: {{عربی| {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ}} }}<ref> و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است نزدیک؛ سوره هود، آیه: ۶۱.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۸۱-۸۲؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۱۰.</ref> در انسانشناسی بتپرستان، آدمی بسیار فروتر از آن است که به جهان غیب و ماورای طبیعت راه یافته، با دریافت وحی الهی، جامه رسالت و نبوت بر تن کند<ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۱۳۳؛ نک: الميزان، ج۱۵، ص۲۸؛ ج۱۷، ص۷۳.</ref> بر اساس همین ایده، آنان در ردّ رسالت [[انبيا]] آنان را بشری همانند خویش خوانده و در ادعای [[نبوت]] از آنان آیت و حجت میطلبیدند: {{عربی| {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ مَا أَنتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}} }}<ref> گفتند: تو بیگمان از جادو زدگانی.تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست میگویی نشانهای بیاور!؛ سوره شعراء، آیه: ۱۵۳- ۱۵۴.</ref> به اعتقاد آنان، پیامبران الهی باید از میان فرشتگان باشند که برتر از انسان بوده و مقرب درگاه خدا و شفيع آدمیان در نزد او هستند<ref>التبیان، ج۹، ص۱۱۳؛ الکشاف، ج۲، ص۳۶۹-۳۷۱؛ مجمع البیان، ج۷، ص۷۲؛ ج۸، ص۲۶۳.</ref>{{عربی| {{متن قرآن|إِذْ جَاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ قَالُوا لَوْ شَاء رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}} }}<ref> یاد کن) آنگاه را که پیامبران از پیش و پس آنان نزدشان آمدند که جز خداوند را نپرستید! (اما آنان) گفتند: اگر پروردگار ما (چنین چیزی) میخواست فرشتگانی را میفرستاد پس ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم؛ سوره فصلت، آیه:۱۴.</ref>. به گمان بتپرستان اگر آدمی شایسته پیامبری بود، باید هر کسی بتواند ارتباط وحیانی را تجربه کند و چون خود آنان چنین تجربهای نداشتند، پیامبران الهی را دروغگو میخواندند<ref>الميزان، ج۱۲، ص۳۱؛ ج۱۷، ص۷۳.</ref>: {{عربی| {{متن قرآن|أَؤُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ}} }} <ref>آیا در میان ما کتاب آسمانی را تنها بر او فرو افکندهاند؟ (خیر)، بلکه او دروغزنی خویشتنخواه است؛ سوره قمر، آیه:۲۵.</ref>، بنابراین، میتوان گفت که بتپرستان یاد شده در قرآن کریم آدمی را در استعدادهای جسمانی و مادی او محدود دانسته و از بعد ملکوتی و کمالات روحی و معنوی وی تصوری نداشتهاند<ref>نک: التبیان، ج۹، ص۴۵۳؛ المیزان، ج۱، ص۸۴؛ ج۱۲، ص۳۱-۳۲؛ ج۱۵، ص۲۸.</ref> از ظاهر برخی تعابیر قرآن و گزارشهای تفسیری مربوط برمیآید که پیروان این ادیان مواردی مانند ثروت، موقعیت اجتماعی و نیز داشتن پیروان و حشم و خدم، همانند سران قبایل و پادشاهان را معیار برتری و شایستگی افراد برای رهبری میدانستهاند<ref>الميزان، ج۱۹، ص۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۱۳۸.</ref>، از این رو هنگامی که پیامبران الهی آنان را از پیروی زعمای قوم نهی و به پیروی از خود میخواندند: {{عربی| {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ}} }}<ref> و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه: ۱۵۰ - ۱۵۱.</ref>. پیروی از انبیا را مایه گمراهی، دردسرساز و دیوانگی میخواندند<ref>التبیان، ج۹، ص۴۵۲؛ الكشاف، ج۴، ص۳۹؛ الميزان، ج۱۹، ص۷۹.</ref>: {{عربی| {{متن قرآن|فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلالٍ وَسُعُرٍ}} }} <ref>میگفتند: آیا از بشری چون خود پیروی کنیم؟ در آن صورت در گمراهی و سرگشتگی به سر خواهیم برد؛ سوره قمر، آیه:۲۴.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
#'''[[معادشناسی]]:''' انکار معاد و حيات پس از مرگ در میان بیشتر پیروان ادیان غیر توحیدی و آیینهای بتپرستی دیده میشود. آنان به سبب فهم، درک و بینش بسیار ابتدایی که داشتند، عملاً زمینه [[دعوت به معاد]] و پذیرش آن را نداشتند و تصور و پذیرش حیات پس از مرگ برای آنان به مراتب دشوارتر از تصور و پذیرش یگانگی خدا و پیامبری انسان بود: {{عربی| {{متن قرآن|وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ }} | #'''[[معادشناسی]]:''' انکار معاد و حيات پس از مرگ در میان بیشتر پیروان ادیان غیر توحیدی و آیینهای بتپرستی دیده میشود. آنان به سبب فهم، درک و بینش بسیار ابتدایی که داشتند، عملاً زمینه [[دعوت به معاد]] و پذیرش آن را نداشتند و تصور و پذیرش حیات پس از مرگ برای آنان به مراتب دشوارتر از تصور و پذیرش یگانگی خدا و پیامبری انسان بود: {{عربی| {{متن قرآن|وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ }} }} <ref>و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟؛ سوره یس، آیه:۷۸.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
#'''اعتقاد به بدشگونی:''' اعتقاد به نحوست و بدشگونی یا خوشیمن بودن برخی افراد، اشیا و حوادث، یکی دیگر از باورهای پیروان ادیان غیر توحیدی بود؛ برای نمونه، گویا پس از دعوت [[حضرت صالح]]{{ع}} و گرایش گروهی از قوم به وی، حادثه ناخوشایندی برای ثمود رخ داد که آن را نتیجه بدقدمی[[حضرت صالح]]{{ع}} و پیروان وی خواندند<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۲۰۸-۲۰۹؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۱؛ نک: الميزان، ج۱۵، ص۳۷۳.</ref>: {{عربی| {{متن قرآن|قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ}} | #'''اعتقاد به بدشگونی:''' اعتقاد به نحوست و بدشگونی یا خوشیمن بودن برخی افراد، اشیا و حوادث، یکی دیگر از باورهای پیروان ادیان غیر توحیدی بود؛ برای نمونه، گویا پس از دعوت [[حضرت صالح]]{{ع}} و گرایش گروهی از قوم به وی، حادثه ناخوشایندی برای ثمود رخ داد که آن را نتیجه بدقدمی[[حضرت صالح]]{{ع}} و پیروان وی خواندند<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۲۰۸-۲۰۹؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۱؛ نک: الميزان، ج۱۵، ص۳۷۳.</ref>: {{عربی| {{متن قرآن|قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ}} }}<ref> گفتند: ما به تو و همراهان تو فال بد زدهایم، گفت: فالتان نزد خداوند است بلکه شما گروهی هستید که آزمون شدهاید؛ سوره نمل، آیه: ۴۷.</ref>. مفسران به حوادثی چون نیامدن باران و پیدایش خشکسالی و گرسنگی در پی تکذیب صالح{{ع}}<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۱؛ تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۸۶؛ تفسیر واحدی، ج۲، ص۸۰۶.</ref> و نیز ایجاد اختلاف و دودستگی در جامعه ثمود<ref>تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۱۶۲؛ روح المعانی، ج۱۰، ص۲۰۵؛ الاصفی، ج۲، ص۹۱۱.</ref> اشاره کردهاند. ظاهر و سیاق آیات با قول دوم هماهنگتر است{{عربی| {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ}} }}<ref> و همانا به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خداوند را بپرستید اما ناگاه آنان دو گروه شدند که با هم دشمنی میورزیدند.گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمیخواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟گفتند: ما به تو و همراهان تو فال بد زدهایم، گفت: فالتان نزد خداوند است بلکه شما گروهی هستید که آزمون شدهاید؛ سوره نمل، آیه: ۴۵- ۴۷.</ref>. باور مزبور در میان قوم نوح و بسیاری دیگر از پیروان انبیای الهی وجود داشته و از باورهای ریشهدار عرب بوده است: {{عربی| {{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَذِهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُواْ بِمُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ}} }}<ref> پس، هرگاه نیکی به آنان روی میآورد میگفتند این از آن ماست و اگر بلایی به ایشان میرسید به موسی و همراهان وی فال بد میزدند؛ آگاه باشید که فالشان نزد خداوند است اما بیشتر آنها نمیدانند؛ سوره اعراف، آیه:۱۳۱.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}} }}<ref> گفتند: ما به شما فال بد میزنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره یس، آیه: ۱۸.</ref> و این میتواند نشان از انتقال فرهنگی میان اقوام یادشده باشد<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۴۸- ۲۵۱.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |