مراتب شرک: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۹: خط ۱۹:
#[[شرک]] در [[توحید افعالی]]: [[معتزله]]، که [[علل]] و اسباب طبیعی را در تأثیر مستقل می‌پندارند، به [[شرک]] در [[توحید افعالی]] دچارند<ref>مفاهیم القرآن‌، ۱/ ۳۰۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 205.</ref>.
#[[شرک]] در [[توحید افعالی]]: [[معتزله]]، که [[علل]] و اسباب طبیعی را در تأثیر مستقل می‌پندارند، به [[شرک]] در [[توحید افعالی]] دچارند<ref>مفاهیم القرآن‌، ۱/ ۳۰۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 205.</ref>.


==[[مراتب شرک|مراتب]] و [[درجات شرک]]==
==مراتب شرک در اصطلاحات کلام==
#شرک ذاتی: [[اعتقاد]] به چند مبدئی، "شرک ذاتی" است و نقطه مقابل "[[توحید ذاتی]]" است. [[قرآن]] آنجا که [[اقامه برهان]] می‌کند ([[برهان]] تمانع) و می‌گوید: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}<ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.</ref>. در برابر این گروه [[اقامه برهان]] می‌کنند . این گونه [[اعتقاد]] سبب [[خروج]] از چرگه اهل [[توحید]] و [[خروج]] از [[حوزه]] [[اسلام]] است. [[اسلام]] شرک ذاتی را در هر شکل و هر صورت به کلی طرد می‌کند. شرک ذاتی، مانند بعضی که به ثنویت یا [[تثلیث]] یا چند اصل قدیم ازلی مستقل از یکدیگر قائل بوده‌اند، [[جهان]] را چند پایه و چند قطبی و چند کانونی می‌دانسته‌اند.
#شرک ذاتی: [[اعتقاد]] به چند مبدئی، "شرک ذاتی" است و نقطه مقابل "[[توحید ذاتی]]" است. [[قرآن]] آنجا که [[اقامه برهان]] می‌کند ([[برهان]] تمانع) و می‌گوید: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}<ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.</ref>. در برابر این گروه [[اقامه برهان]] می‌کنند . این گونه [[اعتقاد]] سبب [[خروج]] از چرگه اهل [[توحید]] و [[خروج]] از [[حوزه]] [[اسلام]] است. [[اسلام]] شرک ذاتی را در هر شکل و هر صورت به کلی طرد می‌کند. شرک ذاتی، مانند بعضی که به ثنویت یا [[تثلیث]] یا چند اصل قدیم ازلی مستقل از یکدیگر قائل بوده‌اند، [[جهان]] را چند پایه و چند قطبی و چند کانونی می‌دانسته‌اند.
#شرک صفاتی: شرک صفاتی، یعنی عدم [[وحدت]] صفات با ذاتی. به [[علت]] دقیق بودن مسئله شرک صفاتی، این مسئله در میان [[عامه]] [[مردم]] هرگز مطرح نمی‌شود. برخی [[اندیشمندان]] که در این گونه مسائل می‌اندیشند، اما صلاحیت و تعمق کافی ندارند به شرک در [[صفات ]][[مبتلا]] می‌شوند. [[اشاعره]] از [[متکلمین]] [[اسلامی]] دچار این نوع شرک شده‌اند. این نوع شرک، شرک خفی است و موجب [[خروج]] از [[حوزه]] [[اسلام]] نیست.
#شرک صفاتی: شرک صفاتی، یعنی عدم [[وحدت]] صفات با ذاتی. به [[علت]] دقیق بودن مسئله شرک صفاتی، این مسئله در میان [[عامه]] [[مردم]] هرگز مطرح نمی‌شود. برخی [[اندیشمندان]] که در این گونه مسائل می‌اندیشند، اما صلاحیت و تعمق کافی ندارند به شرک در [[صفات ]][[مبتلا]] می‌شوند. [[اشاعره]] از [[متکلمین]] [[اسلامی]] دچار این نوع شرک شده‌اند. این نوع شرک، شرک خفی است و موجب [[خروج]] از [[حوزه]] [[اسلام]] نیست.
خط ۲۶: خط ۲۶:
*در [[باور]] بت‌پرستان، [[بت]] "تمثال "هایی از ارباب و خدایانند، نه اینکه خود این [[بت‌ها]] [[خدا]] باشند. البته عوام آنها چه‌بسا میان [[بت‌ها]] و ارباب فرق نگذاشته، خود [[بت‌ها]] را [[پرستش]] کنند<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص۳۵۶.</ref>.
*در [[باور]] بت‌پرستان، [[بت]] "تمثال "هایی از ارباب و خدایانند، نه اینکه خود این [[بت‌ها]] [[خدا]] باشند. البته عوام آنها چه‌بسا میان [[بت‌ها]] و ارباب فرق نگذاشته، خود [[بت‌ها]] را [[پرستش]] کنند<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص۳۵۶.</ref>.
*نقطه مقابل شرک در [[پرستش]]، [[توحید عبادی]] است. به اصطلاح "[[توحید عبادی]]" [[رجوع]] شود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷.</ref>.
*نقطه مقابل شرک در [[پرستش]]، [[توحید عبادی]] است. به اصطلاح "[[توحید عبادی]]" [[رجوع]] شود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷.</ref>.
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[حمید نگارش|نگارش، حمید]]، [[ابراهیم احمدیان|احمدیان، ابراهیم]]، [[محمود سراجی|سراجی، محمود]]، [[محمد تقی رکنی لموکی|رکنی لموکی، محمد تقی]]، [[محمد خطیبی کوشکک|خطیبی کوشکک، محمد]]،[[سید قوام‌الدین حسینی سیاهکلرودی|حسینی سیاهکلرودی، سید قوام‌الدین]]، [[ فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[حمید نگارش|نگارش، حمید]]، [[ابراهیم احمدیان|احمدیان، ابراهیم]]، [[محمود سراجی|سراجی، محمود]]، [[محمد تقی رکنی لموکی|رکنی لموکی، محمد تقی]]، [[محمد خطیبی کوشکک|خطیبی کوشکک، محمد]]،[[سید قوام‌الدین حسینی سیاهکلرودی|حسینی سیاهکلرودی، سید قوام‌الدین]]، [[ فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]

نسخهٔ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۴۲

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مراتب شرک (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  1. شرک در توحید افعالی: بدین معنا است که آدمی در همان حال که خویش را به توحید افعالی پای‌پند می‌پندارد، آثار را به علل و اسباب طبیعی نسبت می‌دهد.
  2. شرک در توحید عملی: هر گونه پیروی از آفریدگان، اگر به رضای خدا نباشد، گونه‌ای شرک است؛ همانند پیروی از هواهای نفسانی، شیاطین، ستمگران و حاکمان جور[۵].
  3. شرک در توحید عبادی: به معنای آن است که انسان در عبادت ریاکاری کند. هر چند ریا موجب بطلان عمل است و از گناهان بزرگ محسوب می‌شود، باعث زوال ایمان نمی‌گردد.
  4. شرک در توحید صفاتی: این گونه شرک خفی تنها میان دانشمندان و اندیشه‌مندان رواج دارد. متکلمان اشعری بدین گونه از شرک مبتلایند. این شرک نیز موجب خروج از اسلام نمی‌شود[۶].
  5. شرک در توحید افعالی: معتزله، که علل و اسباب طبیعی را در تأثیر مستقل می‌پندارند، به شرک در توحید افعالی دچارند[۷][۸].

مراتب شرک در اصطلاحات کلام

  1. شرک ذاتی: اعتقاد به چند مبدئی، "شرک ذاتی" است و نقطه مقابل "توحید ذاتی" است. قرآن آنجا که اقامه برهان می‌کند (برهان تمانع) و می‌گوید: ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ [۹]. در برابر این گروه اقامه برهان می‌کنند . این گونه اعتقاد سبب خروج از چرگه اهل توحید و خروج از حوزه اسلام است. اسلام شرک ذاتی را در هر شکل و هر صورت به کلی طرد می‌کند. شرک ذاتی، مانند بعضی که به ثنویت یا تثلیث یا چند اصل قدیم ازلی مستقل از یکدیگر قائل بوده‌اند، جهان را چند پایه و چند قطبی و چند کانونی می‌دانسته‌اند.
  2. شرک صفاتی: شرک صفاتی، یعنی عدم وحدت صفات با ذاتی. به علت دقیق بودن مسئله شرک صفاتی، این مسئله در میان عامه مردم هرگز مطرح نمی‌شود. برخی اندیشمندان که در این گونه مسائل می‌اندیشند، اما صلاحیت و تعمق کافی ندارند به شرک در صفات مبتلا می‌شوند. اشاعره از متکلمین اسلامی دچار این نوع شرک شده‌اند. این نوع شرک، شرک خفی است و موجب خروج از حوزه اسلام نیست.
  3. شرک در خالقیت: یعنی برخی مخلوقات خدا را با او در خالقیت شریک دانستن. مثلاً اگر گفته شود: خداوند مسئول خلقت شرور نیست بلکه آفریده بعضی از مخلوقات است؛ شرک در خالقیت صورت گرفته است. این گونه شرک که شرک در خالقیت و فاعلیت است، نقطه مقابل توحید افعالی است. اسلام این گونه شرک را نیز غیر قابل گذشت می‌داند. البته شرک در خالقیت به نوبه خود دارای مراتبی است که بعضی از آن مراتب، شرک خفی است نه شرک جلی، و موجب خروج کلی از جرگه اهل توحید و حوزه اسلام نیست.
  4. شرک در پرستش: نقطه مقابل توحید در عبادت است. شرک در پرستش، شرک عملی و از نوع بودن و شدن دروغین است. برخی در مرحله پرستش، چوب یا سنگ یا فلز یا حیوان یا ستاره یا خورشید یا درخت یا دریا را می‌‌پرستیده‌اند. این نوع از شرک فراوان بوده، هنوز هم در گوشه و کنار جهان یافت می‌‌شود[۱۰][۱۱].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ﴿ وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۵؛ المیزان‌، ۱۱/ ۲۷۳.
  2. فرهنگ شیعه، ص 205.
  3. میزان الحکمة، ۲/ ۱۴۳۸.
  4. فرهنگ شیعه، ص 205.
  5. میزان الحکمة، ۲/ ۱۴۳۸.
  6. مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۱۲۳.
  7. مفاهیم القرآن‌، ۱/ ۳۰۱.
  8. فرهنگ شیعه، ص 205.
  9. اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.
  10. مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۲۰۱ - ۲۰۰؛ همو، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۲، ص۷۵ - ۷۴ و ۶۸ - ۶۱.
  11. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۶.
  12. طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص۳۵۶.
  13. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۷.