قاعده لطف در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


===چیستی [[لطف]]===
===چیستی [[لطف]]===
*[[لطف]] در لغت یعنی [[نرمی]] در کار و [[کردار]]، [[مدارا]]، خوش [[رفتاری]]، [[مودت]]، نیکویی و نیکوکرداری<ref>مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۰؛ لغت‌نامه دهخدا، ۱۲/ ۱۷۳۷۶. </ref>. اما در اصطلاح یعنی [[انگیزه]] ای که [[مکلف]] را به [[طاعت]] [[خداوند]] نزدیک‌تر و از معصیتش دور می‌‌سازد، به طوری که [[مکلف]] با [[اختیار]] و میل قلبی تکلیفش را انجام دهد<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰. </ref>.
*[[لطف]] در لغت یعنی [[نرمی]] در کار و [[کردار]]، [[مدارا]]، خوش [[رفتاری]]، [[مودت]]، نیکویی و نیکوکرداری<ref>مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۰؛ لغت‌نامه دهخدا، ۱۲/ ۱۷۳۷۶. </ref>. اما در اصطلاح یعنی [[انگیزه]] ای که [[مکلف]] را به [[طاعت]] [[خداوند]] نزدیک‌تر و از معصیتش دور می‌‌سازد، به طوری که [[مکلف]] با [[اختیار]] و میل قلبی تکلیفش را انجام دهد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۰. </ref>.


===دیدگاه‌های متفاوت درباره قاعدۀ [[لطف]]===
===دیدگاه‌های متفاوت درباره قاعدۀ [[لطف]]===
*دیدگاه‌های متعددی دربارۀ قاعدۀ [[لطف]] و خاستگاه آن وجود دارد. برخی قاعدۀ [[لطف]] را لازمۀ [[حکمت الهی]] می‌دانند و بر آن‌اند که وقتی دانستیم [[خداوند]] [[حکیم]] است، لازمۀ [[حکمت]] آن است که بر [[بندگان]] [[لطف]] کند؛ زیرا اگر [[لطف]] نباشد، غرض از [[تکلیف]] یا حتی [[خلقت]] حاصل نمی‌آید و این بر [[خداوند]] [[حکیم]] محال است. برخی دیگر، [[لطف]] را از [[جود]] و [[کرم]] [[خدا]] می‌دانند نه از [[عدل]] او و معتقدند، [[لطف]] از آن رو بر [[خدا]] لازم است که او جواد و [[کریم]] است نه آنکه [[عادل]] است. برخی نیز [[لطف]] را لازمۀ [[عدل الهی]] می‌دانند. گروهی از [[متکلمان]]، قاعدۀ [[لطف]] را از [[دلایل]] [[لزوم]] [[بعثت پیامبران]] می‌شمارند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰. </ref>.
*دیدگاه‌های متعددی دربارۀ قاعدۀ [[لطف]] و خاستگاه آن وجود دارد. برخی قاعدۀ [[لطف]] را لازمۀ [[حکمت الهی]] می‌دانند و بر آن‌اند که وقتی دانستیم [[خداوند]] [[حکیم]] است، لازمۀ [[حکمت]] آن است که بر [[بندگان]] [[لطف]] کند؛ زیرا اگر [[لطف]] نباشد، غرض از [[تکلیف]] یا حتی [[خلقت]] حاصل نمی‌آید و این بر [[خداوند]] [[حکیم]] محال است. برخی دیگر، [[لطف]] را از [[جود]] و [[کرم]] [[خدا]] می‌دانند نه از [[عدل]] او و معتقدند، [[لطف]] از آن رو بر [[خدا]] لازم است که او جواد و [[کریم]] است نه آنکه [[عادل]] است. برخی نیز [[لطف]] را لازمۀ [[عدل الهی]] می‌دانند. گروهی از [[متکلمان]]، قاعدۀ [[لطف]] را از [[دلایل]] [[لزوم]] [[بعثت پیامبران]] می‌شمارند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۰. </ref>.
===انواع [[لطف]]===
===انواع [[لطف]]===
*برای [[لطف]] دو تقسیم صورت گرفته است:
*برای [[لطف]] دو تقسیم صورت گرفته است:
#[[لطف]] محصل: یعنی اینکه بنای [[خلقت]] موجودات بدون در نظر گرفتن این [[لطف]] لغو و بی معنی است چراکه انجام [[تکالیف الهی]] بدون در نظر گرفتن این [[لطف]] برای [[بندگان]] [[خداوند]] میسر نیست<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۱.  </ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰-۳۷۱.  </ref> از مصادیق این [[لطف]] می‌‌توان به [[بعثت پیامبران]] و همچنین [[بیان]] [[تکالیف]] و [[قدرت]] بخشیدن برای [[تکالیف]] اشاره کرد. [[وجوب لطف]] محصل در نظر آنان که [[خداوند]] را [[حکیم]] می‌دانند، غیر قابل [[انکار]] است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰-۳۷۱. </ref>.
#[[لطف]] محصل: یعنی اینکه بنای [[خلقت]] موجودات بدون در نظر گرفتن این [[لطف]] لغو و بی معنی است چراکه انجام [[تکالیف الهی]] بدون در نظر گرفتن این [[لطف]] برای [[بندگان]] [[خداوند]] میسر نیست<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۱.  </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۰-۳۷۱.  </ref> از مصادیق این [[لطف]] می‌‌توان به [[بعثت پیامبران]] و همچنین [[بیان]] [[تکالیف]] و [[قدرت]] بخشیدن برای [[تکالیف]] اشاره کرد. [[وجوب لطف]] محصل در نظر آنان که [[خداوند]] را [[حکیم]] می‌دانند، غیر قابل [[انکار]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۰-۳۷۱. </ref>.
#[[لطف]] [[مقرب]]: یعنی درجه ای بعد از [[لطف]] محصل به این [[بیان]] که [[هدف]] از این [[لطف]] فقط برای [[ترغیب]] [[مکلفین]] برای انجام [[اعمال]] عبادیشان است به عبارتی می‌‌توان گفت این [[لطف]] به [[مکلف]] [[کمک]] می‌‌کند که به [[طاعت]] [[خداوند]] نزدیکتر شده و از معصیتش دور شود<ref>کشف المراد، ۳۵۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۲۷۷؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۲.  </ref>. در واقع فرق این [[لطف]] با [[لطف]] محصل در این است که [[لطف]] محصل حرف از [[هدف خلقت]] می‌‌زند، ولی [[لطف]] [[مقرب]] بر اساس غرض [[تکلیف]] [[مکلفین]] بنا شده است. بین [[دانشمندان]] [[علم کلام]] در وجود و عدم این [[لطف]] [[اختلاف]] وجود دارد<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱.  </ref>.
#[[لطف]] [[مقرب]]: یعنی درجه ای بعد از [[لطف]] محصل به این [[بیان]] که [[هدف]] از این [[لطف]] فقط برای [[ترغیب]] [[مکلفین]] برای انجام [[اعمال]] عبادیشان است به عبارتی می‌‌توان گفت این [[لطف]] به [[مکلف]] [[کمک]] می‌‌کند که به [[طاعت]] [[خداوند]] نزدیکتر شده و از معصیتش دور شود<ref>کشف المراد، ۳۵۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۲۷۷؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۲.  </ref>. در واقع فرق این [[لطف]] با [[لطف]] محصل در این است که [[لطف]] محصل حرف از [[هدف خلقت]] می‌‌زند، ولی [[لطف]] [[مقرب]] بر اساس غرض [[تکلیف]] [[مکلفین]] بنا شده است. بین [[دانشمندان]] [[علم کلام]] در وجود و عدم این [[لطف]] [[اختلاف]] وجود دارد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۱.  </ref>.
*نظریۀ [[دانشمندان شیعه]] این است که برآورده شدن غرض [[تکلیف]]، به واسطۀ [[لطف خداوند]] محقق می‌‌شود، بنابراین  اینچنین لطفی امری لازم برای [[خداوند]] است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱. </ref>. [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] این مطلب را [[تأیید]] می‌‌کند که آنچه [[شوق]] [[بنده]] را به [[اطاعت]] و از [[معصیت خداوند]] دور می‌‌کند مهیا کردنش توسط [[خداوند]] امری لازم است؛ زیرا که چنین ذوق و شوقی، لغویت را از [[تکالیف]] دور می‌‌کند<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۶. </ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱. </ref>
*نظریۀ [[دانشمندان شیعه]] این است که برآورده شدن غرض [[تکلیف]]، به واسطۀ [[لطف خداوند]] محقق می‌‌شود، بنابراین  اینچنین لطفی امری لازم برای [[خداوند]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۱. </ref>. [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] این مطلب را [[تأیید]] می‌‌کند که آنچه [[شوق]] [[بنده]] را به [[اطاعت]] و از [[معصیت خداوند]] دور می‌‌کند مهیا کردنش توسط [[خداوند]] امری لازم است؛ زیرا که چنین ذوق و شوقی، لغویت را از [[تکالیف]] دور می‌‌کند<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۶. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۱. </ref>
*البته باید توجه داشت مراد از [[الزام]] [[خداوند]] برای ایجاد چنین لطفی به منزلۀ این نیست که بندگانش بر او [[حاکمیت]] دارند؛ بلکه مراد این است که اوصاف [[خداوند]] ـ مانند [[حکمت]] و [[عدالت]] ـ به طور خودکار موجب چنین لطفی بر [[بندگان خدا]] می‌‌شود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱. </ref>.
*البته باید توجه داشت مراد از [[الزام]] [[خداوند]] برای ایجاد چنین لطفی به منزلۀ این نیست که بندگانش بر او [[حاکمیت]] دارند؛ بلکه مراد این است که اوصاف [[خداوند]] ـ مانند [[حکمت]] و [[عدالت]] ـ به طور خودکار موجب چنین لطفی بر [[بندگان خدا]] می‌‌شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۱. </ref>.
*[[لطف خداوند]] بر دو گونه است:  
*[[لطف خداوند]] بر دو گونه است:  
#[[لطف]] عام: یعنی لطفی که ایجاد [[انگیزه]] برای [[عامه]] [[مکلفین]] نسبت به تکالیفشان می‌‌کند. این [[لطف]] از باب [[حکمت]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است.  
#[[لطف]] عام: یعنی لطفی که ایجاد [[انگیزه]] برای [[عامه]] [[مکلفین]] نسبت به تکالیفشان می‌‌کند. این [[لطف]] از باب [[حکمت]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است.  
#[[لطف]] خاص: یعنی لطفی که ایجاد [[انگیزه]] برای [[خاصه]] [[مکلفین]] نسبت به تکالیفشان می‌‌کند. این [[لطف]] از  باب [[جود]] و [[فضل الهی]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱. </ref>.
#[[لطف]] خاص: یعنی لطفی که ایجاد [[انگیزه]] برای [[خاصه]] [[مکلفین]] نسبت به تکالیفشان می‌‌کند. این [[لطف]] از  باب [[جود]] و [[فضل الهی]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۱. </ref>.
===[[احکام]] [[قاعده لطف]]===
===[[احکام]] [[قاعده لطف]]===
*برای [[قاعده لطف]] همچنین احکامی [[بیان]] شده است مانند:
*برای [[قاعده لطف]] همچنین احکامی [[بیان]] شده است مانند:
#قاعدۀ [[لطف]] باید جایی [[اعمال]] شود که میان [[لطف]] و مورد [[لطف]] مناسبتی باشد، بدین معنا که‌ حصول [[لطف]]، انگیزه‌ای برای انجام [[تکالیف]] شخص [[لطف]] شونده ایجاد کند. در غیر این صورت، اگر هیچ [[انگیزه]] ای به فرد [[لطف]] شونده ندهد [[لطف]] به ایشان بی ثمر و بدون [[دلیل]] خواهد بود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳. </ref>.   
#قاعدۀ [[لطف]] باید جایی [[اعمال]] شود که میان [[لطف]] و مورد [[لطف]] مناسبتی باشد، بدین معنا که‌ حصول [[لطف]]، انگیزه‌ای برای انجام [[تکالیف]] شخص [[لطف]] شونده ایجاد کند. در غیر این صورت، اگر هیچ [[انگیزه]] ای به فرد [[لطف]] شونده ندهد [[لطف]] به ایشان بی ثمر و بدون [[دلیل]] خواهد بود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۳. </ref>.   
#[[لطف]] نباید باعث سلب [[اختیار]] [[بندگان]] نسبت به عملکردشان شود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳. </ref>.
#[[لطف]] نباید باعث سلب [[اختیار]] [[بندگان]] نسبت به عملکردشان شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۳. </ref>.
#[[مکلف]] باید به اجمال یا تفصیل از [[لطف]] مطلع شود؛ زیرا اگر به [[لطف]] و مورد [[لطف]] و مناسبت بین آنها [[آگاه]] نباشد، در او  ایجاد [[انگیزه]] برای عمل به [[تکالیف]] ایجاد نمی‌شود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳. </ref>.
#[[مکلف]] باید به اجمال یا تفصیل از [[لطف]] مطلع شود؛ زیرا اگر به [[لطف]] و مورد [[لطف]] و مناسبت بین آنها [[آگاه]] نباشد، در او  ایجاد [[انگیزه]] برای عمل به [[تکالیف]] ایجاد نمی‌شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۳. </ref>.
#[[لطف]] باید موجب افزایش [[زیبایی]] و [[حسن فعلی]] که مورد [[لطف]] قرار گرفته است بشود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳. </ref>.  
#[[لطف]] باید موجب افزایش [[زیبایی]] و [[حسن فعلی]] که مورد [[لطف]] قرار گرفته است بشود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۳. </ref>.  
#[[واجب]] نیست فعل مورد [[لطف]]، امری معین باشد؛ بلکه می‌‌تواند این [[لطف]] با امری اختیاری دو چندان شود به گونه ای که [[مکلف]] میان دو یا چند  امر برای انجام تکالیفش مختار باشد مانند کفارات [[روزه]]<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳. </ref>.
#[[واجب]] نیست فعل مورد [[لطف]]، امری معین باشد؛ بلکه می‌‌تواند این [[لطف]] با امری اختیاری دو چندان شود به گونه ای که [[مکلف]] میان دو یا چند  امر برای انجام تکالیفش مختار باشد مانند کفارات [[روزه]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۳. </ref>.
===اشکالات به [[قاعده لطف]] و پاسخ به آن===
===اشکالات به [[قاعده لطف]] و پاسخ به آن===
*بین [[دانشمندان]] [[علم کلام]] در وجود و عدم این [[لطف]] [[اختلاف]] وجود دارد:
*بین [[دانشمندان]] [[علم کلام]] در وجود و عدم این [[لطف]] [[اختلاف]] وجود دارد:
*اشکال اول: لازمۀ [[لطف خداوند]] به [[بندگان]] این است که هیچ گناهکاری در [[جهان]] وجود نداشته باشد، زیرا براساس [[لطف خداوند]] [[مکلفین]] نباید مرتکب فعل [[حرام]] شود در حالی که بسیاری از [[مکلفین]] [[گناهکار]] و در مسیر [[گمراهی]] اند<ref>شرح الاصول الخسمة، ۵۲۳؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۶.  </ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲. </ref>
*اشکال اول: لازمۀ [[لطف خداوند]] به [[بندگان]] این است که هیچ گناهکاری در [[جهان]] وجود نداشته باشد، زیرا براساس [[لطف خداوند]] [[مکلفین]] نباید مرتکب فعل [[حرام]] شود در حالی که بسیاری از [[مکلفین]] [[گناهکار]] و در مسیر [[گمراهی]] اند<ref>شرح الاصول الخسمة، ۵۲۳؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۶.  </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۲. </ref>
*جواب: بنابر تعریف [[شیعه]]، [[لطف خداوند]]، [[قدرت]] [[مکلفین]] بر [[معصیت]] را از بین نمی‌برد بلکه فقط تشویقی است برای [[مکلفین]] نسبت به انجام [[اعمال]] عبادیشان بدون آنکه آنان را مجبور به [[تکالیف]] کند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱-۳۷۲. </ref>.
*جواب: بنابر تعریف [[شیعه]]، [[لطف خداوند]]، [[قدرت]] [[مکلفین]] بر [[معصیت]] را از بین نمی‌برد بلکه فقط تشویقی است برای [[مکلفین]] نسبت به انجام [[اعمال]] عبادیشان بدون آنکه آنان را مجبور به [[تکالیف]] کند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۱-۳۷۲. </ref>.
*اشکال دوم: آیا [[لطف خداوند]] شامل همۀ [[بندگان]] حتی [[کفار]] هم می‌‌شود؟ اگر شامل [[کفار]] می‌‌شود لازمه‌اش این است که [[خداوند]] با چنین لطفی عملی لغو و بیهوده انجام داده است چرا که کافرین با توجه به این [[لطف]] به [[معصیت]] خود ادامه داده و از مسیر [[گمراهی]] برنمی گردند و اگر قائل شویم [[لطف خداوند]] فقط خاص [[مسلمین]] است و شامل کافرین نمی‌شود باید پرسید [[علت]] این اختصاص چیست؟ اگر شامل نشدن این [[لطف]] به [[کفار]] از عدم [[توانایی]] [[خداوند]] است لازمۀ این ادعا عجز [[خداوند]] است و اگر به خاطر عدم [[توانایی]] [[خداوند]] نیست؛ بلکه [[خداوند]] نمی‌خواهد کافرین شامل [[لطف]] شود، این مطلب یعنی ناقص عمل کردن [[خداوند]] نسبت به یک امر وجوبی ([[لطف]] به [[بندگان]]) است در حالی که چنین خللی برای [[خداوند]]، محال است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۲.  </ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.  </ref>
*اشکال دوم: آیا [[لطف خداوند]] شامل همۀ [[بندگان]] حتی [[کفار]] هم می‌‌شود؟ اگر شامل [[کفار]] می‌‌شود لازمه‌اش این است که [[خداوند]] با چنین لطفی عملی لغو و بیهوده انجام داده است چرا که کافرین با توجه به این [[لطف]] به [[معصیت]] خود ادامه داده و از مسیر [[گمراهی]] برنمی گردند و اگر قائل شویم [[لطف خداوند]] فقط خاص [[مسلمین]] است و شامل کافرین نمی‌شود باید پرسید [[علت]] این اختصاص چیست؟ اگر شامل نشدن این [[لطف]] به [[کفار]] از عدم [[توانایی]] [[خداوند]] است لازمۀ این ادعا عجز [[خداوند]] است و اگر به خاطر عدم [[توانایی]] [[خداوند]] نیست؛ بلکه [[خداوند]] نمی‌خواهد کافرین شامل [[لطف]] شود، این مطلب یعنی ناقص عمل کردن [[خداوند]] نسبت به یک امر وجوبی ([[لطف]] به [[بندگان]]) است در حالی که چنین خللی برای [[خداوند]]، محال است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۲.  </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۲.  </ref>
*جواب: این [[لطف]] شامل همه [[انسان‌ها]] از جمله [[کفار]] هم می‌‌شود، [[هدف]] از [[لطف خداوند]] به بندگانش این نیست که آنان را مجبور به [[اطاعت]] خودش بکند بلکه این [[لطف]] فقط تشویقی برای [[اطاعت]] و دوری از [[معصیت خداوند]] است و به هیچ وجه این [[لطف]] [[اختیار]] را از آنان سلب نمی‌کند<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳. </ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲. </ref>
*جواب: این [[لطف]] شامل همه [[انسان‌ها]] از جمله [[کفار]] هم می‌‌شود، [[هدف]] از [[لطف خداوند]] به بندگانش این نیست که آنان را مجبور به [[اطاعت]] خودش بکند بلکه این [[لطف]] فقط تشویقی برای [[اطاعت]] و دوری از [[معصیت خداوند]] است و به هیچ وجه این [[لطف]] [[اختیار]] را از آنان سلب نمی‌کند<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۲. </ref>
*اشکال سوم: [[لطف]] یعنی ایجاد [[انگیزه]] برای [[مکلف]] نسبت به انجام [[اطاعت]] از [[خداوند]] و دوری از معصیتش؛ یکی از سبب‌های ایجاد چنین [[انگیزه]] ای [[وعده]] به بهشتی بودن [[بندگان]] و یا [[وعید]] به [[جهنمی]] بودنشان است، در حالی که چنین [[وعده]] و وعیدی می‌‌تواند اثری معکوس داشته باشد، چراکه وعدۀ [[بهشت]] به [[بندگان]] می‌‌تواند شخص را [[مغرور]] و یا مطمئن بکند که دیگر [[جهنمی]] در کار نیست در این صورت است که [[بنده]] [[فریب]] خورده و [[مبتلا]] به [[معصیت]] می‌‌شود و این یعنی مفسده و همچنین دربارۀ [[وعید]] به [[جهنم]] دادن هم برای بندۀ اینگونه تلقی می‌‌شود که دیگر راه چاره و [[انگیزه]] ای برای [[مصلح]] شدن وجود ندارد؛ بنابراین در همین [[گمراهی]] [[باقی]] مانده و اصراری برای خلاصی ندارد. در نتیجه هیچکدام از این دو فرضیه نمی‌تواند از باب قاعدۀ [[لطف]] باشد چرا که هر دو فرض مسئله مفسده آفرین است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳. </ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.    </ref>
*اشکال سوم: [[لطف]] یعنی ایجاد [[انگیزه]] برای [[مکلف]] نسبت به انجام [[اطاعت]] از [[خداوند]] و دوری از معصیتش؛ یکی از سبب‌های ایجاد چنین [[انگیزه]] ای [[وعده]] به بهشتی بودن [[بندگان]] و یا [[وعید]] به [[جهنمی]] بودنشان است، در حالی که چنین [[وعده]] و وعیدی می‌‌تواند اثری معکوس داشته باشد، چراکه وعدۀ [[بهشت]] به [[بندگان]] می‌‌تواند شخص را [[مغرور]] و یا مطمئن بکند که دیگر [[جهنمی]] در کار نیست در این صورت است که [[بنده]] [[فریب]] خورده و [[مبتلا]] به [[معصیت]] می‌‌شود و این یعنی مفسده و همچنین دربارۀ [[وعید]] به [[جهنم]] دادن هم برای بندۀ اینگونه تلقی می‌‌شود که دیگر راه چاره و [[انگیزه]] ای برای [[مصلح]] شدن وجود ندارد؛ بنابراین در همین [[گمراهی]] [[باقی]] مانده و اصراری برای خلاصی ندارد. در نتیجه هیچکدام از این دو فرضیه نمی‌تواند از باب قاعدۀ [[لطف]] باشد چرا که هر دو فرض مسئله مفسده آفرین است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۲.    </ref>
*جواب: [[وعده]] به بهشتی بودن [[بنده]]، موجب [[فریب]] و [[گمراهی]] [[بندگان]] نمی‌شود چراکه [[هدف]] از آن این است که [[مکلفین]] به وسیلۀ این [[وعده]] رغبتی در وجودشان ایجاد شود که بتوانند از [[معصیت خداوند]] دور شده و به اطاعتش نزدیک شوند، با این حال وقتی احتمال [[فریب]] از بین برود مفسده بودن آن هم از بین می‌‌رود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲. </ref>.  
*جواب: [[وعده]] به بهشتی بودن [[بنده]]، موجب [[فریب]] و [[گمراهی]] [[بندگان]] نمی‌شود چراکه [[هدف]] از آن این است که [[مکلفین]] به وسیلۀ این [[وعده]] رغبتی در وجودشان ایجاد شود که بتوانند از [[معصیت خداوند]] دور شده و به اطاعتش نزدیک شوند، با این حال وقتی احتمال [[فریب]] از بین برود مفسده بودن آن هم از بین می‌‌رود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۲. </ref>.  
*همچنین [[وعید]] [[بندگان]] از [[جهنم]] هم نمی‌تواند موجب مفسده شود چرا که [[وعید]] از دو حالت خارج نیست:
*همچنین [[وعید]] [[بندگان]] از [[جهنم]] هم نمی‌تواند موجب مفسده شود چرا که [[وعید]] از دو حالت خارج نیست:
#یا آن [[بنده]] شخصی مثل [[ابولهب]] است که [[وعید]] [[پیامبر]] را از ریشه قبول ندارد، در این صورت چنین وعیدی موجب مفسده نمی‌شود چراکه او درستی خبر [[پیامبر]] را [[باور]] ندارد تا چنین خبری موجب [[اصرار]] او بر [[کفر]] شود<ref>ر.ک:  فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲. </ref>.  
#یا آن [[بنده]] شخصی مثل [[ابولهب]] است که [[وعید]] [[پیامبر]] را از ریشه قبول ندارد، در این صورت چنین وعیدی موجب مفسده نمی‌شود چراکه او درستی خبر [[پیامبر]] را [[باور]] ندارد تا چنین خبری موجب [[اصرار]] او بر [[کفر]] شود<ref>ر.ک:  [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۲. </ref>.  
#اگر چنین وعیدی برای کسی مانند [[ابلیس]] باشد که از درستی خبر [[پیامبر]] مطمئن است باز هم چنین خبری او را به [[اصرار]] به [[کفر]] نمی‌کشاند؛ چراکه او می‌داند با اصرارش، عذابش هر لحظه بیشتر می‌‌شود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲. </ref>.  
#اگر چنین وعیدی برای کسی مانند [[ابلیس]] باشد که از درستی خبر [[پیامبر]] مطمئن است باز هم چنین خبری او را به [[اصرار]] به [[کفر]] نمی‌کشاند؛ چراکه او می‌داند با اصرارش، عذابش هر لحظه بیشتر می‌‌شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۲. </ref>.  
بنابراین هیچکدام از این دو [[فریضه]] ([[وعده]]، [[وعید]]) مفسده ای را به دنبال ندارد و درنتیجه می‌‌توان قائل شد [[وعده]] و [[وعید]] [[خداوند]] از باب [[لطف]] به بندگانش است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۲-۱۶۳</ref>.
بنابراین هیچکدام از این دو [[فریضه]] ([[وعده]]، [[وعید]]) مفسده ای را به دنبال ندارد و درنتیجه می‌‌توان قائل شد [[وعده]] و [[وعید]] [[خداوند]] از باب [[لطف]] به بندگانش است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۲-۱۶۳</ref>.


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|2}}
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]  
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
 
{{پایان}}
{{پایان}}
==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==



نسخهٔ ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۵

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث قاعده لطف است. "قاعده لطف" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قاعده لطف (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

چیستی لطف

دیدگاه‌های متفاوت درباره قاعدۀ لطف

انواع لطف

  • برای لطف دو تقسیم صورت گرفته است:
  1. لطف محصل: یعنی اینکه بنای خلقت موجودات بدون در نظر گرفتن این لطف لغو و بی معنی است چراکه انجام تکالیف الهی بدون در نظر گرفتن این لطف برای بندگان خداوند میسر نیست[۴].[۵] از مصادیق این لطف می‌‌توان به بعثت پیامبران و همچنین بیان تکالیف و قدرت بخشیدن برای تکالیف اشاره کرد. وجوب لطف محصل در نظر آنان که خداوند را حکیم می‌دانند، غیر قابل انکار است[۶].
  2. لطف مقرب: یعنی درجه ای بعد از لطف محصل به این بیان که هدف از این لطف فقط برای ترغیب مکلفین برای انجام اعمال عبادیشان است به عبارتی می‌‌توان گفت این لطف به مکلف کمک می‌‌کند که به طاعت خداوند نزدیکتر شده و از معصیتش دور شود[۷]. در واقع فرق این لطف با لطف محصل در این است که لطف محصل حرف از هدف خلقت می‌‌زند، ولی لطف مقرب بر اساس غرض تکلیف مکلفین بنا شده است. بین دانشمندان علم کلام در وجود و عدم این لطف اختلاف وجود دارد[۸].
  1. لطف عام: یعنی لطفی که ایجاد انگیزه برای عامه مکلفین نسبت به تکالیفشان می‌‌کند. این لطف از باب حکمت بر خداوند واجب است.
  2. لطف خاص: یعنی لطفی که ایجاد انگیزه برای خاصه مکلفین نسبت به تکالیفشان می‌‌کند. این لطف از باب جود و فضل الهی بر خداوند واجب است[۱۳].

احکام قاعده لطف

  1. قاعدۀ لطف باید جایی اعمال شود که میان لطف و مورد لطف مناسبتی باشد، بدین معنا که‌ حصول لطف، انگیزه‌ای برای انجام تکالیف شخص لطف شونده ایجاد کند. در غیر این صورت، اگر هیچ انگیزه ای به فرد لطف شونده ندهد لطف به ایشان بی ثمر و بدون دلیل خواهد بود[۱۴].
  2. لطف نباید باعث سلب اختیار بندگان نسبت به عملکردشان شود[۱۵].
  3. مکلف باید به اجمال یا تفصیل از لطف مطلع شود؛ زیرا اگر به لطف و مورد لطف و مناسبت بین آنها آگاه نباشد، در او ایجاد انگیزه برای عمل به تکالیف ایجاد نمی‌شود[۱۶].
  4. لطف باید موجب افزایش زیبایی و حسن فعلی که مورد لطف قرار گرفته است بشود[۱۷].
  5. واجب نیست فعل مورد لطف، امری معین باشد؛ بلکه می‌‌تواند این لطف با امری اختیاری دو چندان شود به گونه ای که مکلف میان دو یا چند امر برای انجام تکالیفش مختار باشد مانند کفارات روزه[۱۸].

اشکالات به قاعده لطف و پاسخ به آن

  1. یا آن بنده شخصی مثل ابولهب است که وعید پیامبر را از ریشه قبول ندارد، در این صورت چنین وعیدی موجب مفسده نمی‌شود چراکه او درستی خبر پیامبر را باور ندارد تا چنین خبری موجب اصرار او بر کفر شود[۲۹].
  2. اگر چنین وعیدی برای کسی مانند ابلیس باشد که از درستی خبر پیامبر مطمئن است باز هم چنین خبری او را به اصرار به کفر نمی‌کشاند؛ چراکه او می‌داند با اصرارش، عذابش هر لحظه بیشتر می‌‌شود[۳۰].

بنابراین هیچکدام از این دو فریضه (وعده، وعید) مفسده ای را به دنبال ندارد و درنتیجه می‌‌توان قائل شد وعده و وعید خداوند از باب لطف به بندگانش است[۳۱].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۰؛ لغت‌نامه دهخدا، ۱۲/ ۱۷۳۷۶.
  2. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰.
  3. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰.
  4. الالهیات‌، ۳/ ۵۱.
  5. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰-۳۷۱.
  6. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰-۳۷۱.
  7. کشف المراد، ۳۵۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۲۷۷؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۲.
  8. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱.
  9. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱.
  10. الالهیات‌، ۳/ ۵۶.
  11. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱.
  12. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱.
  13. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱.
  14. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳.
  15. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳.
  16. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳.
  17. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳.
  18. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳.
  19. شرح الاصول الخسمة، ۵۲۳؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۶.
  20. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.
  21. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱-۳۷۲.
  22. شرح الاصول الخسمة، ۳۵۲.
  23. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.
  24. شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.
  25. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.
  26. شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.
  27. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.
  28. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.
  29. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.
  30. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.
  31. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۲-۱۶۳