استخفاف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* | *استخفاف: طلب سبکی<ref>سیدعلیاکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۶۷.</ref>، از راه به در کردن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۶.</ref>، بیتوجهی به [[شأن]] و [[مقام]] در امر به چیزی ([[پست]] و خفیف)<ref>احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۵۹۵.</ref>. از ریشه "خفّ" به معنای سبکی و آسانی در مقابل ثقل و سنگینی<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۵۴.</ref>. | ||
*{{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>. | *{{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>. | ||
*[[خفّت]] دو گونه است: مادی و [[معنوی]]. [[خفت]] و سبکی [[معنوی]] در بیان سرعت حرکت، کمی چیزی، [[جهل]]، [[اهانت]]، کمخردی و [[حماقت]] استعمال میشود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۹۰.</ref>. | *[[خفّت]] دو گونه است: مادی و [[معنوی]]. [[خفت]] و سبکی [[معنوی]] در بیان سرعت حرکت، کمی چیزی، [[جهل]]، [[اهانت]]، کمخردی و [[حماقت]] استعمال میشود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۹۰.</ref>. | ||
*{{متن قرآن|اسْتَخَفَّ قَوْمَهُ}} یعنی [[فرعون]] [[عقول]] آنان را کوچک و حقیر شمرد و آنان را به [[گمراهی]] و [[ضلالت]] [[دعوت]] کرد<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۵، ص۱۶۴.</ref>. | *{{متن قرآن|اسْتَخَفَّ قَوْمَهُ}} یعنی [[فرعون]] [[عقول]] آنان را کوچک و حقیر شمرد و آنان را به [[گمراهی]] و [[ضلالت]] [[دعوت]] کرد<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۵، ص۱۶۴.</ref>. | ||
*این [[آیه شریفه]]{{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref> «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref> مشعر به این معناست که گمراه کردن [[مردم]]، توهین و [[بیاعتنایی]] به [[عقل]] و [[شأن]] و مرتبه آنهاست؛ لذا [[فسق]] و [[گمراهی]] در [[انسان]] صاحب عقل، امری ضد ارزش و [[ناهنجار]] و توهین به [[کرامت انسانی]] اوست <ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۷۷.</ref>. | *این [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref> «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref> مشعر به این معناست که گمراه کردن [[مردم]]، توهین و [[بیاعتنایی]] به [[عقل]] و [[شأن]] و مرتبه آنهاست؛ لذا [[فسق]] و [[گمراهی]] در [[انسان]] صاحب عقل، امری ضد ارزش و [[ناهنجار]] و توهین به [[کرامت انسانی]] اوست <ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۷۷.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۹
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل استخفاف (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- استخفاف: طلب سبکی[۱]، از راه به در کردن[۲]، بیتوجهی به شأن و مقام در امر به چیزی (پست و خفیف)[۳]. از ریشه "خفّ" به معنای سبکی و آسانی در مقابل ثقل و سنگینی[۴].
- فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۵].
- خفّت دو گونه است: مادی و معنوی. خفت و سبکی معنوی در بیان سرعت حرکت، کمی چیزی، جهل، اهانت، کمخردی و حماقت استعمال میشود[۶].
- اسْتَخَفَّ قَوْمَهُ یعنی فرعون عقول آنان را کوچک و حقیر شمرد و آنان را به گمراهی و ضلالت دعوت کرد[۷].
- این آیه شریفه فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۸] مشعر به این معناست که گمراه کردن مردم، توهین و بیاعتنایی به عقل و شأن و مرتبه آنهاست؛ لذا فسق و گمراهی در انسان صاحب عقل، امری ضد ارزش و ناهنجار و توهین به کرامت انسانی اوست [۹].
منابع
پانویس
- ↑ سیدعلیاکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۶۷.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۶.
- ↑ احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۵۹۵.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۵۴.
- ↑ «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۹۰.
- ↑ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۵، ص۱۶۴.
- ↑ «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۷۷.