انس بن حارث نبیه کاهلی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* | *انس از [[اصحاب]] جلیلالقدر [[رسول خدا]]{{صل}} و پدرش [[حارث]] نیز از [[اصحاب]] آن [[حضرت]] و از [[اصحاب صفه]] بود. انس در جنگهای [[بدر]] و [[حنین]] و دیگر غزوههای [[رسول خدا]]{{صل}} [[شرکت]] داشت و [[اسلام]] را [[یاری]] کرد. او مردی صادق و مورد [[وثوق]] و از [[حسن نیت]] و [[سیرت]] برخوردار بود. وی پس از [[رحلت پیامبر اسلام]]{{صل}} ساکن [[کوفه]] شد و به [[نقل]] [[ابن داود]]، انس از [[یاران]] و [[اصحاب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[علی]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} گردید<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۹۹؛ تنقیح المقال، ج۱، ص۱۶۵؛ و ر.ک: اسد الغابه، ج۱، ص۱۲۳ و الاصابه، ج۱، ص۱۲۱</ref>. | ||
*او از جمله کسانی است که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل حدیث]] نموده که گفت: از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که میفرمود: "این فرزندم [[حسین]] - در حالی که [[حسین بن علی]] در دامان [[رسول خدا]]{{صل}} بود - در یکی از زمینهای [[عراق]] کشته میشود، هرکس آن زمان را [[درک]] کرد، باید یاریش نماید"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اِبْنِي هَذَا يَعْنِي اَلْحُسَيْنَ يُقْتَلُ بِأَرْضٍ مِنَ اَلْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْهُ}}</ref>. | *او از جمله کسانی است که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل حدیث]] نموده که گفت: از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که میفرمود: "این فرزندم [[حسین]] - در حالی که [[حسین بن علی]] در دامان [[رسول خدا]]{{صل}} بود - در یکی از زمینهای [[عراق]] کشته میشود، هرکس آن زمان را [[درک]] کرد، باید یاریش نماید"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اِبْنِي هَذَا يَعْنِي اَلْحُسَيْنَ يُقْتَلُ بِأَرْضٍ مِنَ اَلْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْهُ}}</ref>. | ||
*از این رو، وقتی | *از این رو، وقتی انس با خبر شد که [[امام حسین]]{{ع}} با جمعی از [[یاران]] و بستگانش به [[کربلا]] وارد شدهاند، شبانه و مخفیانه از [[کوفه]] به [[کربلا]] آمد و به خیل [[یاران]] [[حضرت]] پیوست. و در روز عاشورای ۶۱ [[هجری]] در کربلای معلی در رکاب [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} با [[یزیدیان]] جنگید و به [[شهادت]] رسید. وی در هنگام [[نبرد]] با [[سپاه]] [[عمر سعد]] [[رجز]] میخواند و میرزمید، و موقعی که آماده [[شهادت]] شد با شالی کمر خود را محکم کرد تا قامتش نگه داشته شود و با بندی ابروان سفیدش که روی چشمانش ریخته بود بست و عازم میدان شد، و [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} وقتی این منظره را از او دید در حقش چنین دعا کرد: "[[خدا]] [[سعی]] و تلاش تو را پاس دارد ای پیرمرد"<ref>{{متن حدیث|شَكَرَ اللّه سعیَك}}؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۹۹ - ۵۰۰؛ تنقیح المقال، ج۱، ص۱۵۴ ورور. ک: أسد الغابه، ج۱، ص۱۲۳ و الاصابه، ج۱، ص۱۲۱.</ref>. | ||
* | *انس در ملاقاتی با [[عمر سعد]] در روزهای قبل از [[عاشورا]] [[پیام امام حسین]]{{ع}} را برای [[عمر سعد]] برد و هنگام ورود به او [[سلام]] نکرد، [[عمر سعد]] ناراحت شد و گفت: چرا [[سلام]] نکردی آیا ما را [[کافر]] و منکر [[خدا]] پنداشتهای. انس در پاسخ گفت: چطور تو را [[مسلمان]] بدانم و منکر [[خدا]] ندانم که کمر [[همت]] به [[قتل]] [[فرزند پیامبر]] بستهای. [[عمر سعد]] لحظهای سر به زیر افکند و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] میدانم که کشنده این جمع در [[دوزخ]] است ولی باید [[فرمان]] عبیدالله را [[اطاعت]] کنم!<ref>اعیان الشیعة، ج۳، ص۴۹۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۳.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۱۸
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
- انس از اصحاب جلیلالقدر رسول خدا(ص) و پدرش حارث نیز از اصحاب آن حضرت و از اصحاب صفه بود. انس در جنگهای بدر و حنین و دیگر غزوههای رسول خدا(ص) شرکت داشت و اسلام را یاری کرد. او مردی صادق و مورد وثوق و از حسن نیت و سیرت برخوردار بود. وی پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) ساکن کوفه شد و به نقل ابن داود، انس از یاران و اصحاب امیرالمؤمنین(ع) علی و امام حسن و امام حسین(ع) گردید[۱].
- او از جمله کسانی است که از رسول خدا(ص) نقل حدیث نموده که گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: "این فرزندم حسین - در حالی که حسین بن علی در دامان رسول خدا(ص) بود - در یکی از زمینهای عراق کشته میشود، هرکس آن زمان را درک کرد، باید یاریش نماید"[۲].
- از این رو، وقتی انس با خبر شد که امام حسین(ع) با جمعی از یاران و بستگانش به کربلا وارد شدهاند، شبانه و مخفیانه از کوفه به کربلا آمد و به خیل یاران حضرت پیوست. و در روز عاشورای ۶۱ هجری در کربلای معلی در رکاب اباعبدالله الحسین(ع) با یزیدیان جنگید و به شهادت رسید. وی در هنگام نبرد با سپاه عمر سعد رجز میخواند و میرزمید، و موقعی که آماده شهادت شد با شالی کمر خود را محکم کرد تا قامتش نگه داشته شود و با بندی ابروان سفیدش که روی چشمانش ریخته بود بست و عازم میدان شد، و اباعبدالله الحسین(ع) وقتی این منظره را از او دید در حقش چنین دعا کرد: "خدا سعی و تلاش تو را پاس دارد ای پیرمرد"[۳].
- انس در ملاقاتی با عمر سعد در روزهای قبل از عاشورا پیام امام حسین(ع) را برای عمر سعد برد و هنگام ورود به او سلام نکرد، عمر سعد ناراحت شد و گفت: چرا سلام نکردی آیا ما را کافر و منکر خدا پنداشتهای. انس در پاسخ گفت: چطور تو را مسلمان بدانم و منکر خدا ندانم که کمر همت به قتل فرزند پیامبر بستهای. عمر سعد لحظهای سر به زیر افکند و گفت: به خدا سوگند میدانم که کشنده این جمع در دوزخ است ولی باید فرمان عبیدالله را اطاعت کنم![۴].[۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۹۹؛ تنقیح المقال، ج۱، ص۱۶۵؛ و ر.ک: اسد الغابه، ج۱، ص۱۲۳ و الاصابه، ج۱، ص۱۲۱
- ↑ «إِنَّ اِبْنِي هَذَا يَعْنِي اَلْحُسَيْنَ يُقْتَلُ بِأَرْضٍ مِنَ اَلْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْهُ»
- ↑ «شَكَرَ اللّه سعیَك»؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۹۹ - ۵۰۰؛ تنقیح المقال، ج۱، ص۱۵۴ ورور. ک: أسد الغابه، ج۱، ص۱۲۳ و الاصابه، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ اعیان الشیعة، ج۳، ص۴۹۹.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۳.