اصول مذهب: تفاوت میان نسخهها
برچسب: خنثیسازی |
برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=فروردین|روز=۲۲|سال=۱۳۹۹|کاربر=jokar}} | |||
'''اصول مذهب شیعه''' عدل و امامت است غیر از "اصول دین" که همۀ مسلمانان در آن اتفاق نظر دارند، یعنی توحید، نبوت و معاد، علمای شیعه اعتقاد به امامت و عدل را هم از اصول مذهب شیعه می دانند. به اعتقاد اندیشمندان اسلامی تقلید در اصول دین و اصول مذهب جایز نیست و هر فرد باید باور یقینی به آنها پیدا کند. | '''اصول مذهب شیعه''' عدل و امامت است غیر از "اصول دین" که همۀ مسلمانان در آن اتفاق نظر دارند، یعنی توحید، نبوت و معاد، علمای شیعه اعتقاد به امامت و عدل را هم از اصول مذهب شیعه می دانند. به اعتقاد اندیشمندان اسلامی تقلید در اصول دین و اصول مذهب جایز نیست و هر فرد باید باور یقینی به آنها پیدا کند. | ||
نسخهٔ ۸ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۶
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ توسط کاربر:jokar برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
اصول مذهب شیعه عدل و امامت است غیر از "اصول دین" که همۀ مسلمانان در آن اتفاق نظر دارند، یعنی توحید، نبوت و معاد، علمای شیعه اعتقاد به امامت و عدل را هم از اصول مذهب شیعه می دانند. به اعتقاد اندیشمندان اسلامی تقلید در اصول دین و اصول مذهب جایز نیست و هر فرد باید باور یقینی به آنها پیدا کند.
مفهوم شناسی
غیر از "اصول دین" که همۀ مسلمانان در آن مشترکاند، یعنی توحید، نبوت و معاد، عقیدۀ به امامت و عدل، از اصول مذهب شیعه به شمار میرود، یعنی عقیده به امامت و خلافت بلافصل امیر المؤمنین(ع) و یازده امام دیگر به نصب الهی، و عقیده به عدل خداوند[۱]. هر فردی با پذیرش سه اصل اول، مسلمان می شود و با عدم اعتقاد به آن ها موجب کفر شخص و خروج او از اسلام می شود در حالی که اعتقاد نداشتن به دو اصل آخر فقط موجب خروج از مذهب تشیع می شود و اعتقاد به آنها، وجه تمایز مذهب شیعه با سایر مذاهب اسلامی است[۲]. بر اساس نظر اندیشمندان و متکلمین شیعه معرفت به اصول مذهب واجب و باور قلبی داشتن به آنها لازم است و قائلاند که در اصول مذهب تقلید جایز نیست[۳].[۴] چون آنها معتقد اند که باور داشتن به اصول مذهب باید از روی یقین باشد وتقلید یقین آور نیست[۵].[۶] گرچه برخی از علما بر این باورند که اگر تقلید موجب یقین و باور قلبی بشود اشکالی ندارد و یا حتی اگر یقین هم حاصل نشود و فقط ظن و گمان بدان پیدا بکند کافیست[۷].
پیشینه
این پنج اصل به صورت مجزا با عنوان اصول دین یا اصول مذهب در آیات و روایات وارد نشده بلکه به صورت پراکنده در بعض از روایات آمده[۸]؛ البته به غیر از این ها موارد دیگری هم هست که اعتقاد به آنها الزامی است ولی به خاطراهمیت این پنج اصل،علما و متکلمین اینطور نام گذاری کردند تا پایه ها و اساس دین را مشخص کنند[۹].
علت تاکید علمای شیعه بر دو آموزه عدل و امامت بدین سبب است که باور داشتن به آموزه عدل، سبب جدایی اشاعره و عدلیهالگو:یادداشتمی شود؛ و با اعتقاد به آموزه امامت که از شاخصه های شیعه دوازدهامامی است، سبب مفارقت و جدایی اهل سنت از اهل تشیع می شود[۱۰].
مصادیق
متکلمین شیعه مصادیق اصول مذهب شیعه را اعتقاد به توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت دانسته اند.
توحید
توحید یعنی اعتقاد داشتن به این که تنها آفریدگار جهان هستی خداست و شریکی برای او نیست.
عدل
عدل در مقابل ظلم است و به معنای این که افعال خداوند متعال عادلانه و حکیمانه و از سر دادگری و شایستگی است و به هیچ کس ستم نمیکند و هر چیز را در جای خویش نگاه میدارد و با هر موجودی، چنان که شایسته است، رفتار میکند.
نبوت
این آموزه یعنی باور داشتن به همهی پیامبران و پیامبری حضرت محمد(ص) و این که ایشان آخرین فرستادهی الهی برای هدایت انسانهاست.
امامت
"امامت" اصل دیگر از اصول مذهب است بدین معنا که پس از پیامبر اسلام(ص) دوازده امام معصوم(ع) منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعالاند.
معاد
در اصطلاح اندیشمندان کلام به معنای باور داشتن به روز جزا(قیامت) و حاضر شدن تمام انسانها در پیشگاه خدا برای رسیدگی به اعمال نیک و بدشان[۱۱].[۱۲].[۱۳]
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۸۱.
- ↑ میرزای قمی، اصول دین، ۵
- ↑ آیتاللهی، مهدی، آموزش دین، ص ۱۸
- ↑ علامه حلی، باب حادی عشر، ص۱
- ↑ شاهرودی،محمود، فرهنگ فقه، جلد 1، ص 536
- ↑ شهید ثانی، حقائق الأیمان، ۱۴۰۹ق، ص۵۹، ۶۰
- ↑ شیخ انصاری، فرائدالاصول، ج۱، ص۵۷۴
- ↑ کافی، كلینی، ۲/۱۹-۲۰/ - ۲/۱۸
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۹۶و97، گذشته«اصول دین»، ص۲۸۲
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص ۶۹-۷۰
- ↑ سید مرتضی، انقاذ البشر من الجبر و القدر، ۱۹۳۵م، ص۳۹
- ↑ آموزش عقاید،مصباح،ص135-162
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 83-84