ارکان آزادی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان منبع‌ جامع}} +{{پایان منبع جامع}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۱۱: خط ۱۱:
}}
}}
'''ارکان آزادی چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.
'''ارکان آزادی چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:1650600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[شریف لک‌زایی]]]]
[[پرونده:1650600.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[شریف لک‌زایی]]]]
آقای دکتر '''[[شریف لک‌زایی]]''' در کتاب ''«[[آزادی (کتاب)|آزادی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آقای دکتر '''[[شریف لک‌زایی]]''' در کتاب ''«[[آزادی (کتاب)|آزادی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«[[آزادی]]، از دو رکن بسیار مهم تشکیل شده است: نخست، [[عصیان]] و [[تمرد]] و دیگری [[تسلیم]] و [[انقیاد]]. آزادی بدون عصیان و تمرد، رکود و [[اسارت]] است و بدون تسلیم و انقیاد و اصولی بودن، [[هرج و مرج]] است<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۶۷ و ۱۱۷.</ref>. [[انسان]] از یک‌سو در مقابل استبدادورزی و استبدادپذیری عصیان می‌کند و سعی در رها ساختن خود و [[جامعه]] خود از چنین وضعیتی دارد، و از سویی دیگر، این رها شدن را نهادینه می‌کند و آزادی را در قالب نظمی و به تعبیری تسلیم و انقیاد و اصولی بودن، سامان می‌دهد و روشن می‌سازد که آزادی را برای چه می‌خواهد و در چه مواردی قصد دارد از آن بهره‌مند شود. این دو ویژگی همواره به [[آدمی]] این توان را می‌دهد که از [[استبداد]] بگریزد و از دیگر سوی گرفتار هرج‌و‌مرج نیز نشود و مشی [[متعادل]] و متوازنی را طی کند. این به معنای در [[اختیار]] گرفتن و بهره‌مند شدن از آزادی منفی و آزادی مثبت به طور توأمان است. از این منظر، [[اسلام]]، هم [[شعار]] آزادی را مطرح و هم اصول آزادی را تبیین کرده است. نخستین شعار اسلام، یعنی {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} متضمن و مشتمل است بر سلب و ایجاب، [[نفی]] و [[اثبات]]، عصیان و تسلیم، نه و آری، فصل و وصل، [[بندگی]] و آزادی، ولی نه به صورت دو شیء جداگانه، بلکه به صورت دو شیء وابسته به یکدیگر که هیچ کدام بدون دیگری امکان‌پذیر نیست<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۵۷.</ref>. نخستین نفخه آزادی اسلام به وسیله همین جمله دمیده شد و [[روح]] [[آزادی‌خواهی]]، آزاداندیشی و [[آزادمنشی]] را بر [[جان]] و [[دل]] [[آدمیان]] جاری ساخت. آزادی از [[بت‌ها]]، از طوق بندگی ابوسفیان‌ها و ابوجهل‌ها، از طوق بندگی [[پول]] و [[ثروت]]، از طوق بندگی [[هوا و هوس]] و [[نفس اماره]] به وسیله همین جمله با [[ارزش]] حاصل شد<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۵۸، ۱۲۲ و ۱۲۳.</ref>»<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۲۱.</ref>
«[[آزادی]]، از دو رکن بسیار مهم تشکیل شده است: نخست، [[عصیان]] و [[تمرد]] و دیگری [[تسلیم]] و [[انقیاد]]. آزادی بدون عصیان و تمرد، رکود و [[اسارت]] است و بدون تسلیم و انقیاد و اصولی بودن، [[هرج و مرج]] است<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۶۷ و ۱۱۷.</ref>. [[انسان]] از یک‌سو در مقابل استبدادورزی و استبدادپذیری عصیان می‌کند و سعی در رها ساختن خود و [[جامعه]] خود از چنین وضعیتی دارد، و از سویی دیگر، این رها شدن را نهادینه می‌کند و آزادی را در قالب نظمی و به تعبیری تسلیم و انقیاد و اصولی بودن، سامان می‌دهد و روشن می‌سازد که آزادی را برای چه می‌خواهد و در چه مواردی قصد دارد از آن بهره‌مند شود. این دو ویژگی همواره به [[آدمی]] این توان را می‌دهد که از [[استبداد]] بگریزد و از دیگر سوی گرفتار هرج‌و‌مرج نیز نشود و مشی [[متعادل]] و متوازنی را طی کند. این به معنای در [[اختیار]] گرفتن و بهره‌مند شدن از آزادی منفی و آزادی مثبت به طور توأمان است. از این منظر، [[اسلام]]، هم [[شعار]] آزادی را مطرح و هم اصول آزادی را تبیین کرده است. نخستین شعار اسلام، یعنی {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} متضمن و مشتمل است بر سلب و ایجاب، [[نفی]] و [[اثبات]]، عصیان و تسلیم، نه و آری، فصل و وصل، [[بندگی]] و آزادی، ولی نه به صورت دو شیء جداگانه، بلکه به صورت دو شیء وابسته به یکدیگر که هیچ کدام بدون دیگری امکان‌پذیر نیست<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۵۷.</ref>. نخستین نفخه آزادی اسلام به وسیله همین جمله دمیده شد و [[روح]] [[آزادی‌خواهی]]، آزاداندیشی و [[آزادمنشی]] را بر [[جان]] و [[دل]] [[آدمیان]] جاری ساخت. آزادی از [[بت‌ها]]، از طوق بندگی ابوسفیان‌ها و ابوجهل‌ها، از طوق بندگی [[پول]] و [[ثروت]]، از طوق بندگی [[هوا و هوس]] و [[نفس اماره]] به وسیله همین جمله با [[ارزش]] حاصل شد<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۵۸، ۱۲۲ و ۱۲۳.</ref>»<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۲۱.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== [[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]] ==
 
==[[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]]==
{{منبع جامع}}
{{منبع جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
خط ۳۲: خط ۲۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۹

ارکان آزادی چیست؟
موضوع اصلیبانک جمع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیآزادی

ارکان آزادی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

شریف لک‌زایی

آقای دکتر شریف لک‌زایی در کتاب «آزادی» در این‌باره گفته‌ است:

«آزادی، از دو رکن بسیار مهم تشکیل شده است: نخست، عصیان و تمرد و دیگری تسلیم و انقیاد. آزادی بدون عصیان و تمرد، رکود و اسارت است و بدون تسلیم و انقیاد و اصولی بودن، هرج و مرج است[۱]. انسان از یک‌سو در مقابل استبدادورزی و استبدادپذیری عصیان می‌کند و سعی در رها ساختن خود و جامعه خود از چنین وضعیتی دارد، و از سویی دیگر، این رها شدن را نهادینه می‌کند و آزادی را در قالب نظمی و به تعبیری تسلیم و انقیاد و اصولی بودن، سامان می‌دهد و روشن می‌سازد که آزادی را برای چه می‌خواهد و در چه مواردی قصد دارد از آن بهره‌مند شود. این دو ویژگی همواره به آدمی این توان را می‌دهد که از استبداد بگریزد و از دیگر سوی گرفتار هرج‌و‌مرج نیز نشود و مشی متعادل و متوازنی را طی کند. این به معنای در اختیار گرفتن و بهره‌مند شدن از آزادی منفی و آزادی مثبت به طور توأمان است. از این منظر، اسلام، هم شعار آزادی را مطرح و هم اصول آزادی را تبیین کرده است. نخستین شعار اسلام، یعنی ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ متضمن و مشتمل است بر سلب و ایجاب، نفی و اثبات، عصیان و تسلیم، نه و آری، فصل و وصل، بندگی و آزادی، ولی نه به صورت دو شیء جداگانه، بلکه به صورت دو شیء وابسته به یکدیگر که هیچ کدام بدون دیگری امکان‌پذیر نیست[۲]. نخستین نفخه آزادی اسلام به وسیله همین جمله دمیده شد و روح آزادی‌خواهی، آزاداندیشی و آزادمنشی را بر جان و دل آدمیان جاری ساخت. آزادی از بت‌ها، از طوق بندگی ابوسفیان‌ها و ابوجهل‌ها، از طوق بندگی پول و ثروت، از طوق بندگی هوا و هوس و نفس اماره به وسیله همین جمله با ارزش حاصل شد[۳]»[۴]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. یادداشت‌ها، ج۱، ص۶۷ و ۱۱۷.
  2. یادداشت‌ها، ج۱، ص۵۷.
  3. یادداشت‌ها، ج۱، ص۵۸، ۱۲۲ و ۱۲۳.
  4. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۲۱.