زهد در لغت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = | |||
| عنوان مدخل = زهد | |||
| مداخل مرتبط = [[زهد در لغت]] - [[زهد در قرآن]] - [[زهد در حدیث]] - [[زهد در نهج البلاغه]] - [[زهد در اخلاق اسلامی]] - [[زهد در عرفان اسلامی]] - [[زهد در معارف دعا و زیارات]] - [[زهد در معارف و سیره علوی]] - [[زهد در معارف و سیره سجادی]] - [[زهد در معارف و سیره نبوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==[[زهد]] در لغت== | ==[[زهد]] در لغت== | ||
*[[زهد]]، در لغت به معنای اندک بودن و کم [[ارزش]] بودن و نیز بیرغبتی به چیزی است<ref>احمد بن فارس زکریا، معجم مقاییساللغة، ج ۳، ص ۲۳۰؛ ابن الأثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۲، ص ۳۲۱ و فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۹.</ref> و [[زاهد]] به کسی گفته میشود که از زیاده [[دنیا]] رویگردان و به اندک آن [[خشنود]] باشد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۴، ص ۳۵۵ - ۳۵۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۵.</ref>. | *[[زهد]]، در لغت به معنای اندک بودن و کم [[ارزش]] بودن و نیز بیرغبتی به چیزی است<ref>احمد بن فارس زکریا، معجم مقاییساللغة، ج ۳، ص ۲۳۰؛ ابن الأثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۲، ص ۳۲۱ و فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۹.</ref> و [[زاهد]] به کسی گفته میشود که از زیاده [[دنیا]] رویگردان و به اندک آن [[خشنود]] باشد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۴، ص ۳۵۵ - ۳۵۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۵.</ref>. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۵: | ||
[[رده:زهد]] | [[رده:زهد]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] |
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۱
زهد در لغت
- زهد، در لغت به معنای اندک بودن و کم ارزش بودن و نیز بیرغبتی به چیزی است[۱] و زاهد به کسی گفته میشود که از زیاده دنیا رویگردان و به اندک آن خشنود باشد[۲][۳].
- زهد، پایه و اساس بسیاری از امور دیگر است و تنها جنبه اخلاقی و قلبی ندارد؛ بلکه بعد عملی نیز دارد. زاهد، کسی است که اعراض قلبی از دنیای نکوهیده را با اعراض عملی همراه کرده است. زهد، بهترین زمینه برای رشد و کسب کمالات و رسیدن به حقیقتی است که آدمی برای آن آفریده شده است. هنگامی که انسان به مرتبه والایی از زهد دست یافت، به اقبال و ادبار دنیا بیتفاوت میشود؛ یعنی اقبال دنیا او را شادمان و ادبار دنیا وی را اندوهگین نمیسازد[۴].
در کتابهای لغت، زهد به معنای بیرغبتی و بیاعتنایی به یک امر، رها کردن شیء و دوری از آن آمده است[۵]. این معنا در قرآن نیز وجود دارد، ﴿وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ﴾[۶]. در برخی احادیث به معنای لغوی زهد اشاره شده است[۷]. از لغت، احادیث و برخی آیات قرآن میتوان استفاده کرد که زهد، ناچیز شمردن و عدم وابستگی به دنیا است، و تمام این امور به قلب و روح انسان مربوط میشود؛ البته شایان توجه است که عدم علاقه به امری به معنای اعراض و عدم استفاده از آن نیست.[۸]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ احمد بن فارس زکریا، معجم مقاییساللغة، ج ۳، ص ۲۳۰؛ ابن الأثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۲، ص ۳۲۱ و فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۹.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۴، ص ۳۵۵ - ۳۵۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۸۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۸۵.
- ↑ زمخشری، محمود بن عمر، اساس البلاغه، ص۱۹۷؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۹.
- ↑ «و او را به بهایی ناچیز- درهمی چند- فروختند و به او رغبتی نداشتند» سوره یوسف، آیه ۲۰.
- ↑ ر.ک: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۲۰۴ ج۲۱، ص۳۵۵ و ۲۹۲؛ ج۶، ص۴۶۵؛ ج۱۶، ص۱۰۶.
- ↑ رضایی، مجید، مقاله «زهد و قناعت»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۱۵۹.