زهد در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«زهد» در لغت به معنای اعراض و بی‌میلی است؛ در برابر رغبت که عبارت از کشش و میل است[۱]. علمای اخلاق، زهد را دل برداشتن از دنیا و ترک کردن آن معنا کرده‌اند[۲].

بدین‌سان، می‌توان گفت که زهد، نقطه مقابل دنیادوستی است[۳]. از روایات حضرت علی (ع) درباره زهد به چند نکته می‌توان رسید: اولاً در سخنان امام نیز زهد در برابر رغبت به کار رفته است؛ برای مثال: «كُنْ زَاهِداً فِيمَا يَرْغَبُ فِيهِ الْجَهُولُ‌»[۴]؛ «زهد در دنیا تو را رستگار می‌کند و میل و رغبت به آن، تو را هلاک می‌سازد»[۵]. آن حضرت، در گفتاری جامع می‌فرماید: «تمام زهد در دو جمله از قرآن گرد آمده است؛ خداوند سبحان می‌فرماید: بر آن‌چه از دست می‌دهید، تأسف نخورید و برای آن‌چه به دست می‌آورید، شادمان نشوید»[۶]. انسان با دست‌یابی به این حالت روحانی و معنوی است که از قید اسارت‌ها و بردگی‌های درونی رها می‌شود و به آزادی می‌رسد[۷]. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «کسی که به دنیا بی‌رغبت باشد، نفسش را آزاد کرده است»[۸].

ثانیاً زهد، مشتمل بر دو جنبه سلب و ایجاب یا نفی و اثبات است. زهد به معنای نفی محبت و بی‌رغبتی است، ولی نه به گونه مطلق، بلکه با اضافه به متعلقش؛ یعنی دنیا. زهد، مشتمل بر نفی محبت دنیا از یک سو، و اثبات محبت آخرت- و برای زاهد راستین، اثبات محبت حق تعالی[۹]- از سوی دیگر است. از این رو حضرت می‌فرماید: «إِنْ كُنْتُمْ فِي الْبَقَاءِ رَاغِبِينَ فَازْهَدُوا فِي عَالَمِ الْفَنَاءِ»[۱۰]؛ «أَصْلُ الزُّهْدِ حُسْنُ الرَّغْبَةِ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ»[۱۱].

ثالثاً در روایات حضرت علی (ع) نکته‌هایی مطرح شده است که در حکم مقدمه پدید آمدن ملکه روحانی زهد است؛ از قبیل کوتاه‌سازی آرزوها[۱۲]، دست کشیدن از محارم[۱۳]، مخالفت با هوای نفس و شهوات[۱۴]، بازداشتن نفس از لذت‌های دنیا[۱۵]، خالی کردن دل از طمع[۱۶]، تزهد[۱۷] (خود را به بی‌رغبتی واداشتن) و مانند آن.

رابعاً بر زهد، آثار و نتایج دنیوی و اخروی نیز مترتب است: راحتی و آسایش روحی[۱۸]، سخاوت و بخشندگی[۱۹]، آزادگی و وارستگی و بی‌نیازی[۲۰] در دنیا و وصول به بهشت[۲۱] در آخرت و جلب رضایت پروردگار[۲۲] در دنیا و آخرت از آن جمله است. آن‌چه در این پژوهش مورد نظر است، آثار و نتایج عقلی و معرفتی زهد، به عنوان یکی از مراحل تربیت عقلانی است که به این ترتیب از آنها سخن خواهیم گفت. چنان‌که گذشت، زهد، نقطه مقابل دنیادوستی است. زهد، تنها راه خلاصی از تعلق و وابستگی به دنیایی است که گاه به صورت کمال مطلوب و بالاترین آرزو در می‌آید. به عبارت دیگر، زهد، درمان بزرگ‌ترین بیماری روحی و نفسانی انسان، یعنی «حب الدنیا» است[۲۳]. از سوی دیگر، حب دنیا، تباه کننده عقل[۲۴]، موجب فساد و سلب یقین[۲۵]، عامل بیماری عقل[۲۶]، لغزشگاه عقل[۲۷] و کوری دل[۲۸] است؛ یعنی دنیا دوستی، دشمن عقل و از میان برنده آثار و فواید ادراکی و تشخیصی عقل آدمی است و زهد – چنان‌که گفته شد- از میان برنده آثار و خواص زیان‌بار و خطرناک دنیا دوستی است[۲۹]. از این جا است که زهد به عقل کمک می‌کند و موجب یقین[۳۰]، بصیرت و روشن‌بینی[۳۱]، تکمیل عقل[۳۲] و حکمت‌یابی[۳۳] می‌گردد.

هرچند برخی از علمای اخلاق، ریاضت را نیز مرحله‌ای مستقل در مراحل تزکیه و تهذیب نفس برشمرده‌اند، به نظر می‌رسد ریاضت در زیر مجموعه دیگر مراحل، به ویژه زهد و تقوا جای گیرد. «ریاضت» در لغت به معنای ورزش و تمرین مقدماتی اسب مسابقه است[۳۴] و در اصطلاح عبارت است از «منع نفس حیوانی از انقیاد و مطاوعت شهوت و غضب و متعلقات این دو، و منع نفس ناطقه از متابعت قوای حیوانی، یعنی رذائل اخلاقی و اعمال، و ملکه گردانیدن اطاعت نفس از عقل عملی، به گونه‌ای که به کمالات ممکن دست یابد»[۳۵]. همچنین «رائض» کسی است که با تمرین، حیوان سرکشی را رام می‌کند[۳۶]. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «همانا نفس خویش را با تقوا ورزش می‌دهم»[۳۷]. زهد نیز گونه‌ای ریاضت است[۳۸]؛ چنان‌که مراقبت و محاسبت نفس نیز گونه‌ای ریاضت و تمرین است.[۳۹]

ترک دنیا

سفارش به ترک دنیا در سخنان امام، جایگاه ویژه‌ای دارد و با تعبیرهایی چون «ترک دنیا»، «رفض دنیا»، «اعراض از دنیا»، «قطع علاقه دنیا»، «انصراف قلوب از دنیا» در میراث مکتوب او رخ نمایانده است. امیرالمؤمنین علی (ع) وابستگی و گرایش به دنیا (به هر معنایی اعم از آب و خاک و خانه و مال و فرزند و جاه و مقام و...) را امری می‌داند که در فطرت انسان‌ها به ودیعه نهاده شده است؛ تا جایی که می‌فرماید: «النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْيَا وَ لَا يُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ»[۴۰]؛ «مردم فرزندان دنیایند و انسان بر دوستی مادرش ملامت نمی‌شود».

پرسش‌هایی که ذهن پژوهش‌گر در آثار علوی را به خود مشغول می‌دارد این است که مقصود از ترک دنیا چیست؟ آیا مقصود ترک زندگی و خانه و کاشانه و زن و فرزندان، و اختیار کردن رهبانیت است؟ آیا ترک دنیا به معنای عدم مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و عبادت‌پیشگی و سربار مردم بودن و.... است؟ آیا اعراض از دنیا به معنای کار و کوشش اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... در جامعه؛ ولی دل نبستن به مال و منال و جاه و مقام دنیا است؟ و سرانجام آیا ترک دنیا از دید امام علی (ع) با سهیم شدن در جریان رشد و توسعه اقتصادی و کوشش برای زندگی بهتر و تحصیل مال و درآمد و... سازگاری ندارد؟

مروری بر سخنان امام در این زمینه، ما را در یافتن پاسخ درست یاری می‌دهد: بندگان خدا! شما را سفارش می‌کنم این دنیا را که وانهند؛ شما است واگذارید؛ هرچند وانهادن آن را دوست نمی‌دارید»[۴۱] و «بنگرید بدین جهان، نگریستن پارسایان رویگردان از آن»[۴۲]. حضرت می‌فرماید، نگاه شما به دنیا، نگاه زاهدان باشد که در ادامه همین خطبه، اصول و لوازم چنین نگرشی بیان شده است؛ برای مثال می‌فرماید: «فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ مَا يُعْجِبُكُمْ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكُمْ مِنْهَا»[۴۳]؛ یعنی یکی از اصول نگرش زاهدانه به دنیا این است که فریفته شادمانی فراوان دنیا نشوی و به کم آن بنگری که با تو خواهد بود و برای آخرت می‌فرستی؛ یعنی در عین با دنیا بودن و آن را رها نکردن، در عرصه زندگی و کار و کوشش اقتصادی و... ، به آن دلبستگی نداشته باشیم. امام می‌فرماید: «پس پیامبر به دل خود از دنیا روی گرداند و یاد آن را در خاطر خود میراند و دوست داشت که زینت دنیا از او نهان ماند»[۴۴].

رفتار و سیره پیامبر که برای همه حجت است، بیان‌گر بهترین مفهوم ترک دنیا، یعنی دوری قلبی و پرهیز از زینت دنیا است و نگرش امام علی (ع) به دنیا، نشئت گرفته از آموزه‌های نظری و رفتار عملی پیامبر است؛ چراکه رسول خدا (ص) قلباً از دنیا دوری جست و یاد آن را در نفس خود محو کرد تا جایی که دوست داشت زینت‌های دنیا از نظرش پنهان باشد و دنیا را خانه همیشگی برای خود نبیند و امید اقامت در آن نداشته باشد؛ بدین جهت، دنیا را به کلی از دل خارج و یاد آن را از قلب خود بیرون کرد و از نظر پنهان ساخت[۴۵].

حضرت علی (ع) می‌فرماید: «پس پیوندهای خود را با دنیا ببرید و پرهیزگاری را پشتیبان خود کنید و چون توشه‌ای همراه خویش برید»[۴۶]. همچنین در این خطبه با صراحت فرموده است: «علاقه و دل‌بستگی به دنیا را قطع (ترک) کنید و در همین دنیا توشه تقوا بردارید».

حضرت علی (ع) درباره ترک گفتن همیشگی دنیا می‌فرماید: این منم که جهان را سه طلاق قطعی و همیشگی گفته‌ام و هرگز بدان رجوع کننده نیستم و مهار شتر دنیا را بر روی کوهانش درافکندم[۴۷].

بررسی و مطالعه سخنان امام در زمینه ترک دنیا نشان می‌دهد که وی هیچ‌گاه به گوشه‌نشینی و ترک زندگی و کار و کوشش اقتصادی دعوت نکرده است؛ بنابراین، مقصودش از ترک دنیا، ترک علاقه و تمایل و رغبت به آن است که ما را از عالَم بقا باز می‌دارد؛ به طوری که اگر به دنیا و پدیده‌های آن (مال و فرزند و جاه و مقام و...) دل‌سپاری و شیفتگی نداشته باشیم و فقط به صورت ابزار رسیدن به آخرت مدنظر باشند، ترک مورد نظر امام حاصل شده است؛ زیرا از دید امام، مردم دنیا در کار دنیا دو گونه‌اند: آن‌که برای دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت، بر بازمانده‌اش از درویشی ترسان است و خود از دنیا بر خویشتن در امان. پس زندگانی خود را در سود دیگری در بازد و آن‌که برای پس از دنیا کار کند، پس بی‌آن‌که کار کند، بهره وی از دنیا به سوی او تازد و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را به دست آورده، چنین کسی را نزد خدا آبرو است و هرچه از خدا خواهد از آن او است[۴۸].

این سخن، ارائه دهنده دو برخورد عملی متفاوت با دنیا است و آن‌چه برداشت ما را تأیید می‌کند، حالت دوم است که از دید امام مطلوبیت دارد؛ آنجا که می‌فرماید: «وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا»[۴۹]؛ «تلاش‌گری که در دنیا برای بعد از دنیایش می‌کوشد» و یا در گفتار دیگری می‌فرماید: «برگزیده‌ترین شما کسی است که آخرتش را به سبب دنیایش و دنیایش را برای آخرتش رها نکنند»[۵۰].

در روایات فراوانی از پیامبر نیز این معنا آمده است که به دو نمونه آن بسنده می‌شود: «بهترین شما کسی نیست که دنیا را برای آخرت و آخرت را برای دنیا ترک کند»[۵۱]. پیامبر چنین الگویی از ترک دنیا (و متقابلاً ترک آخرت) را برای مسلمانان نمی‌پسندد و در حدیث مشابه دیگری می‌فرماید: «بهترین شما کسی نیست که دنیا را برای آخرت ترک کند... و سربار مردم باشد»[۵۲]. و آیا جز با کار و کوشش می‌توان به بی‌نیازی از مردم رسید و آیا کار و کوشش اقتصادی، مهم‌ترین عامل برای سربار نبودن بر مردم نیست؟[۵۳]

زهد در کلام حضرت امیر (ع)

زهد در چند حدیث از امیر مؤمنان (ع) تعریف شده است:

۱. «الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ[۵۴] وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالآْتِي فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ»[۵۵]؛ «تمام زهد در میان دو جمله از قرآن است. خداوند سبحان می‌فرماید: «این برای آن است که به سبب آن‌چه از دست داده‌اید، غمگین نشوید و به آن‌چه خدا به شما داده، دل بسته و مغرور نباشید»؛ بنابراین، هر کس بر گذشته تأسف نخورد، و به آن‌چه به او رو می‌آورد، دل بسته نشود، زهد را از هر دو طرف = از ابتدا تا انتهای آن در اختیار گرفته است».

به سبب اهمیت معنای حدیث پیش‌گفته می‌کوشیم تا با توجه به آیات سوره حدید، مقصود حضرت را روشن کنیم. آیه پیش‌گفته در کلام حضرت، در سوره حدید است که ضمن بیان آفرینش آسمان‌ها و زمین، مؤمنان را به انفاق دارایی ترغیب می‌کند، چگونگی معاد را بیان کرده، ضمن ترسیم حال مؤمنان و منافقان در آن سرای جاوید، پاداش آنان را که صدقه می‌دهند و مال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، اجر کریم برمی‌شمرد و همه را به بی‌ارزشی و ناپایداری دنیا و نعمت‌های آن پند می‌دهد و می‌فرماید: بدانید که زندگانی دنیا فقط بازی و بیهودگی و آرایش و فخر کردن به یکدیگر و افزون‌خواهی و نازیدن به دارایی و فرزندان است؛ همچون بارانی است که محصول پدید آمده از آن، کشاورزان را در شگفتی فرو می‌برد؛ سپس پژمرده می‌شود؛ به گونه‌ای که آن را زرد بینی؛ سپس به کاه تبدیل می‌گردد[۵۶].

آن‌گاه برای تأکید بیشتر در زمینه عدم دل‌بستگی به دنیا و شاد نشدن به اقبال آن و غمگین نشدن از ادبار آن می‌فرماید: مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ[۵۷].

با توجه به مطالب پیشین، زاهد در کلام حضرت، کسی است که از نظر روحی و معرفتی به حدی رسیده که به خداوند و افعال الهی ایمان کامل دارد؛ به معاد معتقد است و برای آن می‌کوشد؛ دنیا را می‌شناسد و به نعمت‌های آن دل‌بسته نیست؛ چه هنگام محروم بودن از نعمت و چه گاه برخورداری از آن، وضعیت روحی‌اش تفاوت نمی‌کند. نعمت‌های زندگی، اطمینان روحی را از او نمی‌ستاند. اگر مصیبت‌های روزگار، اموال او را نابود کند یا سلامت و اعضای بدن او را به مخاطره اندازد، به جهت ایمان به خدا و افعال او، غمگین نمی‌شود. اگر خداوند از او بخواهد که مال و جانش را در راه آفریدگار بدهد، به جهت ایمان به آخرت و پاداش الهی می‌پذیرد و به مال و جان هیچ‌گونه دلبستگی نخواهد داشت. در طرف مقابل، چنین شخصی به وجود نعمت مغرور نمی‌شود؛ زیرا همه را از آن خداوند می‌داند: «میراث آسمان‌ها و زمین از آن او است و انسان را خلیفه در مصرف آن قرار داد»[۵۸]. بنابراین، در معنای زهد، حالت اطمینان روحی در نظر گرفته شده و عدم دل‌بستگی به دنیا، به جهت برخورداری از شناخت خداوند و آفرینش و افعال او است؛ اما اثر آن در عمل ظاهر می‌شود و بدون وجود اثر، کشف می‌شود که این حالت روحی وجود ندارد. زاهد چون به دنیا دل بسته نیست، آنجا که خداوند خواهان انفاق اموال است، طبق آن عمل می‌کند.

آیات سوره حدید، همه را به انفاق در راه خدا و قرض دادن به او فرا می‌خواند و دل‌بستگی به دنیا را مانع انفاق قلمداد می‌کند. با توجه به تفسیر امیرمؤمنان (ع) از زهد، زاهد کسی است که از انفاق مال دریغ نمی‌ورزد؛ زیرا به نعمت دنیا دل‌بستگی ندارد. در این آیات، بیانی وجود ندارد که مؤمن زاهد باید به کم‌ترین بسنده کند یا زهد با برخورداری از نعمت تنافی دارد. امام صادق (ع) می‌فرماید: زهد در دنیا به ضایع کردن مال و حرام کردن حلال خدا نیست؛ بلکه آن است که اعتمادت به آن‌چه در دست داری از آن‌چه در دست خداست بیش‌تر نباشد[۵۹].

٢. «الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ التَّوَرُّعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ»؛ «زهد، کوتاه کردن آرزو و سپاس‌گزاری در برابر نعمت‌ها و پارسایی از حرام‌ها است».

حضرت، زهد را در این خطبه به سه امر تعریف کرده است: ۱. کوتاهی آرزو؛ ۲. شکر نعمت؛ ۳. پارسایی. این سه مورد لوازمند؛ زیرا زاهد به دنیا دل‌بستگی ندارد و اطمینان او فقط به عملکرد خدای متعال است؛ از این رو، در مقام فکر، از آرزوهای بلند می‌پرهیزد، در مقابلی نعمت‌های داده شده شاکر است و در مقام عمل، پارسایی و مراعات حدود، شیوه او است. این سه امر، راه رسیدن به زهد است، و با انجام دادن آنها، شخص به صفت زهد متصف می‌شود[۶۰].

حضرت در پایان خطبه فرموده است که اگر این امور بر شما سخت است و قادر به اتصاف به درجه عالی زهد نیستید، دست‌کم شکر نعمت و اجتناب از حرام را رها نکنید؛ زیرا در مورد این دو، عذری پذیرفته نیست. البته در مورد آرزوهای بلند و طولانی، از آنجا که زمانی تحقق می‌یابد که شخص به طور کلی از دنیا روگرداند، و این برای بسیاری مقدور نیست، از آن اغماض نموده است. ممکن است از این سخن حضرت استفاده شود که زهد مراتبی دارد. در مرتبه نخست، لوازم سه‌گانه را در بردارد و در مرتبه بعد، بسنده کردن به دو مورد از آن. همچنین می‌توان استفاده کرد که زهد فقط به قلب مربوط نیست؛ بلکه در مقام عمل نیز باید ظهور یابد و بدون آن تحقق نمی‌پذیرد. در روایت معتبری از حضرت امام صادق (ع) رسیده است که شخصی از امیرمؤمنان (ع) درباره زهد در دنیا پرسید. حضرت فرمود: از حرام دنیا بپرهیز[۶۱]؛ یعنی آن حضرت اثر زهد را فقط در پرهیز از حرام دانسته است.

روایتی به همین مضمون از حضرت رسیده است که می‌فرماید: «الزُّهْدُ تَقْصِيرُ الْآمَالِ وَ إِخْلَاصُ الْأَعْمَالِ‌»[۶۲]؛ «زهد، کوتاه کردن آروزها و خالص ساختن اعمال است». این، همان معنای بی‌رغبتی به دنیا در مقام فکر و عمل است.

۳. «الزُّهْدُ أَنْ لَا تَطْلُبَ الْمَفْقُودَ حَتَّى يُعْدَمَ الْمَوْجُودُ»[۶۳]؛ «زهد آن است که آن‌چه را نداری نطلبی، تا وقتی که آن‌چه داری، نایاب شود». به بیان دیگر، زهد نطلبیدن دنیا نیست؛ بلکه بدین مفهوم است که هرگاه آدمی به اندازه نیاز داشته باشد، باید به آن بسنده کند تا وقتی که آن داشته‌ها به مصرف رسد و او دوباره نیاز یابد؛ آن‌گاه در پی به دست آوردن باشد.

۴. «أَصْلُ الزُّهْدِ حُسْنُ الرَّغْبَةِ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ»[۶۴]؛ «اصل زهد، رغبت نیکو است به آن‌چه نزد خدا وجود دارد».

از آنجا که دنیا و آخرت از جهت دل‌بستگی متضاد هستند، رغبت و گرایش به آن‌چه نزد خداوند وجود دارد و جاودان است، موجب بی‌رغبتی به دنیا و امور ناپایدار می‌شود: مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ[۶۵]، و انسان هوشمند به امری تمایل می‌یابد که نیکوتر و پایدارتر باشد: وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى[۶۶]. این جمله حضرت می‌تواند معنای جامعی از زهد به دست دهد. بی‌رغبتی به دنیا به علت رغبت شدید به خدا است و آن‌چه او خواسته و برای بندگانش تهیه کرده، و زهد هرگونه بی‌رغبتی به دنیا نیست. اگر مریض به علت بیماری، به انواع نعمت‌های دنیایی بی‌رغبت باشد، این بی‌رغبتی به علت مزاج ناسالم یا روحیه افسرده او است و بار ارزشی ندارد[۶۷]. زاهد به علت توجه به حقایق الهی و دل بسته شدن به امور برتر، دنیا را کم ارزش یا بی‌ارزش می‌داند.

۵. «الزَّاهِدُ عِنْدَنَا مَنْ عَلِمَ فَعَمِلَ وَ مَنْ أَيْقَنَ فَحَذِرَ وَ إِنْ أَمْسَى عَلَى عُسْرٍ حَمِدَ اللَّهَ وَ إِنْ أَصْبَحَ عَلَى يُسْرٍ شَكَرَ اللَّهَ فَهُوَ الزَّاهِدُ»[۶۸]؛ «زاهد در دیدگاه ما کسی است که فرامی‌گیرد و عمل می‌کند، (به قیامت و...) یقین می‌یابد و احتیاط می‌نماید، اگر با سختی مواجه شود، خدا را سپاس می‌گوید و اگر با گشایش روبه‌رو گردد، شاکر خدا خواهد بود؛ پس چنین کسی زاهد واقعی است».

در این سخن و سخنان دیگری که در مباحث آینده به آن اشاره خواهد شد، حضرت زهد را به آثار آن تعریف کرده است. آن‌که به دنیا روی نمی‌آورد، آن‌چه را از علم دین فرا می‌گیرد، به مرحله عمل می‌رساند و در مواجهه با خوشی و ناخوشی دنیا، خدا را فراموش نمی‌کند؛ زیرا آن‌چه برای او اهمیت دارد، خدا و آخرت است.[۶۹]

زهد

حضرت علی(ع) می‌فرماید: وابستگی به دنیا را از خود بزدای تا خدا عورات (پلیدی‌ها) [و] زشتی‌هایش را به تو بنمایاند و به غفلت مگرای که آنی از تو غفلت نشود[۷۰]. در حدیث بالا، واژه «عورت» به کار رفته است و عورت به زشتی‌هایی می‌گویند که آنها را می‌پوشانند تا دیده نشوند، و زهد می‌تواند عورت‌های دنیا را، که پوشش زیور، آنها را پنهان کرده است، نمایان سازد و حقیقت را نشان دهد. اما زهد در دنیا چیست؟ آیا همان ترک نعمت‌های دنیا و عزلت نشینی است؛ چنان که از ظاهر برخی سخنان امام علی(ع) بر می‌آید؟ آیا زهد با بهره‌مندی از دنیا نیز سازگار است؟

زهد در روایات حضرت امیر(ع) گونه‌ای نگریستن به دنیا است نه روش زندگی در آن؛ چنان‌که می‌فرماید: ای مردم، به دنیا چونان زاهدان روی‌گردان بنگرید.... پس فراوانی آن‌چه شما را خوش می‌آید، دچار فریبتان نکند که دوران همدمی با آن بسیار کوتاه است[۷۱]. در جایی دیگر فرموده‌اند: زهد با همۀ شاخ و برگش میان دو کلمه قرآن است: «تا بر آن‌چه از دست شما رفته است، حسرت نخورید و به آن‌چه به شما رسیده است، شادمان نشوید». [[[حدید]] آیه ۲۳] هر آن‌که بر از دست رفته اندوهگین و بر دستاورد، شاد نشود، هر دو روی زهد را گرفته است[۷۲]. نگاه زاهدانه به دنیا دو مانع راه شناخت دنیا را از میان بر می‌دارد: نخست شادی به دارایی‌ها، که همان پسند زیور دنیا است، و دیگری اندوه از نداشتن‌ها، که بدبینی به دنیا را در پی دارد. خوشبینی و بدبینی، همان افراط و تفریط در دنیاشناسی است و زهد، واقع بینی است.

این که زهد گونه‌ای نگریستن است نه روش، بدین معنا نیست که تأثیری بر انتخاب روش ندارد. روشن است که همواره نوع دیدگاه در گزینش روش مؤثر است؛ اما چنین نیست که نگاه زاهدانه به دنیا روش عزلت‌نشینی و فقرپیشگی در پی آورد. روش زندگی در سود جستن و بهره‌مندی از نعمت‌های دنیا و نیز در میزان کار و تلاش، که مولد ثروت است، بسته به عواملی ویژه است[۷۳]. ما در اینجا در پی بررسی تأثیر دیدگاه زاهدانه در گزینش روش مصرف و کار نیستیم، بلکه زهد را تنها از زاویه تأثیرش برشناخت حقیقت دنیا مطالعه می‌کنیم[۷۴].[۷۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۵۱۱.
  2. نراقی، احمد، معراج السعاده، ص۳۶۲.
  3. در ارتباط با «ترک دنیا» یا «عدم دنیادوستی»، چند نکته شایان ذکر است: اولاً دنیا اگر به معنای مخلوقات خداوند در نظر گرفته شود، برابر آیه صریح قرآن (از قبیل الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ) بد و مذموم نیست؛ ثانیاً دنیادوستی نیز اگر از حیث علایق و کشش‌های طبیعی و فطری، مورد نظر باشد، از آنجا که از مخلوقات خدا است و برای انسان، جنبه تکوینی و غیر اکتسابی دارد. نمی‌تواند بد و مذموم باشد. پس دنیادوستی به عنوان یک حالت مذموم نفسانی، حالتی است که در اثر آن، دنیا به صورت کمال مطلوب و نهایت آرزو در می‌آید و علاقه به آن، به تعلق، و ارتباط با آن، به وابستگی تبدیل می‌شود و انسان را از دست‌یابی به کمالات عالیه انسانی و غایات برتر معنوی باز می‌دارد. (برای آشنایی بیش‌تر با این بحث، ر ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۵۵۲-۵۵۳، ۵۶۰- ۵۶۶؛ همو، حکمت‌ها و اندرزها، ص۹۱-۱۰۰؛ مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۹؛ جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، ص۱۷۱ - ۱۷۷).
  4. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۳.
  5. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۱. «الْعَاقِلُ مَنْ يَزْهَدُ فِيمَا يَرْغَبُ فِيهِ الْجَاهِلُ»؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۳۹۳).
  6. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۱.
  7. ر. ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۵۲۵-۵۲۵ و ۵۶۷-۵۷۳.
  8. «مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا أَعْتَقَ نَفْسَهُ‌...»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۴).
  9. معراج السعاده، ص۳۷۸ و ۳۷۷؛ اوصاف الاشراف، ص۲۳؛ جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، ص۱۷۷-۱۷۸.
  10. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۱۹ و ۶۲۰. حضرت در توصیف انسان عاقل نیز به همین دو وجه سلبی و ایجابی اشاره می‌فرماید: «الْعَاقِلُ مَنْ زَهِدَ فِي دُنْيَا فَانِيَةٍ دَنِيَّةٍ وَ رَغِبَ فِي جَنَّةٍ سَنِيَّةٍ خَالِدَةٍ عَالِيَةٍ؛ شِيمَةُ ذَوِي الْأَلْبَابِ وَ النُّهَى؛ الْإِقْبَالُ عَلَى دَارِ الْبَقَاءِ وَ الْإِعْرَاضُ عَنْ دَارِ الْفَنَاءِ...»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۹۷۳ و ۹۸۲).
  11. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۹۷۳.
  12. «الزُّهْدُ تَقْصِيرُ الْآمَالِ‌...»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۱۷).
  13. «إِنَّ الزَّهَادَةَ... الْوَرَعَ عَنِ الْمَحَارِمِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۱۸).
  14. «هِمَّةُ الزَّاهِدِ مُخَالَفَةُ الْهَوَى وَ السُّلُوُّ عَنِ الشَّهَوَاتِ»؛ (ناظم‌زاده قمی، سید اصغر، جلوه‌های حکمت، ص۲۸۰، به نقل از کنزالفوائد، ج۱، ص۳۵۰).
  15. «ظَلْفُ النَّفْسِ عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْيَا هُوَ الزُّهْدُ الْمَحْمُودُ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۱).
  16. «لَا يَنْفَعُ زُهْدُ مَنْ لَمْ يَتَخَلَ عَنِ الطَّمَعِ...»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۳).
  17. «ألتّزهّد يؤدّى إلى الزّهد»؛ «أَوَّلُ الزُّهْدِ التَّزَهُّدُ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۱۸ و ۶۲۰).
  18. «الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا الرَّاحَةُ الْعُظْمَى‌»؛ «ثَمَرَةُ الزُّهْدِ الرَّاحَةُ»؛ «مَنْ زَهِدَ هَانَتْ عَلَيْهِ الْمِحَنُ»؛ «مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمَصَائِبِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۰ - ۶۲۴).
  19. «رَأْسُ السَّخَاءِ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۱).
  20. «مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا أَعْتَقَ نَفْسَهُ... ؛ لَنْ يَفْتَقِرَ مَنْ زَهِدَ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۲ و ۶۲۴).
  21. «مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا قَرَّتْ عَيْنُهُ بِجَنَّةِ الْمَأْوَى‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۴).
  22. «مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا... أَرْضَى رَبَّهُ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۴).
  23. «إِيَّاكَ وَ حُبَّ الدُّنْيَا فَإِنَّهَا أَصْلُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ مَعْدِنُ كُلِّ بَلِيَّةٍ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۴۶۶).
  24. «حُبُّ الدُّنْيَا يُفْسِدُ الْعَقْلَ‌»؛ «سَبَبُ فَسَادِ الْعَقْلِ حُبُّ الدُّنْيَا»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۴۹۹ و ۵۰۴).
  25. «الرَّغْبَةُ فِي الدُّنْيَا تُفْسِدُ الْإِيقَانَ»؛ «إِنَّ الدُّنْيَا... مُسْلِبَةُ الْيَقِينِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۱ و ۴۷۱).
  26. «اهْرُبُوا مِنَ الدُّنْيَا... فَإِنَّهَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ حَظُّهُ فِيهَا قَلِيلٌ وَ عَقْلُهُ بِهَا عَلِيلٌ‌...»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۴۶۵).
  27. «الدُّنْيَا مَصْرَعُ الْعُقُولِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۴۹۱).
  28. «مَنْ غَلَبَتِ الدُّنْيَا عَلَيْهِ عَمِيَ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۵۱۷).
  29. «إِنَّكُمْ إِنْ زَهِدْتُمْ خَلَصْتُمْ مِنْ شَقَاءِ الدُّنْيَا...»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۱).
  30. «الزُّهْدُ أَسَاسُ الْيَقِينِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۰).
  31. «ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عُيُوبَهَا»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۱۷).
  32. «مَنْ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ مَوَاهِبِ الدُّنْيَا فَقَدِ اسْتَكْمَلَ الْعَقْلَ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۵۱۸).
  33. «بِالزُّهْدِ تُثْمِرُ الْحِكْمَةُ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۶۲۱).
  34. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۵۳۹.
  35. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۲۵۱.
  36. جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، ص۱۸۷.
  37. «إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ...»؛ (ترجمه نهج البلاغه، نامه ۴۵).
  38. استاد مطهری، در این زمینه می‌نویسد: «زهد برای آدمی، تمرین است، اما تمرین روح، روح با زهد ورزش می‌یابد... از قضا علی (ع) از تقوا و زهد به ورزش تعبیر می‌کند». (مجموعه آثار، ج۱۶، ص۵۳۹) در بیانات امام علی (ع). «کسب علوم و حکمت‌ها» هم روشی برای تمرین و ریاضت نفس است، چنان‌که می‌فرماید: «خِدْمَةُ النَّفْسِ... رِيَاضَتُهَا بِالْعُلُومِ وَ الْحِكَمِ‌...»؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۳، ص۴۶۵).
  39. بهشتی، سعید، مقاله «تربیت عقلانی»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۰۹.
  40. نهج البلاغه، حکمت ۳۰۳.
  41. نهج البلاغه، خطبه ۹۹، ص۹۱.
  42. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳، ص۹۴.
  43. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳، ص۹۴.
  44. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰، ص۱۶۲.
  45. علامه طباطبایی، سنن النبی، ترجمه و تحقیق محمدهادی فقهی، ص۱۴.
  46. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۴، ص۲۳۸-۲۳۹.
  47. غررالحکم، شرح خوانساری، ح۲۸۳.
  48. نهج البلاغه، حکمت ۲۶۹.
  49. نهج البلاغه، حکمت ۲۶۹.
  50. کنزالعمال، ج۳، ص۷۳۲.
  51. کنزالعمال، ج۳، ص۷۳۳.
  52. کنزالعمال، ج۳، ص۲۳۸؛ دیلمی همدانی، شیرویه، الفردوس بمأثور الخطاب، ج۳، ص۴۰۹.
  53. خادم علی‌زاده، عبدالامیر، مقاله «دنیا و آخرت»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۱۲۵.
  54. «تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره حدید، آیه ۲۳.
  55. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، حکمت ۴۳۹، ص۵۵۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۹؛ آمدی، عبدالواحد غررالحکم، شرح خوانساری، ج۵، ص۳۲۵.
  56. حدید ایه ۲۰
  57. «هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید» سوره حدید، آیه ۲۲-۲۳.
  58. حدید آیه ۷-۱۰
  59. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۱۰؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۵؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۵۱.
  60. ر. ک: بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۲۵؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۲۳۰.
  61. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۵۱.
  62. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۲، ص۶۳.
  63. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۳۳۰.
  64. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۲، ص۴۱۵.
  65. «آنچه نزد شماست پایان می‌یابد و آنچه نزد خداوند است پایاست» سوره نحل، آیه ۹۶.
  66. «و آنچه نزد خداوند است بهتر و پایاتر است» سوره قصص، آیه ۶۰.
  67. ر. ک: مطهری، مر تضی، حق و باطل، ص۱۳۸.
  68. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۳۲.
  69. رضایی، مجید، مقاله «زهد و قناعت»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۱۶۱-۱۶۵.
  70. نهج البلاغه، حکمت ۳۹۱، ص۷۲۴.
  71. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳، ص۱۹۰؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، ج۸، ص١٧ (با اختلاف در تعابیر) در نهج السعاده، ج۷، ص۵۳، نیز مانند فروع کافی آمده است.
  72. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۹، ص۷۳۴. نیز از امام صادق(ع) در معانی الاخبار، ص۲۵۲ و از امام سجاد(ع) در تفسیر القمی، ص۵۸۷، همین مضمون نقل شده است. اگر آرزو در زمره اموری باشد که مربوط به نگرش است نه روش، این سخن حضرت علی(ع) را نیز می‌توان تفسیری نگرش گونه برای زهد دانست: «الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا قَصْرُ الْأَمَلِ‌»؛ (شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۵۱؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۱ ص۱۲۸) اما در برخی از سخنان آن حضرت زهد به روش تفسیر شده است؛ مانند «قِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) مَا الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا؟ قَالَ: تَنَكُّبُ حَرَامِهَا»؛ (معانی الاخبار، ص۲۵۱) «تنکب» به معنای اجتناب از حرام است. نیز در سخنی جامع فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قَصْرُ الْأَمَلِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ الْوَرَعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ»؛ (نهج البلاغه، خطبه ۸۱، ص۱۲۸).
  73. این مسئله در مقاله «دین و دنیا از دیدگاه امام علی(ع)» در همین مجموعه بررسی شده است.
  74. زهد در لسان امام صادق(ع) نیز از ابزار شناخت حقیقت دنیا شمرده شده است: «... وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِكْمَةَ فِي قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَ الدُّنْيَا دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلَامِ»؛ (بحارالانوار، ج۶۷، ص۳۱۳).
  75. اکبریان، حسنعلی علی، مقاله «حقیقت دنیا»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۳۸۳.