باطن در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
 
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[باطن]]''' است. "'''[[باطن]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[باطن در نهج البلاغه]]
==مقدمه==
==مقدمه==
واژه باطن به‌معنای پنهان، [[نهان]]، [[حقیقت]] و اصل مورد نظر است. گرچه این واژه در [[نهج البلاغه]] گستره معنایی وسیع‌تری را به خود اختصاص داده است؛ مفاهیمی چون [[خدا]]، [[عالم غیب]]، [[دنیا]]، اشیاء، حوادث و [[انسان]]. [[باطل]] و درون [[انسان]] در ایجاد هنجارهای ماندگار در ساحت‌های مختلف اهمیّت بسزایی دارد، تا جایی که می‌توان یکی از اصول مهم [[تربیت]] و رفتارسازی را ناظر بر ایجاد تحوّل درونی دانست. از این‌رو فرمود: هر که درونش نیکو باشد، بیرونش نیز نیکو خواهد بود<ref>غرر الحکم، ۱ / ۱۹۳</ref>. هم‌چنین [[پلیدی]] ظاهر را ناشی از [[پلیدی]] باطن دانسته و [[اصلاح]] درون را موجب [[اصلاح]] ظاهر برمی‌شمرد. هرگاه درون [[آدمی]] سالم شود، ظاهر او نیز نیرومند و قوی خواهد شد. بنابراین آنچه در [[سیرت]] و [[رفتار]] [[آدمی]] نمایان می‌شود، نتیجه حالات درونی اوست که قابل [[کتمان]] هم نیست و به ناچار آثار خود را در [[جامعه]] بر جای می‌گذارد، زیرا: هیچ کس چیزی را در [[دل]] پنهان نکرد، مگر این که در لغزش‌های زبان و حرکات چهره‌اش نمودار شد<ref>نهج البلاغه، حکمت ٢٦: {{متن حدیث|"مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه"}}‏</ref>.
واژه باطن به‌معنای پنهان، [[نهان]]، [[حقیقت]] و اصل مورد نظر است. گرچه این واژه در [[نهج البلاغه]] گستره معنایی وسیع‌تری را به خود اختصاص داده است؛ مفاهیمی چون [[خدا]]، [[عالم غیب]]، [[دنیا]]، اشیاء، حوادث و [[انسان]]. [[باطل]] و درون [[انسان]] در ایجاد هنجارهای ماندگار در ساحت‌های مختلف اهمیّت بسزایی دارد، تا جایی که می‌توان یکی از اصول مهم [[تربیت]] و رفتارسازی را ناظر بر ایجاد تحوّل درونی دانست. از این‌رو فرمود: هر که درونش نیکو باشد، بیرونش نیز نیکو خواهد بود<ref>غرر الحکم، ۱ / ۱۹۳</ref>. هم‌چنین [[پلیدی]] ظاهر را ناشی از [[پلیدی]] باطن دانسته و [[اصلاح]] درون را موجب [[اصلاح]] ظاهر برمی‌شمرد. هرگاه درون [[آدمی]] سالم شود، ظاهر او نیز نیرومند و قوی خواهد شد. بنابراین آنچه در [[سیرت]] و [[رفتار]] [[آدمی]] نمایان می‌شود، نتیجه حالات درونی اوست که قابل [[کتمان]] هم نیست و به ناچار آثار خود را در [[جامعه]] بر جای می‌گذارد، زیرا: هیچ کس چیزی را در [[دل]] پنهان نکرد، مگر این که در لغزش‌های زبان و حرکات چهره‌اش نمودار شد<ref>نهج البلاغه، حکمت ٢٦: {{متن حدیث|"مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه"}}‏</ref>.

نسخهٔ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۲

مقدمه

واژه باطن به‌معنای پنهان، نهان، حقیقت و اصل مورد نظر است. گرچه این واژه در نهج البلاغه گستره معنایی وسیع‌تری را به خود اختصاص داده است؛ مفاهیمی چون خدا، عالم غیب، دنیا، اشیاء، حوادث و انسان. باطل و درون انسان در ایجاد هنجارهای ماندگار در ساحت‌های مختلف اهمیّت بسزایی دارد، تا جایی که می‌توان یکی از اصول مهم تربیت و رفتارسازی را ناظر بر ایجاد تحوّل درونی دانست. از این‌رو فرمود: هر که درونش نیکو باشد، بیرونش نیز نیکو خواهد بود[۱]. هم‌چنین پلیدی ظاهر را ناشی از پلیدی باطن دانسته و اصلاح درون را موجب اصلاح ظاهر برمی‌شمرد. هرگاه درون آدمی سالم شود، ظاهر او نیز نیرومند و قوی خواهد شد. بنابراین آنچه در سیرت و رفتار آدمی نمایان می‌شود، نتیجه حالات درونی اوست که قابل کتمان هم نیست و به ناچار آثار خود را در جامعه بر جای می‌گذارد، زیرا: هیچ کس چیزی را در دل پنهان نکرد، مگر این که در لغزش‌های زبان و حرکات چهره‌اش نمودار شد[۲].

امام علی (ع) ریشه اختلاف و جدایی میان انسان‌ها را در باطن آنها می‌جوید و می‌فرماید: میان شما را جدایی نینداخته مگر ناپاکی باطن‌ها و بدی اندیشه‌ها؛ به این جهت بار یکدیگر را بر نمی‌دارید و پند و اندرز نمی‌دهید و به یکدیگر بذل و بخشش نمی‌کنید و با هم دوستی ندارید[۳][۴].

نحوه تأثیر باطن بر ظاهر

سلامت باطنی به‌واسطه اثر اصلاحی که در بینش فرد می‌گذارد، سبب سلامت و نیرومندی ظاهر می‌شود، که "پاکی درون‌ها، دلیل درستی بینش‌هاست"[۵]؛ بینش‌هایی که منشأ و خاستگاه رفتارهای ما هستند. به همین دلیل "بینشمندترین فرد کسی است که عیب‌های خود را ببیند و از گناهان خود دست شوید"[۶]. اما سلامت و پاکی درون حاصل توجه به معبود است، زیرا "هر که به یاد خدا باشد بینش و بصیرت یابد"[۷]، "یاد خدا جلادهنده بینش‌ها و روشنایی درون‌هاست"[۸] و "خداوند سبحان ذکر و یاد خود را صیقل و روشنایی دل‌ها قرار داد"[۹][۱۰].

منابع

پانویس

  1. غرر الحکم، ۱ / ۱۹۳
  2. نهج البلاغه، حکمت ٢٦: «"مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه"»
  3. نهج البلاغه، خطبه ۱۱٣: «"مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ، وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ، فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ، وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّون"»
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 159- 160.
  5. غررالحکم، ۱ / ۴۸۳
  6. غرر الحکم، ص ۹۴
  7. غرر الحکم، ص ۹۳
  8. غرر الحکم، ص ۹۳
  9. نهج البلاغه، خطبه ٢٢٢: «"إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوب"»
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 160.