ایمان در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل وابسته}} +{{پایان مدخل وابسته}})) |
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = ایمان | |||
| عنوان مدخل = [[ایمان]] | |||
| مداخل مرتبط = [[ایمان در لغت]] - [[ایمان در قرآن]] - [[ایمان در حدیث]] - [[ایمان در نهج البلاغه]] - [[ایمان در معارف دعا و زیارات]] - [[ایمان در کلام اسلامی]] - [[ایمان در اخلاق اسلامی]] - [[ایمان در عرفان اسلامی]] - [[ایمان در فقه سیاسی]] - [[ایمان از دیدگاه بروندینی]] - [[ایمان معصوم]] - [[مقام ایمان]] - [[ایمان ابوطالب]] - [[ایمان نیاکان پیامبر خاتم]] | [[ایمان در معارف و سیره رضوی]] | |||
| پرسش مرتبط = ایمان (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== |
نسخهٔ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۲۶
مقدمه
- ایمان در مفهوم اعتقاد قلبی به خداوند، از واژههای کلیدی نهج البلاغه بهشمار میرود که در مجموع (بههمراه مشتقات آن) حدود ۱۵۰ بار از آن سخن بهمیان آمده است. آموزههای نهج البلاغه ایمان را معرفت به قلب، اقرار به زبان و عمل به ارکان میداند[۱]. مطابق با این تعریف، ایمان افزون بر معرفت قلبی و اقرار زبانی، بعد عملی انسان را هم در برمیگیرد. بنابراین ایمان و تصدیق سه مرتبه دارد: قلبی، زبانی، عملی. در مقام بایدها کمال آن است که هر سه مرحله ایمانی در انسان تجلی یابد، هرچند در مقایسه هستها ممکن است تنها تصدیق قلبی و لسانی وجود داشته باشد و شخص در عمل یعنی بروز و ظهور باور قلبی خود دچار ضعف و سستی باشد. از دیگر سو، نقطه مقابل و ضد ایمان، کفر است؛ همچنانکه از کلام امام (ع) خطاب به معاویه چنین بهدست میآید: ما ایمان آوردیم و شما کافر ماندید[۲]. همچنین براساس آموزههای نهج البلاغه، ایمان موهبتی الهی است که بر چهار ستون صبر، یقین، عدل و جهاد استوار است که بخشی ناظر به مرحله نظر است و بخش دیگر ناظر به مرحله عمل[۳]. در واقع ایمان و بنای رفیع آن در گروه شکلگیری این چهار عنصر است[۴].
مفهومشناسی لغوی ایمان
- ایمان از "أمن" است که برای برخی یک اصل معنایی یعنی سکون نفس و امنیت (ضد خوف) و برخی دو اصل معنایی برای آن قائلاند، یعنی افزون بر معنای اول، معنای تصدیق را نیز بدان افزودهاند. برای ایمان[۵] دو معنا ذکر شده است: نخست، ایمان آوردن و تصدیق و پناه دادن و دوم، امنیت بخشیدن. نهج البلاغه هر دوی این معانی را تأیید میکند. برای مثال جمله زیر را بنگرید: و بدو میگرویم، گرویدن آنکس که با یقین بدو امید دارد[۶][۷].
- اما معنای اصطلاحی ایمان ناظر بهمعنای تصدیق و تسلیم است. شارحان نهج البلاغه نیز بر این معنا پای فشرده و حقیقت ایمان را تصدیق و اذعان به باورهای بنیادین دینی، مانند خدا، پیامبر (ص) و امامان (ع) دانستهاند. البته حقیقت ایمان، توحید قلمداد شده است[۸].
نشانههای ایمان
- آموزههای نهج البلاغه، نشانههای مؤمن را در چهار مرحله میداند:
- ظاهر عمومی و چهره: شادمانی مؤمن در رخسار اوست و اندوه وی در دلش[۹][۱۰].
- قلب: ایمان هیچ بندهای راستین نبُوَد مگر آنکه اطمینانش به آنچه نزد خداست بیش از آن باشد که نزد (خود) اوست[۱۱]. به بیان دیگر در حوزه باور قلبی و یقین، مؤمن کسی است که اعتماد او به قدرت الهی همواره بیش از داشتههای خود باشد[۱۲].
- عقل: در حوزه عقل، شرط ایمان و نشانه بارز مؤمن، عقلانیت اوست. در واقع تا کسی خردمند نباشد، مؤمن نمیشود[۱۳].
- عمل (شامل گفتار و کردار): در حوزه عمل (گفتار و کردار) از جمله نشانههای مؤمن آن است که زبان او ورای قلبش باشد و سخن او از روی تدبیر[۱۴][۱۵].
- همچنین در کلامی دیگر بیان میدارد که ایمان و عمل چون دو برادرند از یک شکم و دو رفیق همراهاند (در یک راه) و هیچ یک از هم جدا نشوند[۱۶]. حاصل آنکه بروز و ظهور نشانهها در چهار حوزه پیشگفته ترکیبی از نیکسیرتی و زیباصورتی را در فضایل و مکارم اخلاقی برای مؤمن رقم میزند[۱۷].[۱۸].
اقسام و مراتب ایمان
- از حیث دوام و بقا: نهج البلاغه ایمان را از حیث دوام و بقا به ایمان ثابت و عاریتی تقسیم میکند: "یک نوع از ایمان، ایمانی است مستقرّ که در عمق دلها ثابت و برقرار است و نوع دیگر ایمانی است که به صورت عاریه تا موقع معیّنی میان دلها و سینهها در نوسان[۱۹]. ایمان ثابت، ایمانی است که به حد ملکات نفسانی رسیده و در اعماق جان ریشه دوانده، اما ایمان عاریتی به این درجه از ثبوت و رسوخ نرسیده است[۲۰].
- از حیث رتبه و مقام: همانگونه که پیشتر نیز گفته شد، ایمان را بر مبنای کلام امام که فرمود "ایمان، شناخت به قلب و اقرار به زبان و عمل به اعضا و جوارح است" میتوان به ایمان قلبی، زبانی و عملی تقسیم کرد[۲۱].[۲۲].
- عوامل تأثیرگذار بر ایمان: آموزههای نهج البلاغه حکایت از آن دارد که امیان موهبتی است دارای شدت و ضعف[۲۳]. از اینرو نیاز به مراقبت دارد و عواملی بر ازدیاد و نقصان آن تأثیر میگذارند. از جمله آنکه حفظ و سلامت زبان بر قلب تأثیر دارد و سلامت قلب نیز ایمانافزاست. امام میفرماید: ایمان بندهای استوار نشود تا دل او استوار نشود و دل او استوار نشود تا زبان او استوار نشود[۲۴][۲۵].
- همچنین صدقه نیز یکی از ابزارهای حفظ و مدیریت ایمان است. امام میفرماید: ایمان خود را با صدقه مدیریت و تدبیر کنید[۲۶]. از سویدیگر، نهج البلاغه نسبت به راهزنان ایمان نیز هشدار میدهد. برای مثال انس و همنشینی با اهل هوا و حسد از جمله راهزنان ایمان قلمداد شدهاند.[۲۷][۲۸].
آثار ایمان
- برای ایمان آثار و کارکردهایی در نهج البلاغه ذکر شده است. برای مثال، شهود غیب و خدابینی یکی از آنهاست. در نهج البلاغه سخن از آن است که چشمها خدا را همچون اجسام درنمییابند، امّا دلها در پرتو ایمان راستین او را درخواهند یافت[۲۹]. از دیگر کارکردهای ایمان، شرکزدایی شکزدایی است. امام میفرماید: بدو ایمان داریم، ایمان کسی که غیبها را به چشم دیده است و بر آنچه وعده دادهاند، آگاه شده؛ ایمانی که اخلاص آن شرک را زدوده است و یقین ان شک را زایل کرده[۳۰][۳۱].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
- ایمان
- ابتلائات مؤمن
- آثار ایمان
- اجتماع کفر با معرفت خدا
- اجتماع کفر و ایمان
- اجزای ایمان
- احکام ایمان
- اخلاص در ایمان
- ادعای ایمان
- ارکان ایمان
- اشتراک لفظی ایمان
- اصول ایمان
- اظهار ایمان
- اعتقاد
- اعتقاد قلبی
- افزایش ایمان
- ایمان ابوطالب
- ایمان ابولهب
- ایمان ابوین نبی
- ایمان اجمالی
- ایمان اختیاری
- ایمان اصحاب کهف
- ایمان اطفال
- ایمان امام علی
- ایمان امت
- ایمان انبیا
- ایمان باطل
- ایمان بعد الکفر
- ایمان به ارزش ها
- ایمان به پیامبر
- ایمان به خدا
- ایمان به غیب
- ایمان به قدر
- ایمان به پیامبر
- ایمان به امام
- ایمان به معاد
- ایمان پیامبر قبل از بعثت
- ایمان تحقیقی
- ایمان تقلیدی
- ایمان تلقینی
- ایمان ثابت
- ایمان حقیقی
- ایمان خلفای ثلاثه
- ایمان راسخ
- ایمان زبانی
- ایمان شرعی
- ایمان شهودی
- ایمان صاحب کبیره
- ایمان صحیح
- ایمان عارفان
- ایمان عبد
- ایمان عبدالمطلب
- ایمان عقلی
- ایمان علمی
- ایمان عملی
- ایمان عوام
- ایمان فاسق
- ایمان قلبی
- ایمان کافر
- ایمان کامل
- ایمان لسانی
- ایمان متزلزل
- ایمان متکلمان
- ایمان مجازی
- ایمان مذهبی
- ایمان مرتد
- ایمان مستقر
- ایمان مستودع
- ایمان مسلمانان
- ایمان مقلد
- ایمان منجی
- ایمان موافات
- ایمان ناجز
- ایمان نیکوکاران
- ایمان یقینی
- برخورد با مؤمنان
- بعد الهی ایمان
- بعد بشری ایمان
- پایههای ایمان
- تبعیض ناپذیری ایمان
- تخریب ایمان
- تصدیق
- تصدیق اجمالی
- تصدیق ایمانی
- تصدیق تفصیلی
- تصدیق تقلیدی
- تصدیق حق
- تصدیق ضروریات اسلام
- تصدیق قلبی
- تصدیق قولی
- تصدیق یقینی
- تعریف ایمان
- تقدم اسلام از ایمان
- تقویت ایمان
- تلازم ایمان و عمل
- تلازم بین علم و ایمان
- ثواب ایمان
- جانشینی علم و ایمان
- چشیدن طعم ایمان
- حفظ ایمان
- حقیقت ایمان
- خاصیت ایمان
- خلق ایمان
- خوردن مال حلال
- دار ایمان
- درجات ایمان
- دوری از ایمان
- سبقت در ایمان
- ستایش ایمان
- سرور از استکمال ایمان
- سلب ایمان
- شهادت به ایمان افراد
- صحت استثنا در ایمان
- علایم ایمان
- علم
- کارکردهای دین
- کفاف معیشت
- کفر
- مراتب ایمان
- معیشت کافی
- مقدمات ایمان
- موانع ایمان
- مؤمن
- وجوب ایمان
- یقین
منابع
پانویس
- ↑ «وَ [قَدْ] سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ، فَقَالَ (علیه السلام): الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷
- ↑ «أَنَّا آمَنَّا وَ كَفَرْتُمْ»؛ نهج البلاغه، نامه ۶۴
- ↑ «فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳١
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 156- 157.
- ↑ ایمان از ابواب ثلاثی مزید است و معنای متعدی دارد. گفتنی است "اَیمان" بر وزن اَفعال جمع یمین و به معنای قسم خوردن است که در آیه ﴿وَلاَ تَجْعَلُواْ اللَّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَانِكُمْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۲۲۴. بدین معنا بهکار رفته است.
- ↑ «وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ رَجَاهُ مُوقِناً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 157.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 157.
- ↑ «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۳۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 157.
- ↑ «لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ، حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ، أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِه»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 157.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 157.
- ↑ «لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 157.
- ↑ «اَلْإِيمَانُ وَ اَلْعَمَلُ أَخَوَانِ تَوْأَمَانِ وَ رَفِيقَانِ لاَ يَفْتَرِقَانِ لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ أَحَدَهُمَا إِلاَّ بِصَاحِبِه»؛ غررالحکم، ج ١، ص ١٩٧.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۳۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 158.
- ↑ «فَمِنَ الْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 158.
- ↑ «الايمانُ معرفَةٌ بالقَلبِ و اقرارٌ باللِسانِ و عَمَلٌ بالأركانِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ٢٢٧.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 158.
- ↑ غرائب، ۵
- ↑ «لَا يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ وَ لَا يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷٦
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 158.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶؛ «" سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَة"»؛ "سوسوا" از "ساس" به معنای سیاست و مدیریت است، یعنی مؤمن باید برای حفظ ایمان خود، سیاست اعطای صدقه را در دستور کار خود قرار دهد.
- ↑ «وَ مُجَالَسَةَ أَهْلِ الْهَوَى مَنْسَاةٌ لِلْإِيمَانِ وَ مَحْضَرَةٌ لِلشَّيْطَانِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸٦
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 158.
- ↑ «لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷٩
- ↑ «وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ عَايَنَ الْغُيُوبَ وَ وَقَفَ عَلَى الْمَوْعُودِ إِيمَاناً نَفَى إِخْلَاصُهُ الشِّرْكَ وَ يَقِينُهُ الشَّكَّ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱٤
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 159.