سریه عبدالله بن رواحه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...)
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==')
خط ۳۷: خط ۳۷:
==شفای [[عبدالله بن اُنیس]]==
==شفای [[عبدالله بن اُنیس]]==
*هنگامی که افراد [[سپاه]]، نزد [[پیامبر]]{{صل}} بازگشتند، [[رسول خدا]] در محل زخم سر [[عبدالله بن اُنیس]] دمید. [[عبدالله بن اُنیس]] می‌گوید: "پس از آن، زخم سرم نه عفونتی پیدا کرد و نه موجب اذیتم شد. این در حالی بود که استخوان سرم شکسته و [[خرد]] شده بود. علاوه بر آن، [[پیامبر]]{{صل}} به چهره‌ام دست کشید و برایم [[دعا]] فرمود و قطعه‌ای از عصای خود را به من داده و فرمود: این [[عصا]] را بگیر و همراه خود داشته باش تا در [[روز قیامت]]، نشانه‌ای میان من و تو باشد. همانا تو در [[روز قیامت]] [[عصا]] در دست محشور خواهی شد". زمانی که [[عبدالله بن اُنیس]] از [[دنیا]] رفت، آن قطعه چوب را در کفنش قرار دادند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۸.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عبدالله بن رواحه (مقاله)|سریه عبدالله بن رواحه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۶۹.</ref>.
*هنگامی که افراد [[سپاه]]، نزد [[پیامبر]]{{صل}} بازگشتند، [[رسول خدا]] در محل زخم سر [[عبدالله بن اُنیس]] دمید. [[عبدالله بن اُنیس]] می‌گوید: "پس از آن، زخم سرم نه عفونتی پیدا کرد و نه موجب اذیتم شد. این در حالی بود که استخوان سرم شکسته و [[خرد]] شده بود. علاوه بر آن، [[پیامبر]]{{صل}} به چهره‌ام دست کشید و برایم [[دعا]] فرمود و قطعه‌ای از عصای خود را به من داده و فرمود: این [[عصا]] را بگیر و همراه خود داشته باش تا در [[روز قیامت]]، نشانه‌ای میان من و تو باشد. همانا تو در [[روز قیامت]] [[عصا]] در دست محشور خواهی شد". زمانی که [[عبدالله بن اُنیس]] از [[دنیا]] رفت، آن قطعه چوب را در کفنش قرار دادند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۸.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عبدالله بن رواحه (مقاله)|سریه عبدالله بن رواحه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۶۹.</ref>.
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۹

مقدمه

عبدالله بن رواحه دو مرتبه به خیبر رفته بود. بار اوّل رسول خدا(ص) او را در ماه رمضان، همراه سه نفر به قلعه خیبر فرستاد تا از اوضاع آنجا و اهل آن و قصد یهودی‌ها اطلاعاتی کسب کند. عبدالله بن رواحه در خیبر به نخلستان‌ها می‌رفت و افراد خود را نیز به سه دهکده معروف خیبر به نام‌های "نطاة"، "شقّ" و "کتیبه" می‌فرستاد. آنان سه روز در آنجا بودند و از "اسیر بن زارم" و دیگران مطالبی شنیدند. آنان وقایع و اخباری را که دیده و شنیده بودند، به عرض پیامبر(ص) رساندند[۱][۲].

اسیر بن زارم[۳]

"اُسَیر بن زارِم" مردی شجاع بود که یهودیان او را پس از کشته‌ شدن "أبورافع"، به فرمانروایی خود برگزیده بودند. هنگامی که اسیر بن زارم به ریاست یهود رسید، به آنان گفت: "به خدا سوگند! محمد هیچ‌ یک از یاران خود را به سوی یهود نفرستاده است؛ مگر آنکه هرچه که خواسته بر سر آنان آورده است؛ اما قصد من آن است، کاری کنم که تا کنون کسی نکرده است". یهودیان گفتند: "تو می‌خواهی چه کاری انجام دهی که دیگران تا کنون آن را انجام نداده‌اند؟"اسیر گفت: "نزد قبیله غطفان می‌روم و آنها را برای جنگ با محمد جمع می‌کنم".

اطلاع قطعی

اعزام سپاه

مشورت با یهود

به سوی مدینه

پس از آن عبدالله بن أنیس خود را به خواب زد تا ببیند اسیر بن زارم چه می‌خواهد بکند. اسیر بن زارم به گمان خواب بودن عبدالله بن أنیس، دست به سوی شمشیر او برد. در این حال عبدالله بن أنیس فریاد زد: "آیا کسی پیاده می‌شود که من را با خود ببرد؟" هیچ کس جوابی به درخواست او نداد.

بازگشت به مدینه

شفای عبدالله بن اُنیس

منابع

پانویس

  1. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۶.
  2. اکبری، هادی، سریه عبدالله بن رواحه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۶۶.
  3. در کتاب تاریخی نام وی با اختلاف نقل شده است. برخی نام او را «یسیر بن رزام» دانسته‌اند؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۵۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۱۸ برخی دیگر نام وی را همان «اسیر بن زارم» می‌دانند؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰.
  4. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۶؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۳، ص۳۱۹.
  5. اکبری، هادی، سریه عبدالله بن رواحه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۶۶-۴۶۷.
  6. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۶-۵۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۱۸؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۳، ص۳۱۹-۳۲۰.
  7. اکبری، هادی، سریه عبدالله بن رواحه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۶۷.
  8. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰.
  9. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۷.
  10. اکبری، هادی، سریه عبدالله بن رواحه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۶۷.
  11. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۱۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۱؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۵۵؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۳؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۲، ص۱۵۱.
  12. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۷.
  13. اکبری، هادی، سریه عبدالله بن رواحه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۶۸.
  14. نام مکانی در شش میلی خیبر است؛ یاقوت حموی، المعجم البلدان، ج۲، ص۷۲.
  15. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۱۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۱؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۵۵؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صلحب الشریعه، ج۴، ص۲۹۴؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۳.
  16. اکبری، هادی، سریه عبدالله بن رواحه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۶۸-۴۶۹.
  17. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۱.
  18. اکبری، هادی، سریه عبدالله بن رواحه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۶۹.
  19. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۸.
  20. اکبری، هادی، سریه عبدالله بن رواحه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۶۹.