اخلاق در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

واژه اخلاق، جمع خُلُق یا خُلْق، به معنای سجیه، طبع و عادت است. واژه خَلق و خُلق در اصل (همچون شَرب و شُرب، و نیز صَرم و صُرم) از یک ریشه‌اند؛ با این تفاوت که خَلق، مربوط به صفات، اشکال و هیئت‌های ظاهری و جسمانی است که با قوه بینایی قابل درک هستند؛ اما خُلْق و خُلُق به صورت باطنی انسان (نفس انسانی و اوصاف و ویژگی‌های مختص به آن)[۱] اطلاق می‌شوند؛ در قرآن کریم نیز واژه خُلُق در همین معنا به کار رفته است: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ[۲]، ﴿إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ[۳].

واژه خَلاق نیز که در قرآن به کار رفته، از همین ریشه و به معنای بهره‌ای است که انسان به وسیله خلق و خوی نیکو کسب می‌کند[۴]: ﴿مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. بنگرید به: زبیدی، تاج العروس، ج۶، ص۳۳۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۶۹۳.
  2. «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
  3. «این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.
  4. مفردات غریب القرآن، ص۱۵۸.
  5. «هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
  6. جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا، ص ۱۷؛ جوادی، محسن، مقاله «اخلاق»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲؛ علی‌زاده و احمدپور، مقاله «اخلاق»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص ۵۱۹ - ۵۳۰.