اجلح بن عبدالله کندی
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
آشنایی اجمالی
یحیی بن عبدالله کندی معروف به اجلح کندی منسوب به کنده (ثور بن عفیر) از سرزمین (یمن) است. به جهت این که موهای جلوی سرش ریخته بود او را اجلح لقب دادند. وی از مشاهیر محدثان کوفه و از طبقه هفتم است[۱].
هرچند برخی اصحاب رجال و تراجمِ غیر شیعی، مانند: ابن سعد، نسائی، ابو داوود، ابن حبّان و ابوحاتم او را به نوعی تضعیف کردهاند[۲]، لکن کسانی چون: احمد بن حنبل، احمد بن عبدالله عجلی، یحیی بن معین و ابن حجر او را تأیید و توثیق نمودهاند[۳]. ابن عدی میگوید: کوفیان و دیگران از اجلح روایت کردهاند. او نزد من راست گو و احادیثش از جهت متن و سند شایسته و استوار است[۴]. جز آنکه از شیعیان کوفه است.
شیخ مفید در ذیل حدیثی که اجلح در سند آن قرار دارد گفته است: اسناد این حدیث، صحیح، راویانش بزرگوار و طریقش روشن و گویاست. و شیخ طوسی بدون اشاره به توثیقاش، او را در میان اصحاب امام صادق آورده است[۵].
مامقانی او را از نظر روایت (حسن)؛ مانند (صحیح) دانسته و علامه امینی به راست گویی و ارجمندی وی گواهی میدهد[۶].
اجلح بن عبدالله از: سلمة بن کهیل، عامر شعبی، عبدالله بن برید، عبدالله بن عبدالرحمن، نوح بن دراج، شهر بن حوشب و بسیاری دیگر روایت کرده است و جعفر بن عون، حسن بن صالح، سفیان ثوری، شریک بن عبدالله نخعی، ابوبکر حضرمی و پسرش عبدالله بن اجلح و گروهی دیگر از او روایت دارند.
روایات او در جوامع روایی عامه وخاصه، مانند: صحیح بخاری، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه، سنن ابی داوود، الکافی و شرح ابن ابی الحدید آمده است[۷]. از جمله احادیثی که او روایت شده و ابن عدی نیز بر استواری شماری از آنها گواهی داده عبارت است از:
- پیامبر گرامی(ص) در غزوه طائف با علی(ع) به محرمانه سخن گفت. اصحاب گفتند: یا رسول الله! محرمانه سخن گفتن با علی(ع) به طول انجامید فرمود: من با او راز نگفتم، لکن خداوند - عزّ و جلّ - با او راز گفت[۸].
- پیامبر(ص) فرمود: یا علی، دوستی و محبت حسن و حسین مرا برای همیشه از دوستی دیگران غافل کرده است. همانا پروردگار مرا به دوستی اینان و دوستی دوستان شان دستور داده است [۹].
- علی(ع) وقتی از مدینه به کوفه رفت کتابها و وصیتاش را به ام سلمه سپرد و هنگامی که امام حسن(ع)به مدینه بازگشت آنها را به وی تحویل داد[۱۰].
- بریده میگوید: بعد از مراجعت از جنگ یمن، خدمت پیامبر(ص) رسیدم و نامه خالد بن ولید را که در آن از علی بن ابی طالب سعایت شده بود، به آن حضرت دادم. وقتی حضرت نامه را خواند خشمگین شد و فرمود: (از علی بدگویی نکن که او از من است و من از او. و او پس از من، ولی و سرپرست شماست.)[۱۱].
- ابو نعیم اصفهانی، داستان احتجاج امام علی(ع) به حدیث غدیر را در جمع اصحاب پیامبر(ص) از طریق اجلح روایت کرده است[۱۲]. وی در زمان خلافت منصور دوانیقی بعد از قیام محمد و قیام ابراهیم، پسران عبدالله بن حسن بن حسن که در سال ۱۴۵ ﻫ.ق به وقوع پیوست وفات یافت.[۱۳]
جستارهای وابسته
- عبدالله بن اجلح (فرزند)
منابع
پانویس
- ↑ نک: الکامل فی ضعفاء الرجال ۱/ ۴۲۶؛ میزان الاعتدال ۱/ ۷۸؛ تقریب التهذیب ۱/ ۴۹، البدایة و النهایة ۷/ ۳۴۴؛ رجال طوسی ۳۳۵؛ جامع الرواة ۱/ ۳۹و شذرات الذهب ۱/ ۲۱۶. هر چند مؤلف اعیان الشیعه به کنیه و لقب اجلح اشاره نموده، لکن گویا از ترجمه وی در جای مناسب؛ یعنی قسمت آخر کتاب غفلت کرده است. ر. ک: اعیان الشیعه ۲/ ۳۱۹ و ۴۵۹.
- ↑ الطبقات الکبری ۶/ ۳۵۰؛ تهذیب الکمال ۲/ ۲۷۵؛ تهذیب التهذیب ۱/ ۱۸۹و کتاب المجروحین ۱/ ۱۷۵.
- ↑ تهذیب الکمال ۲/ ۲۷۵؛ تقریب التهذیب ۱/ ۴۹ و میزان الاعتدال ۱/ ۷۸.
- ↑ الکامل فی ضعفاء الرجال ۱/ ۴۲۹، معجم رجال الحدیث ۱/ ۳۶۵ و رجال طوسی ۳۳۵.
- ↑ تنقیح المقال ۱/ ۴۴ و کامل الزیارات ۵۰ (پاورقی).
- ↑ تهذیب الکمال ۲/ ۲۷۵؛ معجم رجال الحدیث ۱/ ۳۶۵ و شرح ابن ابی الحدید ۳/ ۱۷۰ و ۷/ ۱۱۷.
- ↑ الکامل فی ضعفاء الرجال ۱/ ۴۲۶ و سنن ترمذی ۵/ ۳۰۳، ح ۳۸۱۰.
- ↑ کامل الزیارات باب ۱۴/ ۵۰.
- ↑ الکافی ۲/ ۶۴.
- ↑ البدایة و النهایة ۷/ ۳۴۴؛ مسند احمد ۵/ ۳۵۶؛ مجمع الزوائد ۹/ ۱۲۸ و الغدیر ۳/ ۲۴۴.
- ↑ حلیة الاولیاء ۵/ ۲۶.
- ↑ الطبقات الکبری ۶/ ۳۵۰؛ کتاب المجروحین ۱/ ۱۷۵و تهذیب الکمال ۲/ ۲۷۹.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 152.