افطار در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۴ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

افطار یعنی باطل کردن روزه؛ رسیدن زمان گشودن روزه؛ خوردن اوّلین غذا بعد از مدّتی امساک.

باطل کردن روزه به لحاظ حکم چند گونه است:

  1. واجب: اگر روزه‌دار پیش از ظهر سفر کند، واجب است ـ هرچند با دست برداشتن از نیّت روزه ـ افطار کند. همچنین اگر شخص در میان روز متوجه شود که ادامه روزه برای وی زیان آور است[۱]. نیز افطار بر زن آبستن که زاییدن وی نزدیک است و بر زن شیرده در صورت زیان‌آور بودن روزه برای وی یا کودک، واجب است[۲] اگر برای زن و مرد کهنسال و کسی که بیماری تشنگی دارد، روزه گرفتن مشقّت بسیار داشته باشد، در اینکه افطار بر آنان واجب است یا جایز، اختلاف است. نظر اکثر فقها وجوب افطار است[۳].
  2. حرام: افطار روزه واجب معیّن، مانند روزه ماه رمضان و روزه نذر معیّن و قضای روزه ماه رمضان بعد از ظهر، و نیز به قول مشهور، افطار روزه ماه رمضان در سفر در صورت مسافرت بعد از ظهر و باطل کردن روزه اعتکاف بعد از واجب شدن آن، حرام و موجب کفّاره است[۴].
  3. مکروه: افطار روزه مستحب بعد از زوال کراهت دارد[۵].
  4. مستحب: کسی که روزه مستحب گرفته، اگر مهمان مؤمنی شود، مستحب است بدون آنکه میزبان را از روزه بودن خود مطّلع سازد، افطار کند[۶].
  5. مباح: به قول مشهور، کسی که قضای روزه ماه رمضان را گرفته، می‌تواند پیش از ظهر افطار کند؛ خواه با عذر یا بدون عذر[۷]. افطار روزه مستحب قبل از ظهر مباح است[۸].

نیّت افطار

نیّت افطار یا به معنای نیّت قطع (دست برداشتن از قصد روزه) است یا نیّت قاطع (قصد ارتکاب یکی از مفطرات روزه، مانند خوردن). در بطلان روزه به نیّت افطار سه قول معروف است: بطلان به طور مطلق، عدم بطلان به طور مطلق و تفصیل بین نیّت قطع که موجب بطلان روزه است و نیّت قاطع که پیش از ارتکاب، موجب بطلان نیست[۹].

مفطرات

  1. خوردن و آشامیدن؛
  2. آمیزش در قُبل و به قول مشهور، در دبُرُ؛
  3. دروغ بستن به خدا و معصومان(ع)؛
  4. فرو بردن سر در آب به قول مشهور؛
  5. رساندن غبار غلیظ بر حلق به قول مشهور؛
  6. باقی ماندن عمدی بر جنابت تا اذان صبح و نیز حیض و نفاس به قول مشهور؛
  7. استمناء[۱۰]؛
  8. در اینکه اماله با مایعات موجب بطلان روزه می‌شود یا نه، اختلاف است[۱۱].

آثار افطار

افطار عمدی روزه، موجب بطلان آن و در روزه ماه‌رمضان، موجب ثبوت قضا نیز می‌شود. افطار عمدی روزه واجب معیّن، مانند روزه ماه رمضان، نذر معیّن و نیز قضای روزه ماه رمضان در صورت افطار بعد از ظهر موجب ثبوت کفّاره است.

افطار آگاهانه و عمدی در روز ماه رمضان، موجب ثبوت تعزیر در بار اول و دوم است و چنانچه شخصی بار سوم بنابر قولی یا چهارم بنابر قولی دیگر آن را تکرار کند کشته می‌شود، به شرط آنکه بار اول و دوم تعزیر شده باشد[۱۲]. اگر افطار روزه‌هایی که واجب است پی در پی گرفته شود ـ همچون شصت روز روزه کفّاره ـ از روی عذر، مانند حیض باشد، ضرری به تتابع نمی‌زند و پس از رفع عذر، روزه را ادامه می‌دهد. امّا اگر بدون عذر باشد، تتابع از بین می‌رود و باید روزه را از سر بگیرد[۱۳].

اضطرار به افطار

اگر روزه‌دار به گونه‌ای که اختیار از او سلب گردد مجبور به افطار شود، روزه‌اش باطل نمی‌شود، کفّاره نیز ندارد؛ امّا اگر تهدید شود و او برای در امان ماندن از عواقب تهدید با اختیار خود افطار کند، روزه‌اش باطل می‌شود، ولی کفّاره ندارد[۱۴].

اگر روزه‌دار از روی تقیّه افطار کند، مانند افطار در روز عیدِ مخالفان یا پس از غروب خورشید و پیش از مغرب شرعی، در صحّت و بطلان این روزه اختلاف است. بنابر قول به بطلان روزه، قضای آن واجب است؛ لکن کفّاره ندارد[۱۵].

استحلال افطار

حلال شمردن افطار روزه ماه رمضان از سوی مسلمان موجب ارتداد وی می‌گردد[۱۶].

افطار روزه‌دار

زمان افطار، غروب خورشید است که به قول مشهور با از بین رفتن سرخی از ناحیه مشرق تحقق می‌یابد[۱۷].

برای افطار آدابی ذکر شده، از جمله: خواندن دعا، اعم از مأثور و غیر مأثور و تلاوت سوره قدر هنگام افطار مستحب است. نیز مستحب است افطار پس از خواندن نماز مغرب صورت گیرد، مگر روزه‌دار بسیار گرسنه یا تشنه باشد، به حدّی که خضوع و حضور قلب را از او سلب کند یا دیگران برای افطار منتظر او باشند[۱۸]. افطار با آب، به‌ویژه آب نیمه گرم، شیر و شیرینی، به‌ویژه خرما مستحب است[۱۹].

افطار غیر روزه‌دار

مستحب است افطار در روز عید فطر، پیش از نماز عید و در عید قربان، بعد از نماز عید صورت گیرد[۲۰].[۲۱]

منابع

پانویس

  1. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۱۳۳ و ج۱۶، ص۳۴۷.
  2. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۱۵۱ ـ ۱۵۴.
  3. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۱۵۰.
  4. جواهر الکلام، ج ۱۶، ص۲۶۴ ـ ۲۶۶ و ج۲۹، ص۵۰.
  5. العروة الوثقی، ج ۲، ص۲۴۲؛ جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۱۱۵.
  6. جواهر الکلام، ج ۲۹، ص۵۰ ـ ۵۱؛ وسائل الشیعة، ج ۱۰، ص۱۵۲.
  7. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۵۱ ـ ۵۳.
  8. العروة الوثقی، ج ۲، ص۲۴۲.
  9. مستند العروة (الصوم)، ج ۱، ص۵۸ و ۸۳ ـ ۸۵.
  10. جواهرالکلام، ج۱۶، ص۲۱۷ ـ ۲۵۳؛ العروة الوثقی، ج ۲، ص۱۷۶ ـ ۱۹۳.
  11. جواهر الکلام، ج ۱۶، ص۲۷۴ ـ ۲۷۵.
  12. جواهر الکلام، ج ۱۶، ص۳۰۷ ـ ۳۰۸.
  13. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۷۱ ـ ۷۷ و ج ۳۳، ص۲۵۵ ـ ۲۵۶.
  14. العروة الوثقی، ج ۲، ص۱۹۸.
  15. تحریر الوسیلة، ج ۱، ص۲۸۷؛ منهاج الصالحین (خویی)، ج۱، ص۲۶۹.
  16. جواهرالکلام، ج ۱۶، ص۳۰۷.
  17. جواهر الکلام، ج ۱۶، ص۳۸۴.
  18. وسائل الشیعة، ج ۱۰، ص۱۴۹ ـ ۱۵۱؛ جواهر الکلام، ج ۱۶، ص۳۸۴ ـ ۳۸۵.
  19. وسائل الشیعة، ج ۱۰، ص۱۵۶ ـ ۱۶۱.
  20. جواهر الکلام، ج ۱۱، ص۳۵۴؛ العروة الوثقی، ج ۲، ص۱۰۲.
  21. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۶۲۴ - ۶۲۶.