اگر ملاقات با امام مهدی ممکن است پس چرا باید مدعی ملاقات را تکذیب کرد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

اگر ملاقات با امام مهدی ممکن است پس چرا باید مدعی ملاقات را تکذیب کرد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

اگر ملاقات با امام مهدی(ع) ممکن است پس چرا باید مدعی ملاقات را تکذیب کرد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

حبیب‌الله طاهری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:

  • «بعضی‌ها ملاقات با حضرت را منکرند و می‌گویند ملاقات امکان ندارد و بر مدعای خود روایاتی را شاهد می‌آورند که می‌گویند: اگر کسی مدعی مشاهده و ملاقات با امام زمان شد او را تکذیب کنید و از او نپذیرید. طبق این نوع روایات ما نمی‌توانیم این نوع ملاقاتها را که در کتب نقل شده بپذیریم. به هر حال، امر دایر است که ما سخن مردم عادی وغیر معصوم را که مدعی ملاقات هستند، بپذیریم و یا سخن معصوم را که فرمود، مدعی رؤیت و ملاقات را تکذیب کنید، معلوم است که باید به سخن معصوم عمل کنیم نه سخن دیگران. در پاسخ چنین ادعایی می‌گوییم[۱]:
  1. روایاتی در کار نیست، بلکه طبق تحقیق، یک روایت بیشتر نیستو آن همان، توقیع حضرت ولی عصر(ع) به علی بن محمد سمری شش روز قبل از وفاتش است، که حضرت در این توقیع به علی بن محمد سمری (نایب چهارم) فرمود: دست و پایت را جمع کن و به کسی برای بعد از خودت وصیت مکن، چرا که زمان غیبت کبری فرا رسیده و تو نیز شش روز دیگر از دنیا می‌روی. در آینده در بین شیعیان کسانی پیدا می‌شوند که ادعای مشاهده ما را دارند، بدانید که قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی (دو علامت از علائم حتمیه ظهور) هر کسی ادعای مشاهده ما را داشته باشد، دروغگو و مفتری است[۲]. آنها که ملاقات امام زمان را قبول ندارند به این روایت تمسک می‌کنند و گرنه روایت دیگری در کار نیست.
  2. از این روایت نیز پاسخهایی داده شده است[۳] که بهترین پاسخ به تناسب حکم و موضوع و با استفاده از لفظ "مفتر" که حضرت فرمود: "أَلَا فَمَنِ‏ ادَّعَى‏ الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ‏ خُرُوجِ‏ السُّفْيَانِيِ‏ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ..."، این است که منظور صرف دیدار و ملاقات نیست، بلکه دیداری است که همراه با ادعای نیابت که مثلاً شخصی مدعی نیابت خاصه می‌شود و می‌گوید: من امام را مشاهده می‌کنم و امام زمان مرا همانند نواب اربعه، نایب خاص خود قرار داده است، من وکیل اقا در بین شما هستم و شما باید در کارها به من مراجعه کنید. حضرت فرمود چنین کسی نه تنها دروغ می‌گوید، بلکه افترا نیز می‌بندد چون به ما نسبت می‌دهد که ما او را نایب و وکیل خود قرار داده‌ایم. اصل صدور روایت هم در مقام نیابت است که حضرت به علی بن محمد سمری فرمود: کسی را از جانب ما نصب مکن و دوران غیبت صغری و نیابت خاصه تمام شده است. در چنین شرایطی اگر کسی ادعای رؤیت و مشاهده داشته باشد، معلوم است که منظور مشاهده خالی از نیابت نیست.
بنابراین، اینکه مدعی می‌گوید: روایاتی بر تکذیب مدعی مشاهده وارد شده است، صحیح نیست، بلکه تنها یک روایت، آن هم در موقعیت خاص نیابت است. ما نیز در این مسأله با مدعی هماهنگ هستیم اگر کسی در عصر غیبت کبری ادعای مشاهده همراه با نیابت خاصه را داشته باشد، قطعاً کذاب و مفتری است، زیرا در غیبت کبری تنها نیابت عامه مطرح است نه خاصه.
پس از بیان منظور از ملاقات و اینکه مقصود صرف دیدار جمال یار است نه همراه به ادعای نیابت و وکالت، می‌گوییم: حق این است که ملاقات با آن امام همام ممکن است و هیچ استحاله‌ای ندارد، زیرا رؤیت شخصی که در دنیا با بدن مادی زنده است و در بین مردم زندگی می‌کند امری طبیعی و عادی است و ندیدن برخلاف عادت و روی مصالحی است که این غیبت را اقتضا کرده است. کسانی که در عصر غیبت ادعای رؤیت کرده‌اند و تعدادشان به اندازه‌ای است که امکان دروغ و یا تبانی و توطئه بر این دروغ وجود ندارد، به تعبیر فنی، ادعای رؤیت از حد تواتر هم فراتر رفته و مدعیان مشاهده نیز افرادی معمولی و یا لاابالی نیستند، بلکه افرادی چنین ادعایی را داشته‌اند که اغلب تالی تلو معصوم بوده و مردم در امور دین‌شان به آنها اقتدار می‌کردند. چگونه ممکن است به افرادی همچون علامه حلی و سید بحرالعلوم و مقدس اردبیلی و علی بن مهزیار اهوازی و سایر اولیای خدا، نسبت دروغ داد و گفت: اینان در ادعای ملاقاتشان قصد فریب مردم و یا رسیدن به جاه و مال دنیا را داشته و برای نیل به هواهای نفسانی و خود را در بین عوام محبوب جلوه دادن در بین مردم چنین ادعایی را کرده‌اند. در حالی که بسیاری ازاین بزرگان در حیات خود به طور عموم به مردم نگفته‌اند و برخی خواص هم که به این مطلب پی می‌بردند و از آنها درخواست شرح ملاقات می‌کردند و پس از اخذ میثاق و عهد و پیمان که تا زنده بودن آنان برای کسی بازگو نکنند، برای آنان اعتراف می‌کردند و گرنه برای عامه مردم تا حد امکان نمی‌گفتند و اغلب پس از درگذشت آنان مسأله فاش می‌شد. مرحوم حاجی نوری در کتاب "نجم الثاقب" می‌گوید: مرحوم آخوند علامه "ملا زین العابدین سلماسی" که یکی از شاگردان مرحوم "سید بحرالعلوم" است فرمود: "من در محضر درس سید بحرالعلوم بودم که شخصی سؤال کرد: آیا امکان دارد کسی در زمان غیبت کبری حضرت الزمان را ببیند؟ سید به او جواب نداد، ولی من که نزدیک او نشسته بودم، دیدم سرش را پایین انداخته و آهسته می‌گوید: چه بگویم، در جواب او و حال آنکه آن حضرت مرا در بغل گرفته و به سینه خود چسبانده است".
به هرحال، در اینکه ملاقات با حضرت صاحب الأمر ممکن و میسر است و تعداد بیشماری از اولیاء خدا و شیفتگان آن حضرت به محضرش شرفیاب شدند و بسیاری از آنها از محضر پر فیض او بهره‌ها برده‌اند، تردیدی نیست، اما اینکه چشم ما نابیناست و خفاشانه توان دیدار جمال بی مثال آن خورشید عالمتاب را ندارد، عیب و نقص است که بخ ود ما بر می‌گردد. نه از قابل درک نبودن آن وجود مقدس، زیرا ما که مدعی صحت دیدار یار هستیم نمی‌گوییم هرکه از راه رسیده، با همه آلودگی‌هایش می‌تواند به محضر امام زمان راه یابد، چرا که در آن حریم، جز پاکان و نخبگان و مؤمنان خالص و عاشقان کوی ولایت و سرانجام، رنج کشیدگان در مبحت را راهی نیست. دیدار امام زمان شرط‌ها دارد که یکی از آنها، انقطاع از علایق مادی و بریدن از همه مظاهر دنیوی ومحو در جمال یار شدن است. خیلی‌ها خواسته‌اند، حتی سال‌ها کوشیده‌اند که به محضرش باز یابند، ولی به عللی موفق نشدند»[۴].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. برای آگاهی بیشتر و پاسخ‌هایی که علما داده‌اند، ر.ک به: محدث نوری، جنة المأوی در بحارالانوار، ج ۵۳ از ص ۳۱۸ آخر کتاب؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱-۱۷۲.
  2. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱.
  3. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱.
  4. طاهری؛حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۷۹ - ۱۸۱.