اشعث انصاری
مقدمه
نام پدر او معلوم نیست و این نام تنها از خبری است که دربارهاش نقل شده است. ابن ابی شیبه[۱] گوید: دو برادر از انصار بودند که یکی اشعث نام داشت و این شخص در زمان عمر به یکی از جنگها با سپاه مسلمانان بیرون رفته بود. زن برادرش به شوهرش اطلاع داد که زن اشعث با مردی (یهودی) پنهانی سر و سرّی دارد. برادر اشعث به خانه او سر کشید و دید آن غریبه با زن برادرش در یک بسترند و این شعر را میخواند:
وَأَشْعَثُ غزه الْإِسْلَامِ مني | خَلْوَةً بعرسه لَيْلِ التَّمَامُ |
برادر اشعث نیز بیدرنگ شمشیر کشید و آن مرد را کُشت. بنا بر روایات دیگر، مرد یهودی خدمتکار او بوده است[۲] و بنا به روایتی دیگر، بکر بن شداخ لیثی کشنده این مرد یهودی بوده است[۳]. این خبر به گوش عمر رسید و از حاضران خواست تا چنانچه کسی از این موضوع اطلاع دارد، شهادت دهد. بکر (یا بکیر بن شداخ) برخاست و خود را به عنوان وکیل اشعث بر خانوادهاش معرفی کرد و تمام جریان را شهادت داد. عمر نیز خون آن مرد یهودی را هدر اعلام کرد[۴].
صدور این حکم از سوی عمر بدون درخواست اقامه بینه از سوی قاتل، مورد توجه متکلمان شیعه و فقهای اهل سنت و برخی فقهای شیعه قرار گرفته است.
طبری شیعی[۵] صدور چنین حکمی را از سوی عمر، از مطاعن او برشمرده است و گوید: صدور چنین حکمی برخلاف اجماع امت است که ادعای بدون بینه پذیرفته نیست. در حالی که قاتل به قتل خود اقرار کرده، عمر بدون درخواست بینه از قاتل، خون مرد یهودی را که در ذمه اسلام بوده، هدر اعلام کرده است. نووی[۶] نیز این خبر را به دلایل گوناگون رد کرده است. وی میگوید: قاتل باید بر زنای محصنه بودن مرد یهودی اقامه بینه میکرد، چنان که علی(ع) درباره ماجرایی مانند این، حکم به اقامه بینه کرده بود. برخلاف او، ابن قدامه[۷] هرچند در این موارد اقامه بینه را لازم میداند، ولی در خصوص این عمل عمر پاسخ میدهد که با اقرار ولی دم، موضوع قتل و زنا بر عمر ثابت شده است، اما باید ولی دم افزون بر اقرار، قسم نیز بخورد. طوسی[۸] نیز در این زمینه دیدگاههای گوناگون را آورده و خود این نظر را ترجیح داده که قاتل قصاص نمیشود. اساساً این موضوع به این مطلب باز میگردد که، آیا مسلمان با کشتن اهل کتاب قصاص میشود یا نه؟ و اینکه آیا بینه نیاز دارد یا نه؟ تقریباً شرط تساوی در دین برای قصاص، از مسلمات فقه شیعه است.
در این خبر هیچ دلالتی بر صحابی بودن اشعث انصاری نیست و ابن حجر[۹] تنها بر این اساس که چون در زمان رحلت رسول خدا تمام انصار مسلمان بودهاند (و باید افزود که پیامبر را نیز دیده اند)، صحابی بودن این شخص را اثبات کرده است.[۱۰]