تماضر شاعر در تاریخ اسلامی
مقدمه
تماضر، دختر عمرو بن شرید سلمیه، از طایفه بنی سلیم و معروف به "خنساء" بوده[۱] و نسبش به قبیله مضر میرسد[۲]. وی زنی شاعر و با کمال بود تا حدی که مؤرخین شعر او را ستوده و میگویند: زن شاعری مانند او قبل و بعد از او نیامده و جریر شاعر گوید: من برترین شاعران بودم اگر این زن نمیبود و بشار گوید: در اشعار هر زنی که شعر گفته، ضعفی ظاهر است مگر خنساء که او زن نیست [۳]. او را به این جهت خنساء گفتهاند که در نهایت زیبایی بوده و در کلام عرب، خنساء به معنی گاو ماده وحشی است[۴].
نقل کردهاند پیامبر(ص) به او دستور میداد که از اشعارش بخواند، و چون اشعارش پسندیده بود، رسول خدا(ص) میفرمود: دوباره بخوان و او را بسیار تشویق و تحسین میکرد[۵].
تماضر زنی با شهامت بود و در جنگ قادسیه در یک روز چهار پسرش را به جنگ فرستاد تا این که کشته شدند و پس از کشته شدن آنها نیز خدا را شکر کرد. وقتی بستگانش از قبیله بنی سلیم جهت مسلمان شدن خدمت رسول خدا(ص) رسیدند، او نیز حضور داشت و اسلام آورد و در اسلام خود پایدار بود[۶].[۷]
تماضر در مرگ برادران
تماضر دو برادر داشت؛ معاویة بن عمرو که برادر تنی وی و صخر که برادر ناتنی او بود. هر دو برادرش کشته شدند و وی تا قبل از کشته شدن برادرانش تنها به سرودن اشعار چند بیتی میپرداخت ولی بعد از کشته شدن آن دو به سرودن اشعار بلند و طولانی رو آورد[۸].
به نقلی، معاویة بن عمرو را ابن حرمله از طایفه مریان به قتل رسانید[۹]. پس از این ماجرا، تماضر به شدت صخر را به طلب خون برادرش تحریک میکرد تا این که صخر، قاتل برادرش را به وسیله نیزهای به قتل رساند[۱۰]. اما در نقلهای دیگر آمده که معاویة بن عمرو را دو تن به نامهای زید و هاشم از طایفه بنی مره کشتند و صخر را نیز ابو ثور اسدی در جنگی که بین قبیلة بنی اسد و ایشان درگرفت با نیزهای زخمی کرد و او یک سال این جراحت را تحمل کرد و به خاطر همان زخم کشته شد. تماضر، صخر را بسیار دوست داشت چرا که او در طایفه خویش بسیار عزیز و محترم و از طرفی بسیار حلیم و بردبار و باسخاوت بود و همه او را دوست میداشتند.
تماضر در مدح دو برادرش اشعار طولانی سروده است.[۱۱].[۱۲]
تماضر در جنگ قادسیه
خنساء، خود و چهار پسرش در جنگ قادسیه شرکت داشتند. شبی فرزندانش را فراخواند و با آنان این چنین به گفتگو پرداخت: "فرزندان من! با میل و رغبت مسلمان شدید، و با اختیار مهاجرت کردید. به خدایی که جز او خدایی نیست، همه شما فرزند یک مردید چنان که فرزند یک مادرید؛ به پدرتان خیانت نکردم و دایی شما را رسوا نساختم؛ شرافت خانوادگی شما را آلوده نکردم و نسب شما را تغییر ندادم. همانا میدانید که خدای متعال چه ثواب بزرگی در جنگ با کفار برای مسلمانان قرار داده است؛ و نیز بدانید که خانه ابدی آخرت از خانه ناپایدار دنیوی بهتر است؛ خدای بزرگ میفرماید: در جنگ با کفار صابر باشید و ملازم لشکر حق شوید؛ و از خدا بترسید شاید رستگار شوید. بنابراین فردا صبح با بصیرت کامل، آماده جنگ با دشمنان شوید و از خدا علیه دشمنانش یاری جویید؛ هنگامی که جنگ دامن زد و سخت شد و آتش نبرد شعله کشید، خویشتن را در گرمگاه مصاف درافکنید و وقتی که لشکریان، داغ شدند با سردار سپاه پنجه نرم کنید تا در بهشت برین به مقام بزرگی نایل شوید.[۱۳]
فرزندان تماضر حرف مادر را شنیدند و همین که جنگ شروع شد، هر یک به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد.
هنگامی که تماضر خبر کشته شدن فرزندانش را شنید گفت: "خدا را حمد میکنم که مرا به کشته شدنشان گرامی داشت و از پروردگارم امیدوارم که در بهشت برین مرا با ایشان همراه سازد"[۱۴]
عمر بن خطاب، حقوق پسران تماضر را پس از کشته شدنشان به مادرشان میداد[۱۵].[۱۶]
سرانجام تماضر
وی در حدود سال ۲۶ هجری درگذشت[۱۷].[۱۸]
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۲۰۳؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷.
- ↑ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۸۸.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۰۹.
- ↑ فارسی، مجید، مقاله «تماضر شاعر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۱۶۸-۱۶۹.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۰.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱۳، ص۲۰۳.
- ↑ بلاغات النساء، ابن طیفور، ص۲۳۳.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۲.
- ↑ فارسی، مجید، مقاله «تماضر شاعر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۱۶۹-۱۷۰.
- ↑ "انكم اسلمتم طائعين و هاجرتم مختارين و والله الذي لا اله الا هو انكم لبنو رجل واحد كما انكم بنو امراة واحدة ما خنت اباكم ولا فضحت خالكم ولا هجنت حسبكم ولا غيرت نسبكم و قد تعلمون ما أعد الله للمسلمين من الثواب الجزيل في حرب الكافرين واعلموا أن الدار الباقية خير من الدار الفانيه يقول الله تعالی يا ایها الذين آمنوا اصبروا وصابروا ورابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون فان اصبحتم غدا ان شاء الله سالمین فاغدوا الی قتال عدوکم مستبصرین و بالله علی اعدائه مستنصرین فاذا رایتم الحرب قد شمرت عن ساقها و اضطر مت لظی علی سباقها و حلت نارا علی ارواقها فیمموا وطیسها و جالدوا رئیسها عند احتدام خمیسها تظفروا بالغنم والکرامة فی دار الخلد و المقامة ؛
- ↑ "الحمد لله الذي شرفني بقتلهم وارجو من ربي ان يجمعني بهم في مستقر رحمته؛
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۲۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۱۱.
- ↑ فارسی، مجید، مقاله «تماضر شاعر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۱۷۰-۱۷۳.
- ↑ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ فارسی، مجید، مقاله «تماضر شاعر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۱۷۳.