استهزاء در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

استهزا از ماده هزء یا هزو به معنای تمسخر و تحقیر است. واژه هزو و مشتقات آن ۳۴ بار در قرآن به کار رفته است. در بیشتر آیات، استهزا، فعل انسان‌هایی است که آیات خداوند یا پیامبران الهی را استهزا و مسخره می‌کردند. تنها در آیه ﴿اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ[۱] استهزا به خداوند نسبت داده شده که منافقان را استهزا کرده است.

قرآن کریم، علاوه بر استهزاء، افعال دیگری مثل مکر و خدعه و کید و... را نیز به خداوند نسبت داده است. مفسران اتفاق نظر دارند که معنای ظاهری این واژه‌ها مورد نظر نیست زیرا انتساب افعال مذکور بنابر معنای ظاهر آنها شایسته خدای حکیم و حتی انسان‌های درستکار هم نیست. از این رو گفته شده هر صفتی که اطلاق آن بر خداوند به نحو حقیقی روا نباشد، به لوازم آن صفت تفسیر می‌شود. فخر رازی همه اعراض نفسانی مثل رحمت، فَرَح، سرور، غضب، حیا، مکر و استهزا را دارای اوائل و غایاتی می‌داند، مثلاً درمورد صفت حیا، ابتدای آن انکساری است که در نفس حاصل می‌شود و غایت و غرض آن ترک فعل است. در مورد خداوند آنچه صادق است همان غایات و اغراض مترتب بر این اوصاف است. بر این اساس مفسران در تأویل یا تفسیر هر یک از این اوصاف به حسب مورد و مصداق، اموری را ذکر کرده‌اند.

بر این اساس، استهزای الهی عبارت است از تحقیر شأن و مقام، سلب تأیید و توفیق، قطع رحمت و فضل و لطف، امهال و وانهادن اشخاص به خویش و غوطه‌ور کردن در گمراهی، طغیان و تباهی؛ و این خود نهایت تحقیر است. خداوند درباره منافقان و انسان‌های دو چهره چنین می‌کند. [۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. «خداوند است که آنها را به ریشخند می‌گیرد و آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۱۵.
  2. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن،جلد۷،صفحه ۱۵۴؛ مصطفوی، حسن،التحقیق فی کلمات القرآن،جلد۱۱،صفحه (۲۵۵-۲۵۸)؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،جلد۲،صفحه (۱۰۳-۱۰۵)؛ معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن،جلد۳،صفحه (۲۸۴-۲۸۸)؛ سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن،جلد۳،صفحه ۲۳
  3. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص ۲۰.