اعور بن بشامة بن نضله عنبری
مقدمه
نام او «ناشب» و «اعور» لقبش، از قبیله بنو عنبر تیرهای از بنیتمیم است[۱]. خبری از او در یوم وقیط از ایام دوره جاهلی گزارش شده که نشان از هوشمندی اعور است. در این حادثه، او که در قبیله قیس بن ثعلبه اسیر بود، توانست با تدابیر حکیمانه خود و با ارسال کلماتی رمزگونه برای قبیلهاش، آنان را از نیت هجوم دشمن آگاه کند و از این هجوم در امان نگه دارد[۲].
مهمترین گزارشی که از اعور در کتب سیره آمده، مربوط به حضور او در وفد بنوعنبر است. هنگامی که پیامبر مأموری برای جمعآوری صدقات نزد قبیله خزاعه فرستاد، قبیله بنو عنبر که به تازگی در کنار آنان مسکن گزیده بودند، پس از گردآوری صدقات، مانع دست یافتن نماینده رسول خدا (ص) بدان شدند. پیامبر عیینة بن حصن فزاری را با تعدادی نیرو به سوی آنان گسیل داشت که شماری از آنان را به اسارت گرفت و به مدینه آورد [۳]. صفیه، خواهر اعور بن بشامه نیز میان اسیران بود[۴].
قبیله بنوعنبر، هفتاد نفر را که از جمله آنان اعور بن بشامه بود، به مدینه فرستاد. آنان در حالی که رسول خدا (ص) در استراحت بود، فریاد میزدند و سبب اسارت اعضای قبیله خود را که ادعا میکردند در طاعت پیامبر بودهاند، جویا شدند. رسول خدا (ص) برای حل قضیه، سمرة بن عمرو را که سید آنان بود برای حکمیت معرفی کرد، اما آنان بر حکمیت اعور بن بشامه تأکید کردند که حضرت پذیرفت. اعور درباره اسیران چنین حکم کرد که نیمی از اسیران بدون فدیه و نیم دیگر با فدیه آزاد شوند[۵]. یعقوبی[۶] و مقریزی[۷] پذیرش حکمیت سمرة بن عمرو را گزارش کردهاند.
گزارش ابن اثیر[۸] در این زمینه متفاوت از ابن حجر است. از گزارش او برمیآید که اعور بن بشامه به همراه دو تن دیگر از قبیله برای دیدار با رسول خدا (ص) به مدینه آمدند. آنان منتظر دیدار آن حضرت بودند که ناگهان عیینة بن حصن، اسیران بنوعنبر را آورد. آن سه تن گرویدن قبیله را به اسلام پیش از حمله عینه ادعا کردند و چون پیامبر از آنان خواست قسم یاد کنند، اعور و یکی دیگر از آنان از قسم خوردن امتناع کردند که نشان میدهد در ادعای خود صادق نبودهاند و تنها نفر سومی که با آنان بود قسم خورد و پیامبر آن اسیران را بخشید.
مقریزی[۹] تصریح میکند که در این ماجرا، اعور بن بشامه ریاست وفد را عهدهدار بوده است، چنان که از او با عنوان "كان شريفاً ورئيساً" یاد شده که گویای موقعیت وی در قبیله است[۱۰].
دستهای دیگر از گزارشها که به سریهعیینة بن حصن و وفد بنو تمیم - که بنوعنبر تیرهای از آن است. اختصاص یافته، از اعور بن بشامه یاد نکردهاند و نقش اصلی را در این حادثه برای افراد دیگری ثبت کردهاند[۱۱].
طبری[۱۲] در فتوحات دوره عمر از وی در حوادث سال چهاردهم یاد کرده که در نبردی پیش از جنگ قادسیه، به همراه سردارانی از بنی تمیم - که هر یک فرماندهی بخشی از نیروها را عهدهدار بودند. در مقابل حمله انوشجان مقاومت کرده و لشکر وی را پراکندهاند. خبر دیگر مربوط به زمانی است که چون زیاد بن ابیه، ابوبرده را به سرپرستی صدقات اسد و غطفان گماشت، پس از سفارشهایی که حکایت از مدارا با مردم داشت بد و گفت: همچون اعور بن بشامه مباش که خواهرش را به حبس کشید تا موهایش سپید شد[۱۳] که مشخص نیست به چه حادثهای اشاره دارد. بلاذری[۱۴] برخورد میان اعور و نمیله نمیری، والی بنو عمرو بن تمیم را نقل میکند که به فرار اعور میانجامد، تا اینکه برای وی از عبید الله بن زیاد امان گرفته میشود. گزارش این حادثه، نشان از زنده بودن اعور در زمان امارت عبیدالله بن زیاد[۱۵] دارد. قدامه، یکی از فرزندان اعور بود که پدرش بدو وصیت کرد[۱۶][۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۲۴۶.
- ↑ ابوعبیده، ص۱۴۸؛ بلاذری، ج۱۲، ص۱۳۳ و ج۱۳، ص۹؛ ابن اثیر، کامل، ج۱، ص۶۲۸.
- ↑ ابن هشام، ج۴، ص۲۶۹؛ واقدی، ج۳، ص۹۷۴؛ بخاری، ج۶، ص۲۸۹.
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۲۲؛ ابن حبیب، ص۹۶؛ مقریزی، ج۲، ص۴۲.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۲۴۶.
- ↑ یعقوبی، ج۲، ص۷۴، در آنجا بسامة بن أعور به جای اعوربن بشامه.
- ↑ مقریزی، ج۲، ص۴۱.
- ↑ اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۸.
- ↑ مقریزی، ج۲، ص۳۸ و ۴۲.
- ↑ بلاذری، ج۱۳، ص۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ ابن هشام، ج۴، ص۲۶۹؛ واقدی، ج۳، ص۹۷۴؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ طبری، ج۳، ص۵۰۲.
- ↑ بلاذری، ج۵، ص۲۴۸.
- ↑ بلاذری، ج۱۳، ص۲۵.
- ↑ حکومت در کوفه و بصره، ص۶۵-۵۵.
- ↑ بلاذری، ج۱۳، ص۹.
- ↑ داداشنژاد، منصور، مقاله «اعور بن بشامة بن نضله عنبری»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۰۹-۱۱۰.