ابو المورع محاضر بن مورع همدانی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ابو المورع محاضر بن مورع همدانی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملابو المورع محاضر بن مورع همدانی
جنسیتمرد
از قبیله
محل زندگیکوفه
از اصحابامام علی

مقدمه

ابوالمورع[۱] محاضر بن مورع همدانی یامی[۲] و به نقلی سلولی و به نقلی دیگر سکونی[۳] از محدثان اهل سنت[۴] و ساکن جبانه کنده[۵] در کوفه[۶] است.

وی از هشام بن عروه، اعمش[۷]، عاصم الأحول، سعد بن سعید انصاری، مجالد بن سعید، هشام بن حسان[۸]، أجلح کندی و دیگران[۹] روایت کرده و احمد بن حنبل[۱۰]، حجاج بن الشاعر[۱۱]، محمد بن عبد الله بن نمیر، عثمان و عبدالله پسران محمد بن أبی شیبه[۱۲]، محمد بن إسحاق صغانی، محمد بن یحیی ذهلی، یوسف بن موسی قطان، أبو داود حرانی، أحمد بن سلیمان رهاوی، عبد الأعلی بن واصل و دیگران[۱۳] از او روایت کردند.

از جمله مشهورترین این روایات که نقل آن را به وی نسبت داده‌اند، حدیثی است که احمد بن یونس از محاضر بن مورع همدانی یامی و او از سعد بن سعید از سعید بن مرجانه از ابوهریره نقل کرده که می‌‌گفت: «از رسول الله(ص) شنیدم که می‌‌فرمود: «حَدَّثَنِي حَجَّاجُ بْنُ الشَّاعِرِ، حَدَّثَنَا مُحَاضِرٌ أَبُو الْمُوَرِّعِ، حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ سَعِيدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي ابْنُ مَرْجَانَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ، يَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: « يَنْزِلُ اللهُ فِي السَّمَاءِ الدُّنْيَا لِشَطْرِ اللَّيْلِ، أَوْ لِثُلُثِ اللَّيْلِ الْآخِرِ، فَيَقُولُ: مَنْ يَدْعُونِي فَأَسْتَجِيبَ لَهُ، أَوْ يَسْأَلُنِي فَأُعْطِيَهُ، ثُمَّ يَقُولُ: مَنْ يُقْرِضُ غَيْرَ عَدِيمٍ، وَلَا ظَلُومٍ»[۱۴].

علمای اهل سنت در وثاقت یا ضعف محاضر بن مورع همدانی اختلاف کرده‌اند. بعضی او را به انحاء مختلف تضعیفش کردند و بسیاری نیز به توثیق از او پرداخته‌اند. أبو حاتم رازی با عبارت «ليس بالمتين يكتب حديثه»[۱۵] و عبدالله بن احمد بن محمد بن حنبل به نقل از پدرش با تعبیر «سَمِعت منه أحاديث ولم يكن من أصحاب الحديث كانَ مغفلاً جداً»[۱۶] به تضعیفش پرداخته‌اند. ضمن این که آجری نیز به نقل از ابو داود از أبو سعید حداد با عبارت: «محاضر لا يحسن أن يصدق فكيف يحسن أن يكذب كنا نوقفه على الخطأ في كتابه فإذا بلغ ذلك الموضع أخطأ»[۱۷] به توصیف او پرداخته است. آجری در موضعی دیگر، به نقل از أبو داود به تمجید ضمنی از او پرداخته، آورده که ابن مبارک او را سالیانی طولانی می‌‌شناخته و به هنگام غیبت شریک، محاضر به جای او نماز می‌‌خواند[۱۸].

نسائی هم به توثیق محاضر پرداخته با تعبیر «ليس به بأس» احادیث او را توثیق کرده است[۱۹]. ابن حبان[۲۰] و ابن قانع [۲۱] نیز محاضر بن مورع را در شمار ثقات به شمار آوردند. مسلمة بن قاسم هم از او با عبارت «ثقة مشهور» یاد کرده، او را هم نظر با کوفیان در حکم نبیذ دانسته است [۲۲].

محاضر بن مورع از سوی أبو زرعه به عنوان فردی صدوق معرفی شده[۲۳]، ابن سعد نیز ضمن توثیق و تمجید از او، از وی با عنوان «كان ثقة صدوقاً ممتنعا عن التحديث ثم حدث بعد» یاد کرده است[۲۴]. ابن عدی نیز در تکریم و توثیق از وی گفته: «ومحاضر هذا قد روى، عَنِ الأَعْمَش أحاديث صالحة مستقيمة وغيره إِذَا روى عن غيره كذلك ولم أر فِي رواياته حَدِيثًا مُنْكرًا فَأَذْكرُهُ إِذَا رَوَى عَنْهُ ثقة»[۲۵].

محاضر بن مورع همدانی در کوفه و در شوال[۲۶] سال ۲۰۶[۲۷] در دوره خلافت مأمون درگذشت[۲۸].[۲۹].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۷؛ الکلاباذی، ابو نصر، الهدایة، ج۲، ص۸۷۵.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۷؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۶.
  3. المزی، تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۲۶۰.
  4. الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۴۱۴؛ الذهبی تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۵۹۹.
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۷.
  6. ابن حبان، الثقات، ج۷، ص۵۱۳؛ الکلاباذی، ابو نصر، الهدایة، ج۲، ص۸۷۵.
  7. ابن حبان، الثقات، ج۷، ص۵۱۳؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۶.
  8. ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۴۳۷؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۶-۴۷.
  9. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۶-۴۷.
  10. ابن حبان، الثقات، ج۷، ص۵۱۳.
  11. اصبهانی، ابن منجویه، رجال صحیح مسلم، ج۲، ص۲۷۳.
  12. ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۴۳۷. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۷.
  13. المزی، تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۲۵۹-۲۶۰؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۷. عاصم بن سلیمان نیز ضمن اذعان به شنیدن حدیث از او در کوفه، از استعمال او توسط منصور دوانیقی (حک. ۱۳۶-۱۵۸ هجری) بر «موازین السوق وموازین البنائین» خبر داده است. ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۶، ص۴۴۱.
  14. مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۱۷۶؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۳، ص۲. البته این روایت و روایت‌های مشابه به جهت تحریف و وجود تجسیم از سوی شیعیان طرد شده و برخی از ائمه(ع) از جمله امام رضا(ع) به صراحت آن را رد کرده‌اند. ر. ک. مجلسی، بحار الانوار، ج۳، ص۳۱۴.
  15. ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۴۳۷؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۷.
  16. ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۴۳۷؛ ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۶، ص۴۴۱.
  17. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۷.
  18. المزی، تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۲۶۰؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۷.
  19. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۷.
  20. ابن حبان، الثقات، ج۷، ص۵۱۳.
  21. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۷.
  22. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۷.
  23. ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۴۳۷؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۲۶۰-۲۶۱.
  24. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۷.
  25. ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۶، ص۴۴۱.
  26. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۷.
  27. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۷؛ ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۴۳۷.
  28. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۷.
  29. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱.