ابن عقده در تاریخ اسلامی
آشنایی اجمالی
وی را به جهت انتسابش به تیره سبیع از طایفه بنی حاشد از قبیله همدان، سبیعی و همدانی لقب دادهاند.
او ابتدا خود را آزاد شده عبدالرحمن بن سعید بن قیس سبیعی همدانی تلقی میکرد، ولی در اواخر عمر، خود را آزاد شده عبدالواحد بن موسی هاشمی خواند و پس از مدتی این نسبت را نیز از نام خود حذف نمود.
پدرش محمد از علمای راستین و عابد و زیدی مذهب بود که به فروش کاغذ و کتاب اشتغال داشت و نیز خوشنویس بود و به دلیل تبحری که در علم صرف و نحو داشت به (عقده) مشهور گشت و به همین سبب، فرزندش احمد به ابن عقده شهرت یافت[۱]. برخی این شهرت را ناشی از انتساب وی به پدر جدش (عقده) میدانند.
ذهبی وی را شیعی متوسط (غیر غالی) معرفی میکند و برخی از احادیث وی را که دال بر مدح عمر و ابوبکر است، گواه مدعای خود میداند[۲]. شوشتری در زیدی بودن او تردید کرده و میگوید: در اسناد پیشین چون تاریخ بغداد، تنها به زیدی بودن پدر ابن عقده اشاره شده است [۳]. برخی چون نجاشی و شیخ طوسی وی را زیدیِ جارودی دانستهاند[۴]، ولی شوشتری به استناد کتابهایی که او در خصوص حدیث غدیر و امامت تألیف کرد، جارودی بودن او را مردود دانسته است؛ زیرا جارودیان هر گونه تصریح از سوی پیامبر(ص) بر جانشینی امام علی(ع) را منتفی دانسته و معتقدند که پیامبر(ص) تنها به اوصاف جانشین خود اشاره کرده است که آن اوصاف بر حضرت علی(ع) منطبق است[۵].
ابن عقده حافظ قرآن و حدیث بود و به نقلی، ۱۲۰۰۰۰ حدیث را به حافظه سپرده بود. وی تمام جوامع حدیثی و نیز احادیثی را که میشنید از بر کرده یا آن را نوشته نزد خود نگاه میداشت. اهتمام او به حفظ و کتابت هر حدیثی که میشنید، مایه سرزنش وی از ناحیه برخی از محدثان و اهل نظر شده بود. تألیفاتش به ۲۸ عنوان میرسد که برخی از آنها عبارتند از: «کتاب التاریخ»، «کتاب السنن»، «کتاب من روی عن امیرالمؤمنین علی(ع)»، «کتاب من روی عن الحسن(ع) والحسین(ع)»، «کتاب من روی عن علی بن الحسینی»، «کتاب الرجال»، «کتاب الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم»، «کتاب اخبار ابی حنیفه و مسنده»، «کتاب الولایه ومن روی یوم غدیرخم» و «کتاب فضل الکوفة». او با دست نوشتهای خود و دیگران، کتابخانه بزرگی ترتیب داده بود.
ابن عقده از دوستداران حضرت علی(ع) بود و در خصوص انتصاب ایشان به جانشینی پیامبر(ص) کتابی به نام «الولایة و من روی یوم غدیر خم» و کتابی به نام «انما انت منذر ولکل قوم هاد»، «نزلت فی امیرالمؤمنین علی(ع) نوشت[۶].
محبت ایشان نسبت به اهل بیت(ع) از کتابهایی که در مورد راویان ائمه (امام حسن، امام حسین، امام زین العابدین، امام باقر و امام صادق(ع) نوشت، تا حدودی آشکار است. اهمیت این کتب از آنجا معلوم میشودکه توثیق چهار هزار راوی از اصحاب امام صادق(ع)در کتب رجالی شیعه، مستند به کتاب ابن عقده درباره راویان امام صادق(ع) است[۷]. از دیگر نشانههای علاقه و اهتمام ابن عقده به اهل بیت و علوم آنان این است که وی تنها از احادیث آنان حدود سی هزار حدیث را در حافظه داشت[۸].
فضل و دانش ابن عقده مورد قبول همگان است. ابن عدی درباره وی میگوید: او دارای دانش و معلومات بسیاری در زمینه حدیث و رجال است و در این فن بر دیگران تقدم دارد.
خطیب نیز وی را در حفظ حدیث بر دیگران مقدم دانسته و میگوید: همه ابواب حدیث و تراجم رجالی را نزد خود گرد آورد.
دار قطنی میگوید: اهل کوفه اتفاق دارند بر این که از زمان عبدالله بن مسعود تا زمان ابن عقده حافظتر از وی دیده نشده است. او هر آن چه که نزد مردم است میداند و مردم از آن چه که نزد اوست غافلاند. ذهبی وی را حافظ زمان و دریای حدیث میشناسد و از او به نادره عصر تعبیر میکند و مینویسد: افراد بسیاری از اهل کوفه، بغداد و مکه از وی حدیث نوشتهاند که قابل توصیف و بیان نیستند و نیز اضافه میکند: او همه تراجم و ابواب و نیز احادیث مشایخ متعدد را نزد خود گرد آورد و از کوچک و بزرگ و ثقه و مجهول شنید و نوشت[۹].
ابن عقده را اکثر قریب به اتفاق رجالیون شیعه توثیق کردهاند. نجاشی و شیخ طوسی، وی را مردی جلیل القدر معرفی کردهاند. علامه مجلسی وی را موثق دانسته و مامقانی تصریح میکند که مرتبه او از حد وثوق بالاتر است.
علامه در خلاصه، وی را در شمار غیر معتبرین آورده و توثیق نکرده است. این امر مورد انکار دیگران قرار گرفته است؛ زیرا ایشان افرادی را در شمار معتبرین آورده است که برخی از آنها به درجه فضل ابن عقده نمیرسند و حتی فطحی مذهب هستند.
او اگر چه شیعی امامی نیست، ولی به دلیل این که تمام کتب و اصول اصحاب شیعه را گردآوری کرده و تصنیفاتی در آن زمینه ارائه داده و نیز با آنان اختلاط و ارتباط وثیق داشته و مورد اعتمادشان بوده است، نامش در تمام کتب رجالی شیعی مذکور است. او از مشایخ کلینی است و تلعکبری که از بزرگان محدثین شیعه است از او روایت کرده است[۱۰].
برخی از رجالیون اهل سنت، وی را تضعیف و برخی توثیق کردهاند. ابن عدی و خطیب، وجود حدیث منکر در احادیث وی را رد میکنند. ابن عدی علت ذکر نام وی، در کتاب ضعفای خود را تخطئه و تضعیفی میداند که از سوی محدثین بغداد نسبت به وی شده بود و خود تصریح میکند که در او ضعفی نیافته و او را دارای فضل و دانش وافری میداند[۱۱].
ابن معین و دار قطنی نیز وی را تضعیف کردهاند، ولی هر گونه نسبت جعل حدیث به وی را انکار کرده و تنها اشکال وی را وجادات[۱۲] میدانند. وی از کسانی چون: محمد بن عبیدالله منادی، علی بن داوود قنطری، حسن بن مکرم، یحیی بن ابی طالب، احمد بن ابی خیثمه، احمد بن عبدالحمید حارثی، عبدالله بن ابی اسامه کلبی، ابراهیم بن ابی بکر بن ابی شیبه، جعفر بن عبدالله علوی، جعفر بن مالک بن ابی عبدالله فزاری و علی بن حسن بن فضال روایت میکند.
از وی کسانی چون: محمد بن احمد بن داوود قمی، محمد بن محمد بن طاهر موسوی، جعابی، دارقطنی، محمد بن هارون بن موسی، عبدالله بن عدی جرجانی، ابوالقاسم طبرانی، ابوحفص بن شاهین، عبدالله بن موسی هاشمی، ابوعبیدالله مرزبانی، ابن جمیع، ابراهیم بن خُرَّشید قولة، ابن صلت اهوازی و کلینی روایت میکنند.
او سرانجام پس از حدود پنج سال از آغاز غیبت کبری، به سال ۳۳۳ﻫ.ق در ۸۴ سالگی درگذشت[۱۳].[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ بغداد ۱۵/ ۵.
- ↑ تاریخ بغداد ۱۵/ ۵.
- ↑ قاموس الرجال ۶۰۲/ ۱.
- ↑ رجال نجاشی ۹۴ و رجال طوسی ۴۴۱.
- ↑ قاموس الرجال ۶۰۲/ ۱.
- ↑ اعیان الشیعه ۲۶۹/ ۲ به (نقل از مناقب ابن شهر آشوب) و رجال نجاشی ش / ۲۳۱.
- ↑ مستدرک الوسائل ۵۷۰/ ۳.
- ↑ تاریخ بغداد ۱۷/ ۵.
- ↑ سیر اعلام النبلاء ۳۴۴/ ۱۵.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه ۴۷/ ۱.
- ↑ الکامل فی ضعفاء الرجال ۲۰۶/ ۱ و تاریخ بغداد ۱۴/ ۵.
- ↑ وجاده: روایتی است که راوی تنها بر نوشته آن دست یافته، بدون آنکه با نویسنده یا ناقل آن ارتباطی داشته و از وی اجازه ای در نقل کتاباش داشته باشد (مقباس الهدایه ۱۶۴/ ۳).
- ↑ فهرست طوسی ۲۹؛ خلاصة الاقوال ۲۰۴ و اعیان الشیعه ۳/ ۱۱۲.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 16.