تحریف در لغت
مقدمه
تحریف از ماده (ح ر ف) است و «حرف» در لغت به معنای کنار، لبه و تیزی است. حرف هر چیزی کنار، لبه و تیزی آن است[۱]. حرَّفَ یعنی کج کرد، مایل کرد، خم کرد، منحرف کرد، دولا کرد، بد تعبیر کرد و بد تفسیر کرد[۲]. اصل واحد در این ماده (حرف) جانب و کنار شیء و منتهای آن است. گفته میشود: حرّفت الشيء؛ یعنی آن را از جایگاه و اعتدال آن خارج کردم و به کنار بردم. به همین اعتبار به معنای میل و عدول به کار میرود. هرگاه چیزی از اعتدال و جایگاهش خارج گردد و به کنار رود، گفته میشود: انحراف ممن كذا و حرفه. دو قید در این ماده اخذ شده است: طرف (کنار) و خروج از جایگاه. بنابراین مفهوم این ماده، عدول شیء از جایگاه آن و استقرار آن در کنار است[۳]. با توجه به اصل این ماده و قیودی که در آن اخذ شده است، معنای تحریف کلام در لغت، کج کردن و دگرگونی آن از جایگاه و گونه و حالت اصلی و به حاشیه بردن معنای اصلی آن است.[۴].
منابع
پانویس
- ↑ لوییس معلوف، المنجد فی اللغة، ص۱۲۶، ۱۲۸؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۴۹۰؛ احمد ابن فارس، مجمل اللغة، ص۱۶۳.
- ↑ آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی – فارسی، بر اساس فرهنگ عربی - انگلیسی هانسور، ص۱۱۷.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱-۲، ص۱۹۸، ۱۹۹.
- ↑ عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ ص ۱۲۸.