تحریف در قرآن
تحریف بهمعنای جانب و کناره در مورد سخنان و نوشتهها و گاهی هم درباره حوادث و موضوعات به کار میرود، بدان معنا که سخن را بر یکی از دو طرف احتمال حمل کنی. تحریف هم در لفظ صورت بگیرد و هم در معنا و مخالفان ادیان الهی برای ایجاد انحراف و گمراهی، کلام خدا را تحریف میکردهاند. در آیات بسیاری به مسألۀ تحریف پرداخته شده است مانند: ﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ﴾[۱].
معناشناسی تحریف
تحریف مصدر باب تفعیل از ریشه "ح ـ ر ـ ف" است. معنای اصلی حرف را لبه، جانب، کناره و مرز دانستهاند[۲] و منحرف به کسی گفته میشود که از راه درست و اصلی به بیراهه کشیده شود. تحریف بیشتر در مورد سخنان و نوشتهها به کار میرود، گاهی هم درباره حوادث و موضوعات به کار میبرند. تحریف سخن آن است که آن را بر یکی از دو طرف احتمال حمل کنی درحالی که امکان هر دو معنی را دارد. بر اساس این معنا، تحریف در الفاظ به حاشیه بردن معنای لفظ و ایجاد نوعی دگرگونی و انحراف در مقصود گوینده است. دگرگونی یاد شده میتواند از طریق جابه جا کردن واژهها، اعراب آنها، تغییر ساختار جملهها یا تفسیر نادرست آنها باشد[۳]. برخی، "تحریف" را به تغییر و تبدیل که جامعتر است، معنا کردهاند[۴]، با این تفاوت که در تحریف سعی بر القای خلاف مقصود است[۵]. تحریف بر دگرگون ساختن سخنان شفاهی نیز اطلاق میشود و اختصاص به سخنان مکتوب ندارد[۶][۷]
تحریف در اصطلاح از مباحث مهم کلامی است که به راهیابی تغییر در کتب آسمانی و عدم آن میپردازد. این بحث در فرهنگ اسلامی به طور خاص درباره کتاب مقدس "عهد قدیم و جدید" و قرآن مطرح میشود. به گفته شیخ طوسی تحریف به دو وسیله محقّق میشود: یکی تأویل ناروا و بد "بدون تغییر در ساختار کلام" و دیگری تغییر و تبدیل آن[۸][۹]
اقسام تحریف
اقسام تحریف از مباحث مورد اهتمام صاحبنظران است[۱۰]. همه اقسام تحریف را میتوان در دو دسته اصلی قرار داد: لفظی و معنوی.
- تحریف معنوی: تفسیر و تأویل نادرست از لفظ و عبارت است که برخلاف مقصود گوینده و اغلب بدون استناد به قواعد فهم درست کلام و بر اساس رأی شخصی و با انگیزههای خاص صورت میپذیرد. مانند تفسیر و توجیهی که معاویه در داستان معروف: «تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ» در مورد قتل عمار، یاسر کرد. این تحریف معنوی بود. همچنین داستان ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾[۱۱] که خوارج را به وجود آورد و شعار لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ بلند شد و علی (ع) فرمود: «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» یک نوع تحریف و تفسیر غلط از آیه قرآن بود که به عمد یا جهل شد[۱۲].
- تحریف لفظی: تصرّف در ساختار الفاظ و عبارتهاست. تحریف لفظی خود دارای اقسامی است:
- تحریف به زیادی: یعنی افزودن کلمه یا جملهای به سخن و متن اصلی؛
- تحریف به کاهش: یعنی حذف بخشی از حروف، واژهها یا جملات متن؛
- تحریف به تبدیل و جابهجایی که در آن کلماتی جایگزین واژههای مترادف یا غیر مترادف میشود، به گونهای که معنا را مخدوش کند؛
- تحریف در لحن و گویش که همان تغییر در حرکات و نحوه ادای واژگان است، به گونهای که معنای اصلی کلمه فهمیده نشود[۱۳][۱۴]
تحریف یک حادثه تاریخی این است که یا علل و انگیزههای آن حادثه را بهگونهای غیر از آنچه که بوده است بگوییم، یا هدف و منظور آن را بهگونهای غیر از آنچه که بوده است تفسیر کنیم[۱۵][۱۶]
تحریف در ادیان الهی
از سیاستهای مخالفان ادیان الهی از بنیاسرائیل (یهود) و نصارا گرفته تا منافقان جامعه اسلامی برای ایجاد انحراف و گمراهی در میان معتقدان و مؤمنان، تحریف کلام خدا بوده است.
تحریف و تبدیل کلام وحی، خواه به تأویل فاسد باشد یا به تغییر لفظ و تبدیل کلام، از شدیدترین محرمات الهی است که احبار یهود به هر دو صورت یادشده، تورات را تحریف کردند: ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ﴾[۱۷] و در عصر تنزیل نیز با تحریف تورات، مصادره، غصب و دزدی مال اعراب را برای یهود حلال کرده بودند[۱۸] که قرآن کریم به آن اشاره میکند: ﴿وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ... ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۱۹].
تحریف در قرآن کریم به تأویل باطل از سوی ملاحده و جهال انجام شده است؛ ولی تحریف قرآن به تغییر لفظی کلام الهی و کاهش یا افزایش آن واقع نشده است[۲۰]: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۲۱][۲۲]
طبقهبندی آیات تحریف
واژه تحریف به شکل مصدر در قرآن نیامده است؛ ولی آیات پرشماری به انواع تحریف در آموزههای دینی اهل کتاب ناظر است. این آیات را میتوان به ۴ دسته کلی قسمت کرد:
دسته نخست
آیاتی هستند که با کاربرد واژگان همخانواده با "تحریف"، نمونههایی از تحریفگری در آموزهها و سخنان دینی و الهی، به ویژه از سوی یهود را گزارش میکنند؛ مانند "یحرّفون": ﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ﴾[۲۳]؛ ﴿فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ﴾[۲۴] و "متحرفاً": ﴿وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ﴾[۲۵].
افزون بر این کلمات، واژگان دیگری نیز که از نظر معنایی نزدیک به تحریف و بیانگر یکی از گونههای آن هستند، در این گروه جای میگیرند. واژگان ﴿بَدَّلَ﴾ در ﴿فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ﴾[۲۶]؛ ﴿فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ﴾[۲۷]، ﴿يُبَدِّلُوا﴾در ﴿يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ﴾[۲۸]، ﴿يَلْوُونَ﴾ در ﴿وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۲۹] و ﴿لَيًّا﴾ در ﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ﴾[۳۰] از این قبیلاند[۳۱]. لفظی یا معنوی بودن تحریف در این آیات و اینکه مراد تحریف کدام آموزه و سخن است، اغلب مورد اختلاف مفسران است[۳۲].
شرح آیات دسته نخست
در گروه نخست، ابتدا آیاتی که در آنها مشتقّات تحریف به کار رفته بررسی و سپس به آیات دیگر پرداخته میشود.
- یهودیان به سبب اهل کتاب بودن، با بشارت بعثت پیامبر اسلام (ص) و ویژگیهای آن کاملا آشنا و در انتظار آمدن وی بودند، از این رو انتظار ایمان آوردن آنان به اسلام کاملا طبیعی بود؛ اما چون برخلاف توقع آنها، پیامبر از میان بنی اسرائیل برگزیده نشد، او را تکذیب کردند: ﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾[۳۳]، ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ فَبَاؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ﴾[۳۴] خداوند با اشاره به تحریف کاملا آگاهانه[۳۵] سخنانش به وسیله گروهی از بنیاسرائیل، از مسلمانان میخواهد به ایمان آوردن آنها امیدی نداشته باشند[۳۶]: ﴿أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۳۷]. مفسّران در تعیین مصداق ﴿كَلامَ اللَّهِ﴾، نوع تحریف و هویت تحریفکنندگان اختلاف دارند. ابن عباس، ربیع، ابن اسحاق و بلخی[۳۸] آیه را اشاره به ۷۰ نفر برگزیده حضرت موسی (ع) دانستهاند که همراه وی در کوه طور کلام خدا را از زبان آن حضرت یا بیواسطه شنیدند: ﴿وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ﴾[۳۹][۴۰]؛ لکن گروهی از آنان پس از بازگشت به میان بنیاسرائیل آن را تحریف کردند[۴۱] شماری از مفسران این دیدگاه را به قرینه ﴿يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ﴾ تقویت کردهاند[۴۲]؛ ولی قرطبی به قرینه اختصاص "کلیم الله" بودن به حضرت موسی (ع) این احتمال را تضعیف کرده است[۴۳]. برخی این دیدگاه را ساخته و پرداخته افرادی ضعیف و غیر موثق خواندهاند[۴۴]. در مقابل، مفسرانی چون مجاهد، سدی و ابن زید، آیه را ناظر به تحریف تورات در موضوع بشارت آمدن پیامبر و ویژگیهای آن دانستهاند[۴۵] ابن جوزی این نظر را درستتر میداند[۴۶]. این دیدگاه با توجه به آیه بعدی تقویت میشود: ﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾[۴۷] عموم مفسران این آیه را ناظر به سخنان توبیخآمیز بعضی از یهود به برخی دیگر میدانند که آنان را از گزارش دادن بشارت تورات به مسلمانان درباره آمدن و اوصاف پیامبر اسلام (ص) باز میداشتند[۴۸]. درباره نوع تحریف، برخی آن را معنوی[۴۹]، بعضی لفظی "کاهش و افزایش" و برخی دیگر اعم از آن دو دانستهاند[۵۰]. دیدگاه سومی هم آیه را به احتمال، اشاره به یهودیان معاصر پیامبر اسلام (ص) و تحریف سخنان آن حضرت دانستهاند[۵۱].
- خداوند در سوره مائده برای دلداری پیامبر اکرم (ص) در پی کارشکنیهای یهود[۵۲]، از پیمانشکنی نیاکان یهود و در نتیجه دچار آمدنشان به لعنت خداوند و قساوت قلب خبر میدهد و اینکه آنان به سبب این قساوت، به تحریف سخنان الهی دست زده و بخشی از آموزههای دینی را به فراموشی سپردند: ﴿فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَائِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۵۳]. شماری از مفسران شیعه[۵۴] و سنی[۵۵] آیه را اشاره به تحریف معنوی، یعنی تفسیر ناروا و تأویل نادرست تورات دانسته و برخی مورد تحریف را ویژگیهای پیامبر اکرم (ص) و احکام و حدود الهی گفتهاند[۵۶]. فخر رازی در تقویت این دیدگاه با استناد به تواتر و شهرت در نقل کتاب مقدس، تحریف لفظی آن را ناممکن یا بسیار دشوار خوانده است[۵۷]؛ اما رشید رضا ضمن نادرست خواندن مقایسه تواتر کتاب مقدس با تواتر قرآن کریم، استدلال رازی را ناشی از ناآگاهی او از تاریخ کتاب مقدس دانسته و بر وقوع تحریف معنوی و لفظی ـ اعم از حذف، اضافه و جابهجایی ـ در آن تأکید میکند[۵۸]. علامه طباطبایی با مرتبط دانستن تحریفگری بنیاسرائیل با فراموشی بخشی از آموزههای دینی آنان، تحریف را اعم از معنوی و لفظی دانسته و معتقد است در نتیجه این کار، بسیاری از آموزهها و معارف اصلی یهودیت فراموش شد و انحرافات بنیادینی، مانند اعتقاد به تشبیه، ختم نبوت به وسیله حضرت موسی (ع) و استمرار شریعت آن حضرت برای ابد، پدید آمد[۵۹]. جمله ﴿وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ﴾[۶۰]. در کنار قرینه ﴿أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ ﴾[۶۱]؛ ﴿أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِيلَ﴾[۶۲] دیدگاه قرآن مبنی بر از بین رفتن بخشی از تورات نازل شده بر حضرت موسی (ع) را ثابت میکند این بخش را آموزههای مربوط به معاد[۶۳] و لزوم ایمان به پیامبر اکرم (ص)[۶۴] دانستهاند.
- بر اساس آیات ۴۱ ـ ۴۲ سوره مائده، برای گروهی از یهودیان معاصر پیامبر (ص) حادثهای رخ میدهد. عالمان یهود به سبب پارهای ملاحظات، برخلاف آموزههای صریح تورات درباره آن حکم کرده، سپس افرادی را نزد پیامبر اکرم (ص) میفرستند تا در این باره داوری کند. به این افراد توصیه میشود در صورتی که پیامبر (ص) حکم خلاف آنان را تأیید نکرد، آن را نپذیرند: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَاؤُوكَ فَاحْكُم بَيْنَهُم أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾[۶۵]. بر اساس تفسیر ابن عباس، سدّی و ابن زید ﴿سَمَّاعُونَ﴾ نخست به معنای "گوش دهندگان" و دومی به معنای "پذیرندگان" و ﴿يُحَرِّفُونَ﴾ صفت قوم است؛ یعنی گروهی که نزد پیامبر (ص) آمدند، به سخنان دروغ "احکام تحریف شده تورات" گوش داده و گفتههای تحریفگرانِ "قوم" آموزههای تورات را بیچون و چرا پذیرفته، پیروی میکردند[۶۶]. این تفسیر را بیشتر مفسران، مانند طبری[۶۷]، شیخ طوسی[۶۸]، زمخشری[۶۹]، قرطبی[۷۰] و صاحب المیزان[۷۱]، پذیرفتهاند. بر اساس شأن نزول مشهور و سیاق آیات، عالمان یهود خیبر در ازای گرفتن رشوه، حکم تورات را به سود برخی افراد تحریف کردند. گفتهاند: زن و مردی از اشراف مرتکب زنای محصنه شدند؛ لکن برخلاف حکم تورات مبنی بر سنگسار شدن، به تازیانه و تشهیر "سوار کردن مجرم بر الاغ و نمایش دادن وی در معابر عمومی" محکوم شدند؛ گویا در پی اعتراض به این تبعیض، عالمان مزبور گروهی را برای داوری خواستن از پیامبر (ص) نزد وی میفرستند. به دنبال حکم پیامبر (ص) به رجم با استناد به وجود آن در تورات و عدم پذیرش آن از سوی فرستادگان احبار، پیشنهاد پیامبر (ص) مبنی بر داوری داناترین فرد زمان به مضامین تورات، یعنی "ابن صوریا"، را میپذیرند و او وجود حکم رجم در تورات را تأیید میکند[۷۲]. تأیید ابن صوریا و تصریح قرآن به وجود حکم مورد اختلاف در تورات، میرساند که تحریف یاد شده در آیه از نوع دست بردن در متن تورات نبوده است[۷۳]، بلکه آنان با کتمان حد رجم که در تورات کنونی نیز هست[۷۴]، حکم تازیانه و تشهیر را حکمی الهی معرفی کردهاند[۷۵]. بیسوادی اغلب اهل کتاب و عدم آشنایی آنان با تورات زمینه این کار را فراهم میساخت. در تفسیری دیگر از آیه، مفسرانی چون شیخ طبرسی[۷۶]، نحاس[۷۷]، فخر رازی[۷۸] و ابی السعود[۷۹]، "لام" در ﴿لِلْكَذِبِ﴾ را به معنای تعلیل، ﴿سَمَّاعُونَ﴾ و دومی را به معنای جاسوسان گرفتهاند؛ یعنی یهودیانی که نزد پیامبر (ص) آمدند جاسوسان آن گروه از یهودیانی بودند که نزد پیامبر نیامده بودند. اینان شنیدههای خود را به آنها و دیگر دشمنان گزارش میکردند. تا با تحریف و کم و زیاد کردن آن، به پیامبر خدا دروغ و افترا ببندند. زمخشری این تفسیر را برنمیتابد[۸۰].
- گروهی از یهودیان، هنگام سخن گفتن با پیامبر اکرم (ص) افزون بر سخنان غیر مؤدبانه، با کاربرد برخی عبارات و واژگان، معنا و مفهوم توهینآمیزی از آن قصد میکردهاند: ﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً﴾[۸۱]. برخی از مفسران، مراد از ﴿كَلِمَ﴾ را تورات، و تحریف را به معنای عام آن دانستهاند. در این دیدگاه، حذف و اضافه و تغییر برخی آموزههای تورات یا ارائه تفسیری نادرست از آن، همچنین تفسیر نادرست سخنان حضرت موسی (ع) درباره بعثت پیامبر اکرم (ص)، از مصادیق تحریف یاد شده است؛ اما ظاهر و سیاق آیات نشان میدهد مراد از ﴿يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ﴾، تحریف در کاربرد و معانی برخی جملهها و واژگان، هنگام سخن گفتن با پیامبر (ص) است[۸۲]، بر این اساس، جملههای پس از ﴿يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ﴾، عطف تفسیری و بیان مصداق است.
- آیات ۷۸ ـ ۷۹ سوره بقره، یهودیان عصر پیامبر اکرم (ص) را در ارتباط با کتاب دینی خویش به دو گروه باسواد و بیسواد قسمت میکنند: ﴿وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ﴾[۸۳]. بر اساس این آیات، امّیها به سبب ناتوانی در خواندن و نوشتن، از آموزههای تورات آگاهی درستی نداشتهاند. دانستنیهایی را که آموزههای تورات میدانستند، آرزوها، پندارهای باطل و باورهای تحریف شدهای بود که از عالمان خویش فراگرفته بودند[۸۴]. گروه دوم، عالمان و احبار یهود و آشنا به خواندن و نوشتن و آگاه از تورات بودهاند. ایندسته با توجه به بیسوادی گروه نخست و ناآگاهی آنان از تورات، مطالبی را از پیش خود نوشته و آن را به نام سخنان خدا به مردم معرفی میکردهاند[۸۵]. از "فای" تفریع ﴿فَوَيْلٌ﴾ برمیآید که پندارهای نادرست گروه نخست که آنها را تعالیم تورات میپنداشتند، برگرفته از نوشتههای نادرست احبار بوده است. این کار احبار نسبت دروغ به خداوند بود و گمراه شدن مردم را در پی داشت، بدین سبب به شدت نکوهش[۸۶] و به آن وعده عذاب داده شده است: ﴿فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ﴾[۸۷]. مصداق "کتاب نوشته شده" و "نویسندگان آن" مورد اختلاف است. اغلب مفسران نخست، همانند ابن عباس، قُتاده، ابوالعالیه، ابن زید[۸۸]، عکرمه، کلبی و سفیان ثوری[۸۹]، مراد از آن را تورات و نویسندگان را احبار و عالمان یهود در عصر پیامبر (ص) دانستهاند. بیشتر مفسران متأخر و معاصر، مانند طبری، شیخ طوسی، زمخشری[۹۰]، ابن جوزی، واحدی و علامه طباطبایی[۹۱] نیز با اشاره به الف و لام تعریف در ﴿الْكِتَابَ﴾، این دیدگاه را پذیرفتهاند. بنابراین نظر، احبار یهود با هدف تردید افکنی در دل تودههای مردم عامی و جلوگیری از گرایش آنان به اسلام، ویژگیهای یاد شده برای پیامبر اکرم (ص) در تورات را تغییر داده، آنگاه ویژگیهای پیامبر (ص) را با اوصاف آمده در تورات ناسازگار خواندند. در شمار انگیزههای این تحریف، رشوه گرفتن و حفظ ریاست و زعامت خویش و منافع آن، آمده است[۹۲]. ویژگیهای یاد شده برای پیامبر اکرم (ص) در تورات و نیز اوصافی که احبار یهود جایگزین آن کردند، از سوی مفسران، متفاوت گزارش شده است[۹۳]. این شأن نزول در برخی احادیث نیز تأیید شده[۹۴] و با ظاهر و سیاق آیات سازگار است. طبرسی، سمعانی، ابوحیان و برخی دیگر از مفسران، ضمن گزارش شأن نزول مشهور، آن را به دیده تردید نگریستهاند[۹۵]. آلوسی با پذیرش اصل شأن نزول، درباره مصداق کتاب نظر دیگری دارد. به اعتقاد وی احبار با پنهان ساختن نسخههای اصلی تورات، مطالبی را که به دلخواه خویش نوشته بودند، به نام تورات در میان تودههای یهود و عرب رایج ساختند؛ همچنین گفته است: شاید مراد از "کتاب"، تفسیرها و تأویلهای نادرستی از تورات باشد که احبار نوشته و رایج کردند[۹۶]. دو تفسیر نادر نیز در این باره وجود دارد: الف) سدّی، کتاب نوشته شده را اشاره به تورات ندانسته و معتقد است که شماری از یهود مطالبی را از پیش خود ساخته و پرداخته و به نام کتاب آسمانی به گروهی از عربهای امی و فاقد کتاب آسمانی فروختند[۹۷] ب) ابو مالک آیه را در شأن عبدالله بن سعد بن سرح نازل دانسته است. گفتهاند: وی از کاتبان وحی بود و چون میخواسته آیات قرآن را برخلاف املای پیامبر (ص) بنویسد، مرتد گردید[۹۸]. ظاهر و سیاق آیات با این دو دیدگاه سازگار نیست[۹۹].
- بر اساس ظاهر آیه ۷۸ سوره آل عمران شماری از عالمان یهود، نوشتههای غیر وحیانی را با لحن و آهنگ ویژه تورات تلاوت میکردهاند تا مسلمانان گمان کنند جزئی از آن است. آنان برای تأکید بیشتر، نوشتههای مزبور را وحی الهی میخواندند. آیه یاد شده، جزئی از تورات و سخن خدا بودن آن نوشتهها را نفی و تأکید میکند که آنها خود نیز وحیانی نبودن آن نوشتهها را میدانند؛ ولی با این حال به خداوند نسبت دروغ میدهند: ﴿وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۱۰۰]. مشهور مفسران آیه را اشاره به شماری از احبار یهود مدینه، مانند کعب بن اشرف، مالک بن ضیف و حی بن اخطب دانستهاند[۱۰۱]. ابن عباس گفته است: آیه درباره یهود و نصارا نازل شده است؛ گروهی که هم مطالبی را از تورات و انجیل حذف کرده و هم بر آن افزودند[۱۰۲]. مفسران درباره نوع تحریف یاد شده در آیه، دیدگاه یکسانی ندارند؛ گروهی چون مجاهد، ربیع، ابن عباس، وهب بن منبه، بر این باورند که احبار نوشتههای ساختگی خود، از جمله درباره ویژگیهای پیامبر (ص) را همانند تورات تلاوت و جزئی از کتاب نازل شده بر حضرت موسی (ع) قلمداد میکردند[۱۰۳]. بر اساس این تفسیر، نخستین "کتابِ" یاد شده در آیه، همان کتاب یاد شده در آیه ۷۹ سوره بقره است: ﴿فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ﴾[۱۰۴]. قمی، مقاتل، طبری، [۱۰۵] زرکشی، علامه طباطبایی[۱۰۶] و برخی دیگر از مفسران نیز این دیدگاه را پذیرفتهاند. در مقابل، به اعتقاد فخر رازی و آلوسی، احبار هنگام تلاوت تورات، اِعراب و حرکات بخشهایی از آن را تغییر داده و در نتیجه معنای آن را دگرگون ساخته و همان الفاظ را عین جملات نازل شده میخواندند[۱۰۷]. از گفتههای شیخ طوسی، طبرسی و برخی دیگر نیز میتوان این تفسیر را به دست آورد[۱۰۸]. در نقلی دیگر از ابن عباس، وی آیه را اشاره به حذف و اضافه بخشهایی از تورات دانسته است[۱۰۹]
- بنی اسرائیل هنگام ورود به سرزمین کنعان، فرمان یافتند که با حالتی خاص، از دری معین وارد شده و عبارتی مشخص را مبنی بر طلب آمرزش بر زبان جاری کنند تا خداوند از گناهان گذشته آنان درگذرد؛ اما گروهی با تغییر و تحریف آن عبارت خاص، جملهای تمسخرآمیز بر زبان آورده و در نتیجه به عذاب الهی دچار آمدند: ﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ﴾[۱۱۰] و نیز ﴿وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ﴾[۱۱۱] مفسران درباره معنا و دخیل بودن واژه ﴿حِطَّةٌ﴾ و نیز واژه یا جملهای که به جای آن گفته شد، بر یک نظر نیستند.
- بر اساس برخی آیات، اهل کتاب، به ویژه یهودیان یثرب، با هدف گمراهی و تزلزل فکری و اعتقادی مسلمانان، بسیاری از حقایق یاد شده در کتاب دینی خویش در ارتباط با اسلام را آگاهانه و از سر تعمد، کتمان کرده و حق و باطل را درهم میآمیختند. خداوند در کنار دعوت به پذیرش اسلام، آنان را از این کار باز میدارد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَاؤُوكَ فَاحْكُم بَيْنَهُم أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾[۱۱۲] و نیز ﴿وَدَّت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴾[۱۱۳]. مفسران، درهم آمیختن حق و باطل را تحریف، شبههافکنی، تفسیر و تأویل نادرست و باطل نمایاندن حق معنا کردهاند؛ نوعی درهمآمیختگی که در آن تشخیص سره از ناسره نامیسر است[۱۱۴]. آنان در تعیین مصداق حق و باطل به اختلاف گراییدهاند؛ حسن و ابن زید، حق را آموزههای درست تورات، و باطل را تعالیم تحریف شده آن دانستهاند[۱۱۵]. شیخ طبرسی، ابو حیان، علامه طباطبایی و... این تفسیر را پذیرفتهاند. علامه طباطبایی با استناد به ﴿وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾، آیه را اشاره به کتمان، تحریف یا تفسیر به رأی پارهای از آیات تورات و معارف دینی میداند؛ اقدامی که بازشناسی حق و باطل را از یکدیگر نامیسر میساخت[۱۱۶]. ابن عباس و قتاده، "حق" را اسلام ظاهری گروهی از یهودیان یثرب و "باطل" را نفاق درونی آنان گفتهاند[۱۱۷]. ثعلبی و بغوی این دیدگاه را پذیرفتهاند[۱۱۸]. بر اساس آیه ۷۲ سوره آل عمران گروهی از اهل کتاب "یهود" بر اساس نقشهای هماهنگ و با هدف تردید افکنی در دل مسلمانان، به یکدیگر توصیه میکردند که در آغاز روز ظاهراً اسلام آورده و در پایان روز از آن رویگردان شوند. برخی دیگر، حق را ایمان اهل کتاب به حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) و باطل را کفر آنان به حضرت محمد (ص) دانستهاند[۱۱۹]
- یهودیان، دوستی خدا و مقرب درگاه الهی بودن و نیز بهشت را در انحصار خود میپنداشتند: ﴿وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۱۲۰]. خداوند در اثبات دروغ بودن این ادعا، از آنان میخواهد اگر در ادعای خویش صادقاند، آرزوی مرگ کرده، به سرای دیگر روند؛ آنگاه در ادامه آنها را حریصترین افراد به زندگی دنیا میخواند که به سبب ترس از کیفر کردار خویش هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ وَلا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[۱۲۱] و نیز: ﴿قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾[۱۲۲]. انواع کفر و گناه[۱۲۳]، مانند تکذیب پیامبر اسلام و تحریف کتاب خدا و ویژگیهای پیامبر اکرم (ص)، از مصادیق ﴿ما قدّمت ایدیهم﴾ دانسته شده است[۱۲۴][۱۲۵]
دسته دوم
این دسته صراحتاً پارهای از آموزههای وحیانی تورات و انجیل نازل شده بر حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) را گزارش میکنند، در حالی که این آموزهها دست کم به آن صراحت، هرگز در کتاب مقدس "عهدین" کنونی یافت نمیشوند. آیاتی که از یادکرد صریح، ویژگیها و بشارت آمدن پیامبر اسلام (ص) در تورات و انجیل خبر میدهند، از این قبیلاند: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۲۶]؛ ﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۱۲۷][۱۲۸]
شرح آیات دسته دوم
این دسته از آیات، از آموزههایی صریح در تورات و انجیل یاد میکنند که دست کم اثری روشن از آنها در نسخههای عربی و فارسی موجود کتاب مقدس به چشم نمیخورد. بشارت بعثت پیامبر اکرم (ص)، یاد کرد برخی از ویژگیهای آن حضرت[۱۲۹] و مسلمانان نخستین و گسترش اسلام[۱۳۰]: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۳۱]؛ ﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۱۳۲]؛ ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ﴾[۱۳۳] از این قبیل است: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۳۴] بر اساس همین آموزههای مکتوب، نام و نشانههای پیامبر اکرم (ص) به گونهای برای اهل کتاب و دست کم عالمان آنها، روشن بوده است که آن حضرت را همانند فرزندان خویش به خوبی میشناختهاند[۱۳۵]: ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[۱۳۶].
ظاهر برخی آیات ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۳۷] و نیز پارهای از مواضع اهل کتاب در برخورد با اسلام نشان میدهد آموزههای مزبور در کتاب مقدس عصر نزول بوده است. گواه این مدعا آنکه یهود و نصارای آن عصر در برابر مشرکان با اشاره به مژدۀ آمدن پیامبر اکرم (ص) و کتاب آسمانی او، به خود نوید پیروزی در آینده را میدادند[۱۳۸]: ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[۱۳۹]. پس از بعثت پیامبر نیز گروهی از اهل کتاب، به ویژه شماری از عالمان آنها[۱۴۰]، بر اساس همین آموزههای تورات و انجیل ایمان آورده ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ يُؤْمِنُونَوَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ﴾[۱۴۱] و گروهی دیگر به رغم آگاهی از حقانیت قرآن و پیامبر (ص) به کتمان و تکذیب و تأویل نادرست بشارتهای تورات و انجیل پرداختند[۱۴۲]: ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[۱۴۳].
افزون بر آنچه گفته شد، اگر آموزههای یاد شده، در کتاب مقدس عصر نزول نیامده بود، بهترین مستند و مستمسک برای آنان در تکذیب پیامبر (ص) بود[۱۴۴]. مؤید دیگر اینکه استناد به بشارتهای کتاب مقدس، در احتجاجها و گفت و گوهای پیامبر اکرم (ص)[۱۴۵] و برخی پیشوایان معصوم شیعه[۱۴۶] با اهل کتاب نیز گزارش شده است؛ همچنین تلاش شماری از مفسران[۱۴۷] و پژوهشگران مسلمان[۱۴۸] از آغاز نزول قرآن تاکنون برای تطبیق نام پیامبر اکرم (ص) با برخی واژگان کتاب مقدس، مانند "فارقلیط"[۱۴۹]، با توجه به همین بشارتها بوده است.
معاصران از اهل کتاب با استناد به نسخههایی از تورات و انجیل کنونی که مربوط به پیش از اسلام است، وجود کمترین یادکردی از پیامبر اکرم (ص) را در آن دو برنمیتابند[۱۵۰] پاسخ این است که بر اساس تاریخ کتاب مقدس، نسخههای متعدد و در عین حال متفاوتی از آن وجود داشته است. وعده پاداش بهشت به مؤمنانی که با جان و مال خویش در راه خدا جهاد کرده و کشته میشوند، از دیگر آموزههایی است که به تصریح قرآن در تورات و انجیل نیز آمده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۱۵۱]، در حالی که این آموزهها در تورات و انجیلهای کنونی یافت نمیشوند. معادباوری، رستاخیز مردگان، پاداش و کیفر اعمال در جهان آخرت از باورهای اساسی و مشترک ادیان آسمانی و بخشی از آموزههای وحیانی است که بنا به تصریح قرآن، در کنار اصل توحید بر حضرت موسی (ع) نازل شده است: ﴿إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى﴾[۱۵۲]. بنابراین آیات، معاد باوری از اصول دین حضرت موسی (ع) بوده[۱۵۳] و باید در تورات نیز آمده باشد، در حالی که از این مسئله در تورات کنونی، سخن و اثری نیست[۱۵۴]. البته علمای یهود به مواردی استناد جستهاند[۱۵۵]؛ ولی دلالت آنها چندان روشن نیست و تعبیر کلی "آخرت"[۱۵۶] نیز به معنای فرجام دنیوی است[۱۵۷]. فقدان آموزههای مربوط به معاد میتواند جزء بخش فراموش شده کتاب مقدس باشد[۱۵۸]: ﴿وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ ﴾[۱۵۹][۱۶۰]
دسته سوم
ضمن انتساب پارهای از باورهای شرکآمیز، گزارشها و عقاید تاریخی به یهود و نصارا، به نقد و نفی صریح آنها میپردازند. برای نمونه: ﴿وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ﴾[۱۶۱]؛ ﴿لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَن يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۱۶۲]؛ ﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا﴾[۱۶۳] این موارد که به گونهای در کتاب مقدس نیز بازتاب یافتهاند، نمونههایی از تحریف در یهودیت و مسیحیت به شمار میروند.
شرح آیات دسته سوم
دسته سوم از آیات ضمن انتساب پارهای از باورهای شرکآمیز، گزارشها و عقاید تاریخی به یهود و نصارا، به نقد و نفی صریح آنها میپردازند. اعتقاد به فرزند داشتن خداوند: ﴿وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴾[۱۶۴]؛ ﴿أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا ﴾[۱۶۵]، الوهیت حضرت مریم (س) و [[حضرت مسیح (ع): ﴿وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ﴾[۱۶۶]، تثلیث: ﴿لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَن يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۱۶۷]، ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۶۸] جادوگری حضرت سلیمان (ع): ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ﴾[۱۶۹]، یهودی بودن پیامبرانی چون حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل، حضرت اسحاق، حضرت یعقوب و حضرت اسباط (ع): ﴿أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۱۷۰]؛ ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۷۱]، مصلوب و کشته شدن حضرت عیسی (ع)﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا﴾[۱۷۲] و انحصار هدایت و حق ورود به بهشت در یهودی یا نصرانی شدن﴿وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۷۳]، ﴿وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۷۴] از این قبیلاند[۱۷۵].
دسته چهارم
بخشهای مهمی از تاریخ زندگی و معجزات پیامبرانی چون حضرت ابراهیم (ع)، حضرت اسماعیل (ع) و حضرت عیسی (ع) و نیز حوادث مهم دینی ـ تاریخی یهودیت و مسیحیت را گزارش میکنند و این به سبب اهمیت بسیار فراوان آنها در تاریخ ادیان الهی و تکوین و تصحیح باورها و ارزشهای توحیدی است: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۱۷۶]؛ ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴾[۱۷۷]، ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾[۱۷۸]، بر همین اساس تورات و انجیل نازل شده، نمیتوانستند به آنها بیتوجه باشند، ولی این گزارشها در کتاب مقدس کنونی نیامده است، در حالی که در بسیاری از موارد، جزئیترین مسائل مربوط به حوادث و شخصیتهای دینی و سخنان آنها را گزارش کردهاند[۱۷۹].
شرح آیات دسته چهارم
این دسته از آیات، بخشهایی مهم از تاریخ زندگی و معجزات شماری از پیامبران بزرگ را گزارش میکنند که در کتاب مقدس اثری از آنها نیست. به چند نمونه از این آیات میپردازیم:
قرآن بخشهایی مهم از تاریخ زندگی حضرت ابراهیم (ع) را گزارش میکند که اثری از آنها در عهد عتیق نیست[۱۸۰]؛ مانند رویارویی و احتجاج وی با بتپرستان، بت شکنی و افکنده شدن وی در آتش و رهایی از آن. مانند: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۱۸۱]؛ ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا﴾[۱۸۲]؛ ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّي إِلاَّ رَبَّ الْعَالَمِينَ الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ﴾[۱۸۳]، دیدن ملکوت و چگونگی زنده شدن مردگان، نزول صحف بر وی، عزیمت به مکه، تجدید بنای کعبه به کمک حضرت اسماعیل (ع) و تشریح مناسک حج: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۸۴]؛ ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۱۸۵]؛ ﴿وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾[۱۸۶]؛ ﴿رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ﴾[۱۸۷]. به ویژه آنکه از دیدگاه قرآن، کعبه، نخستین جایگاه مقدس و خداپرستی در روی زمین بوده و دست کم از زمان حضرت ابراهیم (ع) وجود داشته است: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۸۸]؛ ﴿رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ﴾[۱۸۹]؛ ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ﴾[۱۹۰][۱۹۱] فقدان این گزارشها در کتاب مقدس کنونی به ویژه با توجه به رواج گسترده شرک و بتپرستی در میان بنیاسرائیل از آغاز خروج از مصر تا قرنها پس از استقرار در سرزمین موعود و نیز تأکید عهد عتیق بر معرفی اورشلیم و مسجدالاقصی به عنوان تنها سرزمین و جایگاه مقدس، کاملا معنادار خواهد بود.
همچنین در کتاب مقدس، برخلاف قرآن: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولا نَّبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا﴾[۱۹۲]؛ ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ ﴾[۱۹۳] از شخصیت حضرت ابراهیم (ع)، حضرت اسماعیل (ع) و فرزندان وی تصویری تیره و تار ارائه شده[۱۹۴] و در مقابل، مجرای تحقق همه وعدههای خداوند به حضرت ابراهیم (ع) و استمرار نبوت، حضرت اسحاق (ع) و پس از وی حضرت یعقوب (ع) و پسران حضرت یعقوب (ع) و آنگاه قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل معرفی شده است[۱۹۵].
نمونه دیگر داستان گاو بنی اسرائیل است: ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرُونَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴾[۱۹۶].
قرآن کریم معجزههایی را نیز برای حضرت مسیح (ع) گزارش میکند که در اناجیل چهارگانه وجود ندارند؛ مانند آمدن رطب تازه برای حضرت مریم (س) پس از تولد حضرت مسیح (ع): ﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا﴾[۱۹۷]، سخن گفتن حضرت مسیح (ع) در گهواره: ﴿وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴾[۱۹۸]؛ ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴾[۱۹۹] و زنده شدن پرندگان گِلین به دست وی و با قدرت خداوند: ﴿وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾[۲۰۰]؛ ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ﴾[۲۰۱]. وحیانی و عاری از تحریف بودن قرآن و اصالت تاریخی آن از یک سو و وجود پارهای تردیدها در تاریخ و محتوای اناجیل رسمی، اختلاف نسخهها و نیز نگارش آنها به دست بشر، همچنین گزارش این معجزات در اناجیل غیر معتبر از نظر مسیحیت[۲۰۲] از سوی دیگر، احتمال نادیده گرفتن یا حذف گزارشهای یاد شده را قوت میبخشند[۲۰۳].
کیفر تحریف
- تحریفکنندگان عهد الهی، مستحق عذاب دردناک آخرتی: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۲۰۴][۲۰۵].
- تحریفکنندگان آیات الهی، مستحق عذاب شدید آخرتی: ﴿سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۲۰۶][۲۰۷].
- تحریفگران کلام الهی، مستحق عذاب بزرگ: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾[۲۰۸].
- گناه تحریف، درپیدارنده عذاب قیامت: ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾[۲۰۹].
- ﴿وَيْلٌ﴾ سرانجام عالمان تحریفگر یهود: ﴿فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ ﴾[۲۱۰][۲۱۱].
- تحریف قرآن، درپیدارنده عذاب آخرتی: ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾[۲۱۲].
- رسوایی و بیآبرویی در دنیا، کیفر تحریفگران کلام الهی: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾[۲۱۳].
- تحریف اوامر خداوند، از سوی بنیاسرائیل موجب عذاب دنیایی: ﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ﴾[۲۱۴][۲۱۵]، ﴿وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ﴾[۲۱۶][۲۱۷].
گناه تحریف
- تحریف، گناه و درپیدارنده عذاب قیامت: ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾[۲۱۸][۲۱۹].
عوامل منع از تحریف
- ترس از عذاب، مانع تحریف دین: ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾[۲۲۰].
- خداترسی عالمان، مانع از دینفروشی و تحریفگری: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾[۲۲۱][۲۲۲][۲۲۳].
تحریف در دانشنامه معاصر قرآن کریم
تحریف، مصدر باب تفعیل از ماده «حرف» به معنی لبه، کناره، جانب و طرف است. حرف السِّیف یعنی لبه شمشیر، حَرفُ الجَبَل یعنی لبه و نوک کوه، حَرفُ النَّهرِ: کناره رود. ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ﴾[۲۲۴]. خدا را یکسویه پرستیدن به این معنا است که اگر خیری به او رسد دلش به آن آرام میگیرد و به عبادت خدا و دین او دل خوش میکند و اگر رنج و محنتی به او رسد روی میگرداند و از عبادت خدا باز میایستد. در واقع چنین افرادی خدا را با دودلی میپرستند. به عبارت دیگر، خدا را یک جانبه و بر اساس سود مادی میپرستند.
آیه ﴿مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ﴾[۲۲۵] بیانگر چنین واقعیتی است.
اِنحَرَفَ: منحرف شد، یعنی به یک طرف کج و متمایل گردید.
تحریف الکلام: سخن را بر یک طرف معنی حمل کردن است در حالی که امکان حمل آن بر معنای دیگری نیز باشد. ﴿يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ﴾[۲۲۶].
بنابراین مراد از تحریف، اصطلاحاً تغییر دادن کتاب آسمانی است که به دو قسم قابل تصور است:
- تحریف لفظی.
- تحریف معنوی. به عبارت دیگر تحریف، دگرگونی در کلام یا کتاب و یا مقصود گوینده است [۲۲۷]، تحریف لفظی هم، گاهی به فزونی است و گاهی به کاستی.
قرآن کریم به تحریف اهل کتاب (درباره کتاب آسمانی خودشان) اشاره میکند: ﴿أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۲۲۸]، ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۲۹]، ﴿وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ﴾[۲۳۰]، ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۳۱]
از جمله کلمات همسو با «تحریف» در قرآن، کلمه «تبدیل» و «لَیّ» است: ﴿فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ﴾[۲۳۲]، ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ﴾[۲۳۳]، ﴿وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾[۲۳۴].
بنابراین، بدون تردید برخی از اهل کتاب با هدف گمراه کردن مسلمانان و ایجاد تزلزل اعتقادی در آنان به تحریف و کتمان حقایق میپرداختهاند تا جایی که قرآن خطاب بدانها میگوید: ﴿وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۲۳۵]. معلوم است که در هم آمیختن حق و باطل و کتمان حق، نوعی تحریف به شمار میآید؛ زیرا مراد از حق در این آیه «تورات» و مراد از «باطل» تحریف کردن و وارونه نشان دادن آن است چنان که مفسرانی چون طبری، طبرسی، طوسی و علامه طباطبایی بدان اشاره کردهاند، یهودیان با این که نشانههای حقانیت پیامبر اسلام را در تورات خوانده بودند و خود نیز مدتها انتظار تحقق آن داشتند، اما پس از ظهور پیامبر اسلام بنای مخالفت و انکار گذاشتند و در نتیجه مورد لعنت خداوند قرار گرفتند: ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[۲۳۶].
تحریف بخشهایی از کتابهای آسمانی پیش از قرآن، بر اساس شماری از آیات قرآن، امری مسلّم است. یعنی تحریف لفظی و معنوی در تورات و انجیل تحقّق یافته است. و امروزه هم حتی از طریق اختلاف نسخههای سهگانه عبری، سُریانی و یونانی عهد قدیم (تورات) این واقعیت امری تردیدناپذیر است. و اناجیل چهارگانه هم که جای خود را دارند.
اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان اعم از شیعه و سنی معتقدند که هیچگونه تحریف لفظی در قرآن کریم رخ نداده است یعنی نه چیزی از حروف، کلمه و آیات قرآن کاسته شده و نه چیزی بر آن افزوده گشته است، اما تحریف معنوی امکانپذیر است. به این معنا که افراد مغرض و یا کممایه، معنا و تفسیری غیرواقعی از قرآن ارائه نمایند چنان که تفسیرهای غیر واقعی هم در کتابهای آسمانی پیش از قرآن هم انجام گرفته است که در ﴿أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۲۳۷] و ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۳۸] بدان اشاره شده است. در واقع تفسیر به رأی که در روایات نکوهش شده است مصداقی از مصادیق تحریف معنوی به شمار میرود.
البته تحریف در حروف و حرکات قرآن اگرچه در مصاحف کنونی در دنیای اسلام راه نیافته، اما به صورت اقوالی در قرائتهای قاریان هفتگانه و دهگانه کم و بیش نقل شده است. ملاک صحت و عدم تحریف در حروف، وجود همین قرآنهای کنونی دنیای اسلام است که با رسم الخط واحد و یکدست در طی قرنها چاپ و استنساخ میشود و تحریفی در لفظ و حروف آن راه نیافته است. بنابراین اختلاف قرائتها- که بیشتر به اختلاف لهجههای گوناگون نقاط مختلف حجاز بر میگردد- هیچ نقصان و اخلالی در تمامیت الفاظ قرآن، آن گونه که همگان بر آن اجماع دارند وارد نمیکند و اصولاً یکی از انگیزههای یکسانسازی مصاحف در زمان عثمان برای دفع قرائتهای شاذّ محلّی و مبارزه با تحریفهای لفظی بوده است.
در عدم تحریف قرآن بهترین دلیل و شاهد آیات زیر است:
- آیه حفظ: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۲۳۹]. تأکیداتی که در این آیه آمده، گویای جدیت محافظت از قرآن کریم در تمام مکانها و زمانها است، آن هم به دست قدرت نازل کننده آنکه قطعاً چنین محافظتی، مصونیت آن را از هر گونه تحریف نیز تضمین میکند.
- آیه نفی باطل: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۲۴۰]. صفات«عدم ورود باطل»، «شکستناپذیری» درباره قرآن، گویای مصون ماندن آن از هر گونه دستبرد به آن و تحریف در آن است؛ زیرا واژه «باطل» که نقیض «حق» است بر هر گونه عدم ثبات و تباهی و فساد اطلاق میشود که از جمله مصادیق آن «تحریف» میباشد و نفی باطل در قرآن به معنی عدم تحریف آن نیز خواهد بود و قید ﴿مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ﴾[۲۴۱] زمان گذشته و آینده را تا روز قیامت در این مصونیت از تحریف شامل میداند اصولاً تحریف در کتاب خدا با وصف دو صفت «عزیز» و «حمید» او در این آیه نمیتواند سازگار باشد.
- آیه نفی رَیب: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾[۲۴۲]، ﴿تَنْزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۴۳]. اصل کلمه «رَیب» به معنی تزلزل و اضطراب است. اگر به معنی شکّ نیز استعمال شده بدان جهت است که در خود شکّ نیز، نوعی تزلزل و اضطراب نهفته است. بنابراین، همین تعبیر ﴿لَا رَيْبَ فِيهِ﴾ گویای آن است که هیچ گونه تزلزل و اضطراب و سستی و تحریفی در قرآن راه ندارد. اصولاً لازمه هدایت قرآن و استمرار هدایتی آن، عدم هر گونه تحریف در آن است؛ زیرا چیزی که فرضاً تحریف شده باشد، استناد بدان معنا ندارد. بنابراین اقتضای نزول قرآن، هدایت و راهیابی همه مردمان به وسیله آن تا روز قیامت است و چنین امری هرگز با تحریف سازگار نخواهد بود.
از طرف دیگر علاوه بر آیات فوق، وجود «حدیث ثقلین» بهترین گواه بر عدم تحریف در قرآن است؛ زیرا تمسک به قرآن زمانی معنا پیدا میکند که از هر گونه کاستی و تحریف مصون بوده باشد و حتی میتوان بر اثبات عدم تحریف، به دلایل عقلی نیز تمسک جست.
دلیل عقلی مشتمل بر چند مقدمه است:
- خداوند حکیم قرآن را برای هدایت فرستاده است.
- قرآن آخرین کتاب آسمانی و آورنده آن نیز، آخرین فرستاده الهی است.
- اگر این کتاب تحریف شده باشد، مردم به بیراهه میروند، بدون آنکه کتاب آسمانی دیگر یا پیامبری دیگر، راه را به آنان نشان دهد. بنابراین تقصیری متوجه آنان نیست.
- این گمراهی با ساحت پروردگار ناسازگار و با حکمت او در هدایت بشر مخالف است. بنابراین قرآن باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد»[۲۴۴].
علاوه بر دلایل عقلی و نقلی، شواهد تاریخی نیز گویای عدم تحریف قرآن کریم است؛ زیرا از همان زمان نزول قرآن تاکنون، در هر قرنی دهها بلکه صدها حافظ قرآن وجود داشته که مانع تحریف قرآن میشدهاند و از طرفی حساسیت مسلمانها به حفظ قرآن و نگهداری آن از هر گونه کم و زیادی تا بدان پایه بوده که اُبیّ بن کعب به عثمان هشدار داد که اگر «و» در آغاز آیه ﴿الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ﴾[۲۴۵] را در جای خودش قرار ندهد، بر ضد او دست به شمشیر خواهد برد! [۲۴۶].
روایاتی که در منابع حدیثی شیعه و سنی درباره تحریف قرآن نقل گردیده، هر کدام از آنها یا از جهت سند روایی مشکل دارد و یا از جهت دلالت و یا چیزی که به عنوان زایده نقل شده جنبه شرح و توضیح و تفسیر داشته که راوی به گمان غلط، آنها را جزء آیه تصور نموده است[۲۴۷][۲۴۸]
منابع
پانویس
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا»؛ سوره نساء، آیه:۴۶.
- ↑ جمهرة اللغه، ج۱، ص۵۱۷؛ التهذیب، ج۵، ص۱۲؛ لسانالعرب، ج۴، ص۱۲۹، «حرف».
- ↑ ر. ک: مفردات، ص۲۲۸، «حرف»؛ التعاریف، ج۱، ص۱۶۳؛ صیانة القرآن من التحریف، ص۱۳ ـ ۱۴.
- ↑ تاج العروس، ج۱۲، ص۱۳۶، «حرف»؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۳۴.
- ↑ ر. ک: مجموعه آثار، ج۱۷، ص۶۶، «حماسه حسینی»؛ یادداشتهای استاد مطهری، ج۲، ص۷۸.
- ↑ ر. ک: دائرةالمعارف الاسلامیه، ج۴، ص۶۰۲ ـ ۶۰۸.
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ ـ ۳۰۲؛ فرهنگ قرآن، ج۷؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۴؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۶۴؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۰.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۴۷۰.
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ ـ ۳۰۲؛ فرهنگ قرآن، ج۷؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۴.
- ↑ ر. ک: صیانة القرآن من التحریف، ص۱۶ ـ ۲۰.
- ↑ «داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.
- ↑ امامت و رهبری، ص۲۷.
- ↑ ر. ک: صیانة القرآن من التحریف، ص۱۷ ـ ۱۹.
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ ـ ۳۰۲؛ فرهنگ قرآن، ج۷؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۰.
- ↑ حماسه حسینی ج۱، ص۶۹.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۰.
- ↑ «بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.
- ↑ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱.
- ↑ «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، «تحریفناپذیری قرآن کریم»، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۴۸۱.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۶۴؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۴.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا»؛ سوره نساء، آیه:۴۶.
- ↑ «پس، برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش میکردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند»؛ سوره مائده، آیه: ۱۳- ۱۴.
- ↑ «و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد- مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد»؛ سوره انفال، آیه: ۱۶.
- ↑ «امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند»؛ سوره بقره، آیه:۵۹.
- ↑ اما ستمگران از ایشان گفتاری را به جای آنچه به آنان گفته شده بود جایگزین کردند آنگاه ما بر آنان برای ستمی که میکردند عذابی از آسمان فرستادیم؛ سوره اعراف، آیه:۱۶۲.
- ↑ «آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند»؛ سوره فتح، آیه:۱۵.
- ↑ و برخی از آنان گروهی هستند که به تحریف کتاب (آسمانی) زبان میگردانند تا آن را از کتاب بپندارید در حالی که از کتاب نیست و میگویند که از سوی خداوند است و از سوی خداوند نیست؛ آنان دانسته بر خداوند دروغ میبندند؛ سوره آل عمران، آیه:۷۸.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر میبود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد؛ سوره نساء، آیه:۴۶.
- ↑ ر. ک: مفردات، ص۱۱۱، ۷۵۲؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۵؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۴۳ «بدل»، ج۱۲، ص۳۶۹، «لوی».
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
- ↑ و هرگاه با کسانی که ایمان آوردهاند دیدار کنند میگویند: ما (نیز) ایمان آوردهایم و چون با یکدیگر تنها شوند میگویند: آیا آنچه را خداوند بر شما برگشوده است به آنان میگویید تا با آن در پیشگاه پروردگارتان با شما چون و چرا کنند، آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره بقره، آیه:۷۶.
- ↑ و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد. خود را به بد چیزی فروختند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است، از سر افزونجویی کفر میورزند (و میگویند:) چرا خداوند برای برخی از بندگانش که بخواهد، از بخشش خویش، فرو میفرستد! و سزاوار خشمی از پی خشمی گشتند و برای کافران، عذابی خواری آور، خواهد بود؛ سوره بقره، آیه: ۸۹- ۹۰.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۵۲۰؛ الکشاف، ج۱، ص۱۵۶؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۶۱.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۱۳.
- ↑ آیا امید دارید (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟؛ سوره بقره، آیه:۷۵.
- ↑ نک: التبیان، ج۱، ص۳۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۳؛ تفسیر ابی السعود، ج۱، ص۱۱۶.
- ↑ و موسی هفتاد تن از قوم خود را برای میقات ما برگزید پس همین که زمینلرزه آنان را فرا گرفت (موسی) گفت: پروردگارا! اگر اراده میفرمودی آنان و مرا پیش از این نابود میکردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کمخردان ما کردهاند نابود میفرمایی؟ این، جز آزمون تو نیست که با آن هرکس را بخواهی گمراه میداری و هرکس را بخواهی راهنمایی میفرمایی، تو سرور مایی پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین آمرزندگانی؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۵.
- ↑ جامعالبیان، ج۱، ص۵۲۰؛ زادالمسیر، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ تفسیر منسوب به امام عسکری(علیه السلام)، ص۲۹۲؛ روح المعانی، ج۱، ص۴۷۰.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۳۱۳؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۸۵؛ تفسیر مقاتل، ج۱، ص۱۱۶.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۳ ـ ۴؛ زادالمسیر، ج۱، ص۱۰۳ ـ ۱۰۴.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۵۲۰؛ نک: التبیان، ج۱، ص۳۱۳؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۸۵.
- ↑ زادالمسیر، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ و هرگاه با کسانی که ایمان آوردهاند دیدار کنند میگویند: ما (نیز) ایمان آوردهایم و چون با یکدیگر تنها شوند میگویند: آیا آنچه را خداوند بر شما برگشوده است به آنان میگویید تا با آن در پیشگاه پروردگارتان با شما چون و چرا کنند، آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره بقره، آیه:۷۶.
- ↑ معانی القرآن، فراء، ج۱، ص۵۰؛ الکشاف، ج۱، ص۱۵۶؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۸۶ ـ ۲۸۷.
- ↑ نک: روح المعانی، ج۱، ص۴۷۰؛ تفسیر ثعالبی، ج۱، ص۸۸.
- ↑ نک: التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۳۴ ـ ۱۳۵.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۳۲۳؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۳۶.
- ↑ جامع البیان، ج۶، ص۲۱۰.
- ↑ پس، برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش میکردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان ـ جز شمار اندکی از ایشان ـ آگاهی مییابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بیگمان خداوند نیکوکاران را دوست میدارد؛ سوره مائده، آیه:۱۳.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۴۷۰؛ مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۷.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۷۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۵؛ تفسیر نسفی، ج۱، ص۲۷۵.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۶۱؛ جامع البیان، ج۶، ص۲۱۲؛ زادالمسیر، ج۲، ص۳۱۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۸۷.
- ↑ تفسیرالمنار، ج۶، ص۲۸۲ ـ ۲۸۴؛ البحرالمحیط، ج۴، ص۲۰۵.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۲۴۱.
- ↑ سوره مائده، آیه:۱۳.
- ↑ سوره آل عمران، آیه:۲۳.
- ↑ از کتاب (آسمانی) بهرهای (اندک) دارند؛ سوره نساء، آیه:۴۴.
- ↑ تفسیر المنار، ج۶، ص۲۸۲ ـ ۲۸۴؛ البحرالمحیط، ج۴، ص۲۰۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۲۶۷؛ زادالمسیر، ج۲، ص۹۷؛ تفسیرابیالسعود، ج۳، ص۱۶.
- ↑ ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند. گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمیتوانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست میدارد؛ سوره مائده، آیه: ۴۱- ۴۲.
- ↑ ر. ک: مجمعالبیان، ج۳، ص۳۰۱؛ تفسیر ابی السعود، ج۳، ص۳۶ ـ ۳۸؛ زادالمسیر، ج۲، ص۳۵۷ ـ ۳۵۸.
- ↑ جامع البیان، ج۶، ص۳۱۹.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۵۲۲.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۶۳۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۱۱۸.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۳۳۹ ـ ۳۴۰.
- ↑ جامعالبیان، ج۶، ص۳۱۹ـ۳۲۱؛ التبیان، ج۳، ص۵۲۲ ـ ۵۲۳؛ الکشاف، ج۱، ص۶۳۳.
- ↑ روح المعانی، ج۶، ص۲۰۲؛ فتح القدیر، ج۲، ص۴۳؛ تفسیربیضاوی، ج۲، ص۳۲۵.
- ↑ کتاب مقدس، تثنیه، ۲۲: ۲۰ ـ ۲۴.
- ↑ ر. ک: تفسیر المنار، ج۶، ص۳۰۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۳۰۳.
- ↑ معانی القرآن، نحاس، ج۲، ص۳۰۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۲۳۲.
- ↑ تفسیر ابی السعود، ج۳، ص۳۷.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۶۳۳.
- ↑ برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر میبود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است؛ سوره نساء، آیه:۴۶ - ۴۷.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۶۴ ـ ۳۶۵.
- ↑ و برخی از آنان بیسوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیالهای خام چیزی نمیدانند و جز به پندار نمیگرایند. بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند؛ سوره بقره، آیه: ۷۸- ۷۹.
- ↑ جامعالبیان، ج۱، ص۵۲۸ ـ ۵۳۲؛ التبیان، ج۱، ص۳۱۸؛ الکشاف، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۳۸ـ۱۳۹؛ المیزان، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۴۰.
- ↑ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند؛ سوره بقره، آیه: ۷۹.
- ↑ جامعالبیان، ج۱، ص۵۳۵ـ۵۳۶؛ زادالمسیر، ج۱،ص۱۰۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ تفسیر ابن زمنین، ج۱، ص۱۵۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۱۲۲؛ الدرالمنثور، ج۱، ص۱۵۹ ـ ۱۶۰.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۵۲۹؛ التبیان، ج۱، ص۳۱۸؛ الکشاف، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ زادالمسیر، ج۱، ص۱۰۶؛ اسباب النزول، ص۱۵ ـ ۱۶؛ المیزان، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱، ص۲۹۲؛ اسباب النزول، ص۱۵ ـ ۱۶؛ نمونه، ج۱، ص۳۱۷ ـ ۳۱۸.
- ↑ تفسیر منسوب به امام عسکری (ع)، ص۳۰۲ ـ ۳۰۳؛ التبیان، ج۱، ص۳۲۲؛ تفسیر سمعانی، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ ر. ک: جامع البیان، ج۱، ص۵۳۶؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۲۹۲؛ اسباب النزول، ص۱۵ ـ ۱۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۰ ـ ۲۹۲؛ تفسیر سمعانی، ج۱، ص۱۰۰؛ البحر المحیط، ج۱، ص۴۴۶.
- ↑ روحالمعانی، ج۱، ص۴۷۶ ـ ۴۷۸.
- ↑ جامعالبیان، ج۱، ص۵۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ البحرالمحیط، ج۱، ص۴۴۶؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ و برخی از آنان گروهی هستند که به تحریف کتاب (آسمانی) زبان میگردانند تا آن را از کتاب بپندارید در حالی که از کتاب نیست و میگویند که از سوی خداوند است و از سوی خداوند نیست؛ آنان دانسته بر خداوند دروغ میبندند؛ سوره آل عمران، آیه:۷۸.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج۱، ص۲۸۶؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۲۴۸؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۱۳ ـ ۱۱۴؛ جامع البیان، ج۳، ص۴۳۸.
- ↑ زادالمسیر، ج۱، ص۴۱۱؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۲۴۸؛ تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۱۰۱.
- ↑ جامع البیان، ج۳، ص۴۳۹ ـ ۴۴۰.
- ↑ وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است؛ سوره بقره، آیه: ۷۹.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۱۳۳؛ تفسیر مقاتل، ج۱، ص۲۸۶؛ جامع البیان، ج۳، ص۴۳۹.
- ↑ البرهان، ج۴، ص۹۷؛ المیزان، ج۳، ص۲۶۶.
- ↑ روح المعانی، ج۳، ص۳۲۷ ـ ۳۲۸؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۱۳ ـ ۱۱۵.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۲۲۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۰؛ نمونه، ج۲، ص۶۲۹.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۱۰۱؛ مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۰.
- ↑ و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم. امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند آنگاه ما بر ستمگران به کیفر نافرمانی که میکردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم؛ سوره بقره، آیه: ۵۸- ۵۹.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که به ایشان گفته شد: در این شهر (بیت المقدس) جای گیرید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگویید: «از لغزش ما بگذر!» و از این دروازه، سجدهکنان (به شهر) در آیید تا گناهانتان را بیامرزیم، به زودی بر (پاداش) نیکوکاران میافزاییم اما ستمگران از ایشان گفتاری را به جای آنچه به آنان گفته شده بود جایگزین کردند آنگاه ما بر آنان برای ستمی که میکردند عذابی از آسمان فرستادیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۱- ۱۶۲.
- ↑ ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند. گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمیتوانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست میدارد؛ سوره مائده، آیه: ۴۱- ۴۲.
- ↑ دستهای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند امّا جز خود را گمراه نمیکنند و درنمییابند. ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند کفر میورزید با آنکه خود (به راستی و درستی آن) گواهی میدهید؟ ای اهل کتاب! چرا حقّ را با باطل میآمیزید و حقپوشی میکنید با آنکه خود میدانید؟؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۹- ۷۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۱؛ کنزالدقائق، ج۲، ص۱۲۳؛ المیزان، ج۳، ص۲۵۶؛ ج۱۱، ص۶۳.
- ↑ جامعالبیان، ج۳، ص۴۲۲؛ التبیان، ج۱، ص۱۹۰؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۱؛ ج۲، ص۷۷۲.
- ↑ جوامعالجامع، ج۱، ص۱۹۴؛ البحر المحیط، ج۳، ص۲۰۶؛ المیزان، ج۳، ص۲۵۶.
- ↑ ر. ک: جامع البیان، ج۳، ص۴۲۱ ـ ۴۲۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۷۷۲؛ زادالمسیر، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۹۰؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ ر. ک: جامع البیان، ج۳، ص۴۲۱ ـ ۴۲۲؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۷۲؛ زادالمسیر، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت. بیگمان خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست؛ سوره بقره، آیه:۱۱۰.
- ↑ بگو: ای یهودیان! اگر میپندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خداوندید اگر راست میگویید آرزوی مرگ کنید. و هرگز آن (مرگ) را برای کارهایی که کردهاند آرزو نخواهند کرد و خداوند به (حال) ستمگران داناست؛ سوره جمعه، آیه: ۶- ۷.
- ↑ بگو، اگر راست میگویید که از میان همه مردم، سرای واپسین نزد خداوند، ویژه شماست پس آرزوی مرگ کنید. و برای کارهایی که کردهاند هرگز هیچگاه آن را آرزو نخواهند کرد و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست. و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست میدارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمیکند و خداوند به آنچه میکنند بیناست؛ سوره بقره، آیه: ۹۴- ۹۶.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۶۰۰ ـ ۶۰۱؛ ج۲۸، ص۱۲۶؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۴۳۳؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۶۷.
- ↑ التبیان، ج۱۰، ص۷؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۷۰؛ کنزالدقایق، ج۱، ص۳۰۲.
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
- ↑ همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۷.
- ↑ محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نویدآمرزش و پاداشی سترگ داده است؛ سوره فتح، آیه:۲۹.
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
- ↑ جامعالبیان، ج۹، ص۱۱۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۲۶۲؛ المیزان، ج۸، ص۲۸۰.
- ↑ جامعالبیان، ج۲۶، ص۱۴۱ ـ ۱۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۹۲ ـ ۱۹۳.
- ↑ همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۷.
- ↑ محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نویدآمرزش و پاداشی سترگ داده است؛ سوره فتح، آیه:۲۹.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه: ۶.
- ↑ همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۷.
- ↑ تفسیر المنار، ج۹، ص۲۲۶؛ المیزان، ج۷، ص۴۰.
- ↑ کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم او را میشناسند همانگونه که فرزندانشان را میشناسند؛ و به راستی دستهای از آنان حق را دانسته پنهان میدارند. حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۶- ۱۴۷.
- ↑ همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۷.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۵۷۷؛ تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۲۹۲؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۳۱۰ ـ ۳۱۱.
- ↑ و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد؛ سوره بقره، آیه: ۸۹.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۹۶؛ تفسیر المنار، ج۹، ص۲۳۰؛ المیزان، ج۱۶، ص۵۴.
- ↑ کسانی که پیش از آن به آنان کتاب (آسمانی) داده بودیم به آن ایمان میآورند. و چون (قرآن) برای آنان خوانده شود میگویند: ما بدان باور داریم که راستین است، از سوی پروردگار ماست، ما پیش از آن (هم) گردن نهاده بودیم؛ سوره قصص، آیه: ۵۲- ۵۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱، ص۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱، ص۱۷۱ ـ ۱۷۲؛ آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۰۷.
- ↑ و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد؛ سوره بقره، آیه: ۸۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۹۴؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۵۳؛ البیان، ص۱۱۸ ـ ۱۲۲.
- ↑ السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۸۰؛ مکاتیب الرسول(صلی الله علیه وآله)، ج۲، ص۴۸۳ و ۴۸۷.
- ↑ ر. ک: الاحتجاج، ج۱، ص۴۹۷ ـ ۵۳۶؛ ج۲، ص۴۰۱ ـ ۴۲۲.
- ↑ التبیان، ج۴، ص۵۶۰؛ مجمع البیان، ج۴، ص۷۴۹؛ التفسیرالکبیر، ج۲۹، ص۳۱۳.
- ↑ سعد السعود، ص۶۲؛ شبهات و ردود، ص۹۴ ـ ۹۶؛ بشارة احمد فی الانجیل، ص۳۴ ـ ۴۰.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۲۵۶.
- ↑ آشنایی با ادیان بزرگ، ص۲۳۰.
- ↑ همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است؛ سوره توبه، آیه:۱۱۱.
- ↑ بیگمان این منم خداوند که هیچ خدایی جز من نیست، مرا بپرست و نماز را برای یادکرد من بپا دار ...که رستخیز آمدنی است؛ برآنم که آن را پنهان دارم تا هر کس بدانچه میکوشد پاداش داده شود؛ سوره طه، آیه: ۱۴ ـ ۱۵.
- ↑ الکاشف، ج۵، ص۲۰۸؛ المیزان، ج۱۴، ص۱۴۰.
- ↑ الرحلة المدرسیه، ج۲، ص۲۱۴؛ الهدی الی دین المصطفی، ج۲، ص۳۲۳؛ یهودیت، ص۲۱۰.
- ↑ قاموس الکتاب المقدس، ص۶۷۴؛ گنجینهای از تلمود، ص۳۶۳؛ تحلیلی بر عملکرد یهود در عصر نبوی، ص۱۲۵؛ یهودیت، ص۹۱.
- ↑ کتاب مقدس، تثنیه ۸: ۱۶؛ المراثی، ۴: ۱۸.
- ↑ آشنایی با ادیان بزرگ، ص۱۱۰.
- ↑ تفسیر المنار، ج۱۱، ص۴۹.
- ↑ سوره مائده، آیه:۱۳.
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
- ↑ و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند؛ سوره بقره، آیه:۱۱۶.
- ↑ به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر چه را بخواهد میآفریند و خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره مائده، آیه:۱۷.
- ↑ و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه:۱۵۷.
- ↑ و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند؛ سوره بقره، آیه:۱۱۶.
- ↑ که برای (خداوند) بخشنده فرزندی خواندند. و سزیده (خداوند) بخشنده نیست که فرزندی گزیند؛ سوره مریم، آیه:۹۱- ۹۲.
- ↑ و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانستهای، تو آنچه در درون من است میدانی و من آنچه در ذات توست نمیدانم، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی؛ سوره مائده، آیه:۱۱۶.
- ↑ به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر چه را بخواهد میآفریند و خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره مائده، آیه: ۱۷.
- ↑ به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بیگمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست. به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره مائده، آیه: ۷۲- ۷۳.
- ↑ و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچکس آموزشی نمیدادند مگر که میگفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بهکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمیرساندند- چیزی را میآموختند که به آنان زیان میرسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب میدانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهرهای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر میدانستند؛ سوره بقره، آیه:۱۰۲.
- ↑ یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهییی را که از خداوند نزد اوست پنهان میدارد؟ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه:۱۴۰.
- ↑ ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.
- ↑ و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه:۱۵۷.
- ↑ و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.
- ↑ و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه:۱۱۱.
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
- ↑ و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم. و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد. و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم. آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود. هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم. من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم. و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، آیا پند نمیپذیرید؟ و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟؛ سوره انعام، آیه: ۷۴- ۸۱.
- ↑ و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۷.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه:۲۶۰.
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
- ↑ Encyclopedia of Quran Vol. ۱ , "Abraham".
- ↑ و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم. و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد. و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم. آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود. هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم. من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم. و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، آیا پند نمیپذیرید؟ و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟؛ سوره انعام، آیه: ۷۴- ۸۱.
- ↑ هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟؛ سوره مریم، آیه:۴۲.
- ↑ و برای آنان داستان ابراهیم را بخوان! هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟ یا به شما سود یا زیان میرسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! ابراهیم) گفت: آیا آنچه را میپرستیدید دیدهاید؟ شما و نیاکانتان؟ اینان (همه) دشمن منند جز پروردگار جهانیان. همان که مرا آفرید و همو راهنماییام میکند. و همان که به من میخوراند و مینوشاند. و چون بیمار شوم اوست که بهبودیام میبخشد. و همان که مرا میمیراند سپس زنده میگرداند. و همان که امید میبرم در روز پاداش و کیفر لغزش مرا ببخشاید؛ سوره شعراء، آیه: ۶۹- ۸۲.
- ↑ و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۷.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه:۲۶۰.
- ↑ و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه:۷۵.
- ↑ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند؛ سوره ابراهیم، آیه:۳۷.
- ↑ و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۷.
- ↑ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند؛ سوره ابراهیم، آیه:۳۷.
- ↑ بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان؛ سوره آل عمران، آیه:۹۶.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۴۶۲ ـ ۴۶۳؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۹ ـ ۳۹۱؛ التفسیرالکبیر، ج۴، ص۶۰ ـ ۶۱.
- ↑ و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود. و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود؛ سوره مریم، آیه: ۵۴- ۵۵.
- ↑ و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۸۵.
- ↑ کتاب مقدس، تکوین۱۶: ۱۲؛ ۱۷: ۱۱ ـ ۲۰؛ ۲۰: ۱ ـ ۱۶؛ المیزان، ج۷، ص۲۲۲ ـ ۲۳۴؛ البیان، ص۵۲.
- ↑ کتاب مقدس، تکوین ۲۶: ۳ ـ ۴؛ ۲۷: ۲۳ ـ ۲۹؛ ۳۵: ۱۱ ـ ۱۲؛ المیزان، ج۷، ص۲۲۵.
- ↑ و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان میدهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفتهای؟ گفت: به خداوند پناه میجویم که از نادانان باشم. گفتند: از پروردگارت به خاطر ما بخواه تا چگونگی آن را برای ما روشن کند. گفت:خداوند میفرماید که آن گاوی است نه پیر و نه جوان، میانسالی میان آن (دو)؛ آنچه فرمان یافتهاید بجای آورید. گفتند به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند چه رنگ است؟ گفت: او میفرماید که آن، گاوی است زرد، رنگ آن روشن است، بینندگان را شادی میبخشدگفتند: به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما چگونگی آن را روشن گرداند، که این گاو بر ما بازشناخته نیست و ما اگر خداوند بخواهد رهیاب خواهیم بود. گفت: او میفرماید که آن، گاوی است نه رام، که زمین را شیار میزند و نه به کشت آب میدهد، تندرست است بیهیچ خالی در آن، گفتند: اکنون حقّ (جستار) را (بجای) آوردی و آن را سر بریدند و نزدیک بود که این کار را انجام ندهند. و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کردباری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۶۷- ۷۳.
- ↑ پس او را از فرو دست وی ندا داد که: غمگین مباش، خداوند از بن (پای) تو جویباری روان کرده است. و تنه نخل را به سوی خود بتکان تا خرمایی چیده بر تو فرو ریزدپس (از این خرما) بخور و (از آب آن جویبار) بنوش و دیده (به فرزند) روشن دار و اگر از مردم کسی را دیدی بگو برای (خداوند) بخشنده روزهای نذر کردهام و امروز به هیچ روی با کسی سخن نمیگویم؛ سوره مریم، آیه: ۲۴- ۲۶.
- ↑ و در گهواره و در میانسالی (از پیامبری خود) با مردم سخن میگوید و از شایستگان است؛ سوره آل عمران، آیه:۴۶.
- ↑ یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست؛ سوره مائده، آیه:۱۱۰.
- ↑ و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه:۴۹.
- ↑ یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست؛ سوره مائده، آیه:۱۱۰.
- ↑ Encyclopedia of Islam , Vol ۳ , P ۱۲۰۵ - ۱۲۰۶.
- ↑ فتحی زنجانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۶ - ۳۰۲.
- ↑ آنان که پیمان با خداوند و سوگندهای خود را به بهای ناچیز میفروشند، در جهان واپسین بیبهرهاند و خداوند با آنان سخن نمیگوید و در روز رستخیز به آنان نمینگرد و آنان را پاکیزه نمیدارد و عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره آل عمران، آیه:۷۷.
- ↑ در شأن نزول نقل شده که منظور از «عَهْدِ اللَّهِ»، حقایق مربوط به پیامبر (ص) در «تورات» است که به دست عالمان یهود تحریف شده است؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۶۵-۲۶۶.
- ↑ از بنی اسرائیل بپرس که چه بسیار نشانه روشن به آنان دادیم و هر کس نعمت خداوند را پس از آنکه به وی رسید دگرگون سازد (بداند که) بیگمان خداوند سخت کیفر است؛ سوره بقره، آیه:۲۱۱.
- ↑ برداشت یاد شده بر این اساس است که مقصود از «آيَةٍ بَيِّنَةٍ» دلایل نبوّت محمّد (ص) در تورات و انجیل و منظور از تبدیل آن، تحریف کردن آنها باشد؛ التفسیرالکبیر، ج۲، ص۳۶۶.
- ↑ ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند؛ سوره مائده، آیه:۴۱.
- ↑ و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بیگمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ میهراسم؛ سوره یونس، آیه:۱۵.
- ↑ وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند؛ سوره بقره، آیه: ۷۹.
- ↑ پیامبر (ص) فرمود: «وَيْلٌ» کوهی است در جهنّم و آیه در مورد یهود نازل گشته است زیرا آنان تورات را تحریف کردند؛ الدرالمنثور، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بیگمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ میهراسم؛ سوره یونس، آیه:۱۵.
- ↑ ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند؛ سوره مائده، آیه:۴۱.
- ↑ و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم. امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند آنگاه ما بر ستمگران به کیفر نافرمانی که میکردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم؛ سوره بقره، آیه: ۵۸- ۵۹.
- ↑ برداشت یاد شده بر این اساس است که تغییر در سخن خداوند و گفتن «حِطَّةٌ» به جای «حطة» یکی از مصادیق تحریف است.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که به ایشان گفته شد: در این شهر (بیت المقدس) جای گیرید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگویید: «از لغزش ما بگذر!» و از این دروازه، سجدهکنان (به شهر) در آیید تا گناهانتان را بیامرزیم، به زودی بر (پاداش) نیکوکاران میافزاییم اما ستمگران از ایشان گفتاری را به جای آنچه به آنان گفته شده بود جایگزین کردند آنگاه ما بر آنان برای ستمی که میکردند عذابی از آسمان فرستادیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۱- ۱۶۲.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۷..
- ↑ و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بیگمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ میهراسم؛ سوره یونس، آیه:۱۵.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۷.
- ↑ و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بیگمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ میهراسم؛ سوره یونس، آیه:۱۵
- ↑ ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (توراتشناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری میکردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه:۴۴.
- ↑ نهی «لاَ تَشْتَرُواْ» خطاب به علمای یهود است که در مقابل خوردن مال حرام، دست به تحریف میزدند؛ مجمعالبیان، ج۳-۴، ص۳۰۶؛ از سوی دیگر، امر «وَاخْشَوْنِ» میتواند زمینه اجتناب از تحریف باشد.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۷.؛ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۸۱.
- ↑ «و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی میپرستد» سوره حج، آیه ۱۱.
- ↑ «میان آن (دو گروه) سرگردان ماندهاند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۳.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند» سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ لسان العرب، مفردات.
- ↑ «آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر میبود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ «و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم و خداوند فرمود: من با شمایم؛ اگر نماز را بر پا داشتید و زکات پرداختید و به پیامبران من ایمان آوردید و آنان را یاری کردید و به خداوند وامی نکو پرداختید من از گناهان شما چشم میپوشم و شما را به بوستانهایی در میآورم که از بن آنها جویبارها روان است، پس از آن، هر یک از شما کفر ورزد بیگمان راه میانه را گم کرده است» سوره مائده، آیه ۱۲.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر میبود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ «امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند» سوره بقره، آیه ۵۹.
- ↑ «آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند» سوره فتح، آیه ۱۵.
- ↑ «و برخی از آنان گروهی هستند که به تحریف کتاب (آسمانی) زبان میگردانند تا آن را از کتاب بپندارید در حالی که از کتاب نیست و میگویند که از سوی خداوند است و از سوی خداوند نیست؛ آنان دانسته بر خداوند دروغ میبندند» سوره آل عمران، آیه ۷۸.
- ↑ «و حق را با باطل میامیزید و آگاهانه حقپوشی مکنید» سوره بقره، آیه ۴۲.
- ↑ «و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.
- ↑ «آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر میبود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.
- ↑ «فرو فرستادن این کتاب (آسمانی) که تردیدی در آن نیست از سوی پروردگار جهانیان است» سوره سجده، آیه ۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۳۰.
- ↑ «(ایشان) و آنان را که زر و سیم را میانبارند» سوره توبه، آیه ۳۴.
- ↑ الدر المنثور، ج۳، ص۴۱۹ و ۴۸۳.
- ↑ القرآن الکریم و روایات المدرستین.
- ↑ کوشا، مقاله «تحریف»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص:۴۲۲-۴۲۴.