نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۹ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۹ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۰ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
سید حسنی کیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
امام صادق (ع) ضمن حدیثی طولانی به مفضل بن عمر میفرماید: سید حسنی آن جوان زیبا، از طرف سرزمین دیلم "از بلاد گیلان" خروج کرده و با صدای رسا صدا میزند: ای آل احمد! دعوت آنکس را که از غیبتش متأسّف بودید اجابت کنید، این صدا از ناحیه ضریح پیغمبر (ص) بلند میشود پس گنجهای خدا از طالقان، او را پذیرا میشوند. آنها گنجهایی هستند، امّا چه گنجی که نه طلا و نه نقره است بلکه مردانی میباشند که ایمانی فولادین دارند و بر اسبهای چابک سوار و اسلحه به دست گرفته و پیدرپی ستمگران را میکشتند، تا آنکه وارد کوفه میشوند. در آن موقع، بیشتر روی زمین را از لوث وجود بیدینان صاف کردهاند؛ آنها کوفه را محلّ اقامت خود قرار میدهند. چون خبر ظهور مهدی(ع) به او و اصحابش میرسد، اصحابش به او میگویند: ای پسر پیغمبر! این کیست؟ که در قلمرو ما فرود آمده است؟ سید حسنی میگوید: با من بیایید، تا ببینم او کیست و چه میخواهد. به خدا سوگند، سید حسنی میداند که او مهدی است و او را میشناسد، ولی برای این میگوید که به اصحابش بشناساند که او کیست. سید حسنی بیرون میآید تا به مهدی(ع) میرسد و از وی میپرسد: اگر تو مهدی(ع) آل محمد (ص) هستی، عصای جدّت پیغمبر(ص)، و انگشتر و پیراهن و زرهش، موسوم به فاضل و عمامه مبارکش به نام سحاب و اسبش یربوع و غضبا شترش و دلدل قاطرش و یعفور الاغ آن سرور، و اسب اصیلش براق و قرآنی که امیر المؤمنین (ع) جمعآوری کرده، کجاست؟
امام مهدی (ع) تمام اینها را بیرون میآورد و به سید حسنی نشان میدهد، آنگاه عصای پیغمبر(ص) را گرفته و به سنگ سختی میزند، فی الحال، سنگ مانند درخت سبز میشود، و شاخ و برگ درمیآورد. مقصود سید حسنی این است که بزرگواری مهدی(ع) را به اصحاب خود نشان دهد، تا حاضر شوند که با وی بیعت کنند. آنگاه سید حسنی عرض میکند: اللّه اکبر! یابن رسول اللّه! دست مبارک را بده تا با شما بیعت کنیم، مهدی(ع) هم دستش را دراز کرده و سید حسنی نخست خود و سپس سایر لشکریانش با او بیعت میکنند، مگر چهل هزار نفر، که قرآنها با خود دارند و معروف به زیدیه میباشند که از بیعت امتناع میورزند.[۱]»[۲].
پاسخ های دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«از جمله علائم ظهور حضرت ولی عصر (ع) خروج سید حسنی در روایات ذکر شده است و روایات او را سیدی خوش سیما و خوش منظر و اصالتا او را ایرانی معرفی کردهاند و آنچه از روایات استفاده میشود این است که او از شیعیان خالص اهل بیت است و در صدد دفاع از حریم اهل بیت است و در زمانی که مردم در شرائط سختی هستند و ظلم و جور بیداد میکند او قیام میکند و مردم هم از قیام او استقبال میکنند و مناطقی را فتح میکند تا میرسد به کوفه و سرانجام با اصحابش ملحق به امام زمان (ع) میشوند در کوفه و با امام عصر (ع) همراه یارانش بیعت میکند و آنچه در روایات است او مردی شجاع، عالم و وارسته معرفی شده است[۳].
در کتاب زمینهسازان ظهور بخش سوم مفصلا راجع به سید حسنی بحث شده است و احادیث مربوط به ایشان و نظرات بزرگان را جمع کرده است علاقمندان به این بحث میتوانند رجوع کنند»[۴].
«از نشانههایی که در آستانه ظهور حضرت مهدی (ع) رخ میدهد، خروج سید حسنی با یارانش برای یاری آن حضرت است. سه شاهد روایی در مدح سید حسنی
در بحارالانوار از مفضل ابن عمر نقل شده که گفته است: "سپس سید حسنی جوانی خوشسیما در ناحیه دیلم، دست به جنبش میزند و با صدای دلنشین فریاد بر میآورد که ای خاندان پیامبر (سادات) به ندای این شخصیت رنجدیده خاطر، پاسخ مثبت دهید یاران حسنی خطاب به حسنی میگویند: ای فرزند رسول خدا(ع) این فردی که در نزدیکی ما اردو زده، کیست؟ حسنی میگوید: اینک همگی به سوی او میرویم تا ببینیم کیست، به خدا سوگند حسنی خود به خوبی حضرت را میشناسد و مقصودش از این کار، تنها شناساندن شخصیت حضرت مهدی به یاران خویش است. بدین سان، حسنی نزد امام رهسپار میشود و خطاب به او میگوید: اگر شما مهدی خاندان پیامبری، پس عصای ویژه و انگشتر و برد و زره و عمامه جدت کجایند؟ پس از آن که امام(ع) همه نشانههای مزبور را به وی ارائه میدهد حسنی میگوید: الله اکبر ای فرزند رسول خدا(ع)، دستت را بده با تو بیعت کنیم و حضرت دست خود را دراز میکند و سایر لشکریان به جز چهل هزار تن از صاحبان کتاب، معروف به زیدیه، با حضرت بیعت خواهند کرد...."[۵] از ظاهر این روایت بر میآید که سید حسنی، قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) جنبش خود را آغاز میکند و به دفاع از امام زمان (ع) بر میخیزد و ستمگران را به سزای اعمالشان میرساند یعنی امام در حال پیشروی است که سید حسنی به حضرت میرسد و به او میپیوندد.
در عقدالدرر روایتی مفصل از امام علی(ع) نقل شده است:آنگاه که سپاه حضرت مهدی به حرکت در میآید و در مسیر خود در کمال آرامش و مهربانی به وادی القری میرسند (درهای است بین مدینه و شام از توابع مدینه) سید حسنی، پسر عموی آن حضرت به همراه دوازده هزار جنگجو به وی میپیوندند. سید حسنی به حضرت میگوید: ولی من مهدیام، سید حسنی میپرسد: آیا نشانهای داری تا ما با تو بیعت کنیم؟ حضرت به پرنده در حال پرواز اشاره میکند، در دست وی افتد و چوبی خشک را در زمین فرو میبرد و بیدرنگ سبز میشود و شاخ و برگ بر میآورد. سید حسنی میگوید: عموزاده امامت، از آن توست و بدین سان، لشگریانش را به وی تسلیم خواهد کرد، او که هم نام حضرت است پیشاپیش سپاه امام به حرکت در خواهد آمد"[۶]
در کتب اربعه، تنها یک روایت درباره سید حسنی نقل شده که چنین است: "یعقوب سراج روایت میکند که از امام صادق (ع) پرسیدم: "فرج شما چه زمانی است"؟ فرمود: وقتی فرزندان عباس با هم اختلاف کنند و سلطنت آنان سست شود و گروهی در نابودی آنها تلاش کنند.... و شامی و سفیانی ظهور کنند و سید حسنی به حرکت در آید و صاحب الامر همراه میراث رسول خدا(ص) از مدینه به مکه برود.... و مهدی از خدای برای ظهور اذن میطلبد. در این زمان بعضی از یاران سید حسنی ازاین امر مطلع میشوند و به سید حسنی خبر میدهند و او مبادرت به خروج کرده: اما اهل مکه او را میکشند و سرش را برای سفیانی میفرستند. این زمان، صاحب این امر ظهور خود را علنی کرده و مردم با او بیعت میکنند[۷]
خلاصه: باتوجه به متون روایات به ویژه متن حدیث نقل شده از روضة الکافی میتوان به اصل وجود قیام سید حسنی اذعان کرد، اما درباره اینکه او چه خصوصیاتی دارد و آیا چهرهای مثبت است و در قبال او وظیفهای داریم یا نه و آیا باید از او تبعیت کرد، مطلبی از سوی امامان(ع) ذکر نشده است و نمیتوان سخنانی که در ذهن برخی گویندگان پرورش یافته است را قبول کرد و با مدعیان حسنی همراه نمود»[۸].
«از مجموع روایات چنین استفاده میشود که اصل وجود شخصی با نام حسنی یقینی است. در برخی روایات ویژگیها و قضایایی برای ایشان نقل شده است که از اعتبار چندانی برخوردار نیستند و ما به اشارهای اجمالی، اکتفا میکنیم.
در روایات سه تن بعنوان حسنی معروف شدهاند: اولی از دوستداران حضرت است؛ امام از خدا درخواست اجازه ظهور میکنند حسنی از این موضوع با خبر شده و اقدام به خروج میکند اهل مکه به او هجوم برده، او را کشته و سرش را به نزد شامی- سفیانی - میفرستند پس از این واقعه ظهور صاحب الامر(ع) صورت میگیرد و مردم با ایشان بیعت میکنند ظاهرا این شخص همان نفس زکیه خواهد بود که بحث آن گذشت[۹]؛ دومی شخصی است که با سپاه سفیانی - اموی در شام درگیر میشود و سرانجام مغلوب خواهد شد؛ و سومین حسنی همان شخصی مورد بحث است که از بلاد شرق - دیلم - خروج کرده و با یارانش در کوفه مستقر خواهد شد[۱۰].
مکان خروج و استقرار حسنی: در ضمن روایتی بسیار طولانی مفضل بن عمرو نقل کرده که امام صادق(ع) فرمود:"... سپس حسنی آن جوانمرد خوشرو از جانب دیلم خروج خواهد کرد وی با صدای فصیح میگوید: ای آل احمد غمگین محزون و ندا کننده از مکه یعنی مهدی(ع) را اجابت کنید. پس گنجهایی از طالقان که از جنس طلا و نقره نیستند بلکه مردانیاند بسان پارههای آهن سوار بر اسبهای ابلق در مسیر خود به سمت کوفه با ستمگران جنگیده، آنان را کشته تا وارد کوفه شده... و آنجا را قرارگاه خود قرار میدهند[۱۱]
زمان و مکان ملاقات حسنی با امام زمان(ع): از روایت فوق استفاده میشود که خروج حسنی همزمان یا بعد از ظهور حضرت خواهد بود زیرا در ادامه روایت فوق امام(ع) میفرماید:"... پس از ورود مهدی(ع) و اصحابشان به کوفه حسنی با خبر شده؛ یارانش به او میگویند: یابن رسول الله کیست که به ساحت و منطقه ما وارد شده است؟ حسنی در پاسخ آنان میگوید بیرون شویم و ببینیم او کیست و چه میطلبد. به خدا قسم او میداند که او مهدی(ع) است و او را میشناسد و از این سخن غرضی جز اینکه امام را به اصحاب خود بشناساند ندارد پس حسنی با سپاه خود نزد حضرت میآیند و ..."[۱۲]
صداقت حسنی: پس از ملاقات حسنی با امام زمان(ع) گفتگویی جالب بین آنان صورت میگیرد امام صادق(ع) در ادامه همان روایت میفرماید:" حسنی به امام عرض میکند: اگر تو مهدی آل محمدی آثار جدت پیامبر(ص) عصا، انگشتر، عمامه و... و مصحف علی(ع) کجاست؟ حضرت همه آنها را به او عرضه میکند سپس حضرت یا حسنی عصا را برداشته و در سنگ سختی فرو میبرد بلافاصله عصا سبز شده و برگ در میآورد و... پس از آن میگوید: الله اکبر یابن رسول الله دست خود را دراز کن تا با تو بیعت کنم و به این ترتیب او و سپاهیانش با حضرت بیعت میکنند..."[۱۳]»[۱۴].
«روایات چند نفر را سید حسنی یاد کردهاند؛ ازجمله شخصی که نزدیک ظهور در مکه قیام میکند و به دست اهل مکه به شهادت میرسد و سرش را برای شام میفرستند. این شخص، همان نفس زکیه، یکی از نشانههای حتمی ظهور است. دیگری که به احتمال بسیار زیاد همان سید حسنی است که از نشانههای ظهور معرفی شده، کسی است که از طرف دیلم خروج میکند، ستمگران را میکشد و وارد کوفه میشود. وقتی خبر ظهور و قیام حضرت مهدی (ع) به او میرسد، نزد حضرت میآید و پس از درخواست نشانه و کرامت از حضرت مهدی (ع)، او و بسیاری از سپاهیانش با حضرت بیعت میکنند و به خیل عظیم سپاهیان آن حضرت میپیوندند»[۱۵].
↑"تسير الجيوش حتّى تصير بوادي القرى في هدوء و رفق، و يلحقه هناك ابن عمّه الحسنيّ، في اثني عشر ألف فارس فيقول: يا ابن عمّ، أنا أحقّ بهذا الجيش منك، أنا ابن الحسن، و أنا المهديّ. فيقول المهديّ (ع): بل أنا المهدي. فيقول الحسنيّ: هل لك من آية فنبايعك؟ فيوميء المهديّ (ع) إلى الطّير، فتسقط على يده، و يغرس قضيبا في بقعة من الأرض، فيخضرّ و يورق فيقول له الحسنيّ: يا ابن عمّ هي لك. و يسلّم إليه جيشه، و يكون على مقدّمته، و اسمه على اسمه".
↑بحار الانوار، ج۵۳، باب۲۸، ص۱۵و۱۶؛ برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب « تأملی نو در نشانه های ظهور۱ » تقریرات درس آیت الله نجم الدین طبسی پیرامون قیام حسنی، با تحقیق و تقریر آقای محمد شهبازیان، مراجعه شود.