نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۹ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
نام مادر امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
از دیدگاه یکی از پژوهشگران، سبب تعدد نامهای آن بانو، علاقه و محبت فراوان مالک او به وی بوده است که باعث شده بود با بهترین اسمها و زیباترین نامها، او را صدا بزند؛ از اینرو تمام نامهای آن بانو، از اسامی گلها و شکوفهها است؛ چون مردم، این نامهای مختلف را شنیده بودند، میپنداشتند همه اینها نامهای آن بانوی بزرگوار است.
دیگر آنکه این بانوی گرامی، پس از اینکه وارد کانون خانواده امام(ع) شد، خط مشی و مسیر دیگری- بر خلاف سایر کنیزان- داشت؛ زیرا او مادر حضرت مهدی(ع) بود. او، فشار و ظلم ستمگران و حکومتها را میدید و میدانست مدتی باید در زندان به سر برد. او میدانست باید برای حفظ خود و فرزند گرامیاش، نقشههایی بیندیشد، تا حاکمان وقت، ندانند صاحب کدام نام را باید زندانی کنند و حامل نور مهدی(ع) کدام است. بر این اساس، هرروز نامی تازه برای خود مینهاد و در خانواده امام(ع) او را به این نامها میخواندند، تا دشمنان خیال کنند این نامهای مختلف، مربوط به چند نفر است و نفهمند همه مربوط به یک نفر است[۱].
از سرگذشت مادر حضرت مهدی(ع) سخن صریح و روشنی در دست نیست؛ اما طبق قول مشهور که از برخی روایات به دست میآید، آن بانو، کنیزی بود که در جنگ اسیر شد و پس از آن، به خانواده گرامی امام عسکری(ع) پیوست.
در مجموع میتوان روایات مربوط به مادر حضرت مهدی(ع) را به چهار دسته تقسیم کرد:
روایاتی که آن بانوی بزرگوار را شاهزادهای رومی معرفی کرده است؛
روایاتی که آن بانوی بزرگ را تربیت شده خانه حکیمه خاتون دانسته است؛
روایتی که علاوه بر تربیت وی، ولادت آن بانوی بزرگ را نیز در خانه حکیمه ذکر کرده است[۲]؛
روایاتی که مادر حضرت مهدی(ع) را بانویی سیاهپوست دانسته است.
یکی از روایتهای مشهور، حکایت از آن دارد که مادر امام مهدی(ع)، شاهزادهای رومی است که اعجازگونه به بیت شریف امام عسکری(ع) راه یافته است.
روایات دسته اول: این روایت، نخست از طریق شیخ صدوق، در کتاب "کمال الدین و تمام النعمة" نقل شده است. آنگاه محمد بن جریر طبری آن را با سندی متفاوت، در کتاب "دلائل الامامة"[۴] آورده و شیخ طوسی" در کتاب "الغیبة" به نقل آن پرداخته است[۵]. وی، روایت را درست مانند روایت "کمال الدین و تمام النعمة" آورده است؛ امّا سند وی با سند کتاب کمال الدین متفاوت است.
فتّال نیشابوری، ابن شهرآشوب[۶]، عبد الکریم نیلی[۷] و از متأخران صاحب "إثبات الهداة فی النصوص و المعجزات" از کسانی هستند که این حکایت را نقل کردهاند. علامه مجلسی نیز حکایت را، یکجا از کتاب الغیبة و در جای دیگر، از کمال الدین و تمام النعمة نقل کرده است[۸].
برخی گفتهاند: این حکایت پس از سال ۲۴۲ ق اتّفاق افتاده است؛ در حالی که از سال ۲۴۲ ق به بعد، جنگ مهمّی میان مسلمانان و رومیان، رخ نداده است تا نرجس خاتون اسیر مسلمانان شوند[۹]. در پاسخ گفته شده: در این دوران و پس از آن، درگیری و جنگهایی میان آنان رخ داده است که در بسیاری از کتابهای تاریخی، میتوان نمونههایی از این درگیریها را یافت[۱۰].
روایات دسته دوم: در بعضی از احادیث- بدون اشاره به سرگذشت آن بانوی بزرگوار- فقط به تربیت وی در بیت شریف حکیمه دختر امام جواد(ع) اشاره شده است[۱۱]. عموم روایات این دسته، با احادیث دسته نخست منافاتی ندارد؛ زیرا میتوان روایات مربوط به نرجس خاتون را پس از ورود او به خانه آن بانوی بزرگ دانست.
روایت دسته سوم:مسعودی در "اثبات الوصیة" پس از نقل روایت پیشین، افزوده است: نرجس خاتون، علاوه بر اینکه در بیت شریف عمه امام عسکری(ع) تربیت یافته بود؛ در همان بیت شریف نیز به دنیا آمده بود[۱۲].
شیخ طوسی این روایت را بدون جمله " ولدت فی بیتها"، نقل کرده است[۱۳].
در سه دسته روایت یاد شده، چند مطلب مورد اتفاق است:
روایات دسته چهارم: در این دسته- بر خلاف روایات پیشین- سخن از کنیزی سیاهپوست به میان آمده است و عدهای نیز با تمسک به این روایات، خواستهاند دیدگاه مشهور را خدشهدار سازند.
طرفداران این دیدگاه به روایت زیر از کناسی[۱۴] استناد کردهاند. او میگوید: از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: همانا در صاحب این امر، سنّتی از یوسف(ع) است و آن اینکه او فرزند کنیزی سیاه است. خداوند سبحانه و تعالی امرش را در یک شب اصلاح میفرماید[۱۵].
علامه مجلسی با بیان اینکه این روایت، با بسیاری از روایات درباره مادر حضرت مهدی(ع) مخالفت دارد[۱۶]؛ راه حل را این دانسته است که مقصود از روایت، میتواند مادر با واسطه یا مربی آن حضرت باشد[۱۷].
در منابع معتبر، به سرگذشت مادر حضرت مهدی(ع) پس از ولادت آن حضرت هیچ اشارهای نشده است. البته سخنی که در این باره نقل شده این است که: ابو علی خزیزرانی، کنیزی داشت که او را به امام حسن عسکری(ع) اهدا کرد و چون جعفر کذاب، خانه امام را غارت کرد؛ وی از دست جعفر کذاب گریخت و با ابو علی خزیزرانی ازدواج کرد. ابو علی خزیزرانی میگوید: او گفته است در ولادت سید حاضر بود و مادر او صقیل نام داشت. امام حسن عسکری(ع) صقیل را از آنچه بر سر خاندانش میآید، آگاه کرد و او از امام خواست از خدای تعالی بخواهد مرگ وی را پیش از آن برساند. او در حیات امام حسن عسکری(ع) در گذشت و بر سر قبر وی لوحی است که بر آن نوشتهاند: این، قبر مادر محمد است[۱۸]»[۱۹].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«احادیث زیادی در میراث شیعی به دست ما رسیده که این زن را ستوده و ایشان را تحسین و تمجید کردهاند. این احادیث بیانگر مقام و عفت و طهارت و خلوص و پاکی ایشان هستند. یکی از این احادیث، حدیث زیر است که امیر المؤمنین علی (ع)، هنگامی که سخن در مورد امام مهدی (ع) گفته شد، فرمودند: ای فرزند بهترین کنیزان، منتظر چه زمانی هستی؟ پیروزیای نزدیک از جانب پروردگار مهربان (به مردم) مژده بده[۲۰].
امام صادق (ع) نیز ایشان را بانوی کنیزان توصیف کرده است، "ابو بصیر" گفته است: به ابا عبد الله (ع) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، از میان شما اهل بیت، قائم کیست؟ امام فرمود: ای ابو بصیر! او پنجمین فرزند فرزندم، موسی است، او فرزند بانوی کنیزان است که از دیدهها پنهان میشود و ناحقان و باطلان در مورد او تردید میکنند، سپس خداوند عز و جل ایشان را پدیدار میسازند و ایشان ظهور میکنند و خداوند به وسیله او غرب و شرق زمین را فتح میکند[۲۱].
از امام صادق (ع) نقل شده که ایشان فرمود: قائم دو نشانه دارد: خالی (لکه مادرزادی) در سر دارد و لکهای مادرزادی میان شانههایش که مانند برگ درخت مورد (آس) است و او پسر برترین و بهترین کنیزان است[۲۲].
این احادیث و احادیث دیگر، بیانگر صفات و جایگاه والای این زن است. شیعیان در مورد این زن نظریات مختلفی دارند و در کل پنج نام برای ایشان ذکر کردهاند: سوسن[۲۳]، ریحانه[۲۴]، نرجس[۲۵]،، صقیل[۲۶]، خمط[۲۷].
اما مشهورترین نامی که برای ایشان ذکر شده، نرجس است. شایان ذکر است که منابع اهل سنت، اشارهای به نام مادر مهدی (ع) نکردهاند و البته انتظار چنین امری هم از آنها نمیرود، زیرا آنها [بهطور کلی] تنها به اصل مسئله مهدی موعود (ع) اعتقاد دارند، اما بر این باور نیستند که مهدی (ع) متولد شده و اکنون وجود دارند.
برخی از شکاکان با تکیه و استناد به اختلاف موجود درباره نام مادر امام مهدی (ع) تلاش کردهاند که بهطور کلی اندیشه و نظریه مصلح جهانی و مهدی موعود را از دیدگاه شیعه نفی کنند. باید دانست که هرکس با چنین استدلالها و دیدگاههایی به مطالعه و تحقیق در تاریخ بپردازد، ناگزیر باید وجود تمام بزرگان و پیشوایان اسلامی را نفی کند[۲۸]، زیرا علما در مورد نام پدر و مادر و تاریخ ولادت و وفات بسیاری از شخصیتهای اسلامی که شهرت جهانگیر دارند، اختلافنظر دارند. اینجا ما به ذکر یک نمونه از اینگونه اختلافها بسنده میکنیم. بهطور مثال علما در مورد نام مادر امام موسی کاظم (ع) اختلافنظر دارند. برخی نام ایشان را حمیده میدانند که البته این مشهورترین نام است و برخی دیگر نیز نام مادر امام (ع) را نباتة میدانند[۲۹]. آیا کسی به علت شک داشتن در نام مادر امام موسی کاظم (ع)، جرأت شک کردن در وجود امام کاظم (ع) را دارد؟»[۳۰].
«"صیقل" یکی از نامهایی است که نرجس خاتون -مادر حضرت- به آن خوانده میشده[۳۳]. همچنین "صیقل" کنیزی بود که وقتی معتمد عباسی دستور داد به جستوجوی خانه امام حسن عسکری (ع) و خانه همسایگان پس از شهادت امام بپردازند، این کنیز به خاطر حفظ جان امام زمان (ع) ادعای بارداری کرد. لذا او را دستگیر کردند و به مدت دو سال نگاه داشتند، تا آنکه به باردار نبودن وی مطمئن شده و او را رها ساختند[۳۴]. برخی منابع "صقیل" ذکر کردهاند و صقیل، به مفهوم پدیده نورانی و پرجلوه و نرم است[۳۵]»[۳۶].
«نرجسخاتون، مادر بزرگوار امام زمان (ع) است. پیشوایان و ائمه (ع) از او بهعنوان "شایستهترین کنیزان"، "بهترین زنان" و یا "سرور زنان" یاد کردهاند. محدثین و مورخین، نامهای متعددی برای آن بانو ذکر کردهاند. از آن جمله، سوسن، سبیکه، مریم، صیقل، صقیل، حدیثه، حکیمه، ملیکه، ریحانه و خمط است[۳۷].
اما مشهورترین نام او "نرجس" و معروفترین کنیهاش "ام محمد" است. هرکدام از نامهای آن بانوی بزرگوار، بُعدی از شخصیت والای او را بیان میکند. نرجس نام گلی عطرآگین است. "خمط" نوعی درخت میوه است که قرآن نیز آن را به کار برده است[۳۸]. "سوسن" نوعی گل خوشبو و معطر و پرفایده است که در کتابهای طب نیز آمده است. "صیقل" به مفهوم پدیده نورانی و پرجلوه و نرم است. بههرحال هیچ مانعی ندارد که یک زن باشخصیت، دارای نامهای متعددی باشد و هرکدام از آنها در مورد او به تناسب به کار رود. در مورد نرجسخاتون، چه بسا که این نامهای متعدد، براساس مصالح سیاسی و اجتماعی بوده که برای ما ناشناخته مانده است[۳۹]»[۴۰].
«"ملیکه" بهمعنای ملکه و شهربانو، و نامه و صحیفه آمده[۴۱]، و نام رومی مادر امام زمان (ع) است. او کنیزی رومی بود که توسط بشر بن سلیمان از طرف امام هادی (ع) خریداری شد»[۴۲].
«نرجس خاتون، همسر امام حسن عسکری (ع) و مادر بزرگوار امام زمان (ع)، ملیکه رومیه بود که "سوسن" و "صیقل" و "ریحانه" نیز نامیده میشد. از طرف پدر، دختر "یشوعا" پسر قیصر روم شرقی و از طرف مادر، نسل شمعون از یاران حضرت عیسی مسیح (ع) و وصی او به شمار میرفت. او با اینکه در کاخ زندگی میکرد، آنچنان پاک و باعفت بود که گویی شباهت به خانواده خود ندارد و از حیث رفتار و اخلاق به خانواده مادری کشیده، و زندگیاش همچون زندگی شمعون و عیسی و مریم (س)، سرشار از صفا و معنویت و پاکی بود[۴۳]. از اینرو دوست داشت با یک خانواده پاک و خداپرست وصلت کند و خداوند او را در این امر کمک کرد و او به طور غیرعادی و تعجبآور، خود را به امام حسن عسکری (ع) رساند. هنگامی که نرجس خاتون وارد خانه امام هادی (ع) شد، امام او را به خواهرش حکیمه خاتون سپرد تا احکام و دستورات اسلام را به او بیاموزد. حکیمه خاتون با اینکه خود از بزرگان بانوان خاندان امامت و رسالت بود، او را سیده خانواده خود[۴۴] و خود را خدمتگزار او خطاب میکرد[۴۵].
و اما بازداشت نرجس خاتون؛ جعفر کذاب، جریان تجلی امام مهدی (ع) در نماز بر پدر و دریافت نامهها و اموال شیعیان قم را به رژیم عباسی گزارش داد و بیدرنگ خلیفه غاصب، دستور بازداشت سالار بانوان، نرجسخاتون، را صادر کرد و از او، فرزند گرانمایهاش حضرت مهدی (ع) را مطالبه نمود. اما او با درایت وصفناپذیر خویش از راه تقیه، جریان را نپذیرفت. ولی دستگاه از او دست برنداشت و آن بانوی گرانمایه را به زندان "قاضی" سامرا و تحتنظر او فرستاد، تا ضمن مراقبت شدید از او، جریان را دنبال کند. اما خداوند پس از مدتی کوتاه، راه نجات او را فراهم آورد[۴۶].
↑ر. ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۹، ص ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۸۰، ۸۱، ۸۵، ۹۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۳، ۳۴۳، ۳۴۵، ۳۴۷؛ همچنین در مقدمه کتاب مهدی موعود(ع)، ص ۱۵۲ مطلب مستندی در رد کسانی که جنگ در آن دوران را منتفی دانستهاند، آورده است
↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۲