اصلاح در جامعهشناسی اسلامی
صلاح و اصلاح
از جمله واژگان قرآنی برگرفته از ماده صلح، واژه “صلاح” و “اصلاح” در مقابل “فساد” و “افساد” است که در دایرهای محدودتر از عمل صالح، یک مفهوم عام ناظر به ارزشهای اجتماعی مثبت است. “اصلاح” در قرآن به معنای انجام عمل صالح، اصلاح نفس، جبران انحرافهای گذشته، از میان بردن مفاسد اجتماعی و اصلاح ذات البین به کار رفته است. در بحث ارزشها، بیشتر به دو معنای اخیر آن توجه شده است.
گفتنی است دو واژه صلاح و اصلاح در صورتی که مطلق به کار رود، غالباً به حوزه عمل و رفتار عینی و مجسم ناظر است. اصلاح یک دیدگاه یا خلق یا عمل یا پدیده با رفع نقائص و فسادهای آن محقق میشود[۱]. واژه “صلح” نیز بیشتر به معنای یک هنجار خاص یعنی دوستی، آشتی و سازش در مقابل دشمنی، قهر و ناسازگاری به کار رفته است که در جای خود بدان اشاره خواهد شد. علامه طباطبایی در توضیح اصلاح اجتماعی و اهمیت آن مینویسد: از نظر اسلام، مهمترین هدفی که در تعالیمش دنبال شده صلاح مجتمع و اصلاح عموم است، چون هر چند انسانها فرد فردند، و هر فردی برای خود شخصیتی و خیر و شری دارد، و لیکن از نظر طبیعتی که همه انسانها دارند یعنی طبیعت مدنیت، سعادت هر شخصی مبنی بر صلاح و اصلاح ظرف اجتماعی است که در آن زندگی میکند، به طوری که در ظرف اجتماع فاسد که از هر سو فساد آن را محاصره کرده باشد، رستگاری یک فرد و صالح شدن او بسیار دشوار است (و به تعبیر دیگر عادتاً محال است). به همین جهت اسلام در اصلاح اجتماعی اهتمامی ورزیده که هیچ نظام غیر اسلامی به پای آن نمیرسد. اسلام منتها درجه جد و جهد را در جعل دستورها و تعالیم دینی، حتی در عبادات از نماز و حج و روزه مبذول داشته تا انسانها را، هم در ذات خود و هم در ظرف اجتماع صالح سازد[۲].
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۶، ص۳۲۳؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن ص۴۹۰.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۴۷۶.