افساد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

افساد: خروج چیزی از اعتدال (کم یا زیاد)[۱] یا آنچه حصول آن موجب اختلال در نظم و اعتدال می‌گردد[۲]؛ در مقابل صلاح[۳].

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ[۴].

فساد صفت فعل خارجی انسان واقع می‌شود. عمدتاً در عرصه مسائل اجتماعی تحقق می‌یابد و جامع کارهای بد و پلیدکاری‌ها در اجتماع و ضد ارزش‌ها و ناهنجاری‌ها در فرهنگ قرآنی است. مصادیق فساد در قرآن کریم بسیار است[۵]؛ برخی از مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: هلاکت و نابودی، برهم‌ خوردن نظم، فتنه و آشوب، تباه‌ کردن ملک و حکومت، دزدی و کارهای خلاف، ظلم و نافرمانی، قتل پیامبران الهی، بازگشتن به خوی جاهلی، خونریزی، ویرانی و تخریب، سرقت مسلحانه، ایجاد رعب، ناامن‌ کردن جاده‌ها.

اصلاح جامعه و مردم به جلوگیری از فساد است و فریضه نهی‌ از منکر همه مردم را به مبارزه با مفاسد اجتماعی دعوت می‌کند. هدف همه انبیای الهی که مصلحان جوامع بشری بوده‌اند، برچیدن فساد و تباهی از روی زمین بوده است[۶].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳۶.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۸۴-۸۵.
  3. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۳۱.
  4. «و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید می‌گویند جز این نیست که ما مصلحیم» سوره بقره، آیه ۱۱.
  5. محمد سرمدی، "فساد"، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۱۵۸۲.
  6. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۱۴.