ازدواج در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث ازدواج است. "ازدواج" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سیره خانوادگی معصومان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

تشکیل خانواده در سنت پیامبر اکرم(ص) اعتبار و ارزشی ویژه دارد. تلقی آن حضرت از خانواده و اینکه این بنیاد چگونه بنیادی است و با آن چگونه باید رفتار کرد، موجب شگفتی است. تعابیر رسول خدا(ص) در اهمیت این بنیاد و جایگاه آن، والاترین تعابیر است، به گونه‌ای که هیچ‌چیز با آن قابل قیاس نیست، چنان‌که از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «مَا بُنِيَ‏ فِي‏ الْإِسْلَامِ‏ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِيجِ»[۱]

در میان همه بنیادها، بنیادی نیست که این اندازه محبوب و مرضی خداوند باشد؛ و خانواده زیباترین و رو به کمال‌ترین مجموعه‌ای است که در هستی وجود دارد. صفوان بن مهران[۲] از امام صادق(ع) روایت کرده است که آن حضرت گفت: رسول خدا(ص) فرمود: «مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ‏ بَيْتٍ‏ يُعْمَرُ فِي‏ الْإِسْلَامِ‏ بِالنِّكَاحِ‏»[۳].

پیامبر اکرم(ص) جایگاه خانواده را چنین معرفی کرده است تا به درستی مشخص شود که هیچ بنیانی در هستی - از نظر ارزشی - با آن برابری نمی‌کند. دراین‌باره از امام باقر(ع) چنین روایت شده است: «لَيْسَ‏ شَيْ‏ءٌ مُبَاحٌ‏ أَحَبَّ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ مِنَ‏ النِّكَاحِ‏»[۴].

تشکیل خانواده از چنان جایگاهی برخوردار است که یکی از منازل رحمت الهی شمرده شده است؛ هم جلوه رحمت خداست و هم وسیله نزول رحمت الهی است. پیام‌آور رحمت و برکت، رسول ختمی مرتبت(ص) فرموده است: «يُفَتَّحُ‏ أَبْوَابُ‏ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِي‏ أَرْبَعِ‏ مَوَاضِعَ‏ عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فِي وَجْهِ الْوَالِدَيْنِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بَابِ الْكَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّكَاحِ»[۵].

بر این اساس، تشکیل خانواده پذیرا شدن رحمت الهی و عمل به نیکوترین ویژگی‌های سنت پیامبر(ص) و راه و رسم والای آن حضرت است. رسول خدا(ص) سفارش می‌کرد که پیروانش بدو تأسی کنند و این سنت نیکو را به درستی پاس بدارند؛ و می‌فرمود: «النِّكَاحُ‏ سُنَّتِي‏ فَمَنْ‏ رَغِبَ‏ عَنْ‏ سُنَّتِي‏ فَلَيْسَ‏ مِنِّي‏»[۶].

راه و رسم پیامبر(ص) در تشکیل خانواده، خود بهترین مشوق در به وجود آوردن نیکوترین بنیان‌ها است. از امام صادق(ع) روایت شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ‏ أَحَبَّ‏ أَنْ‏ يَكُونَ‏ عَلَى‏ فِطْرَتِي‏ فَلْيَسْتَنَّ بِسُنَّتِي فَإِنَّ مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحَ»[۷].

هرکه دوست دارد که بر آیین من باشد، البته باید از سنت من پیروی کند و در راه من گام زند، و از جمله سنت‌های من ازدواج است. تشکیل خانواده در نگاه پیامبر(ص) چنان والا و گرانقدر است که هیچ‌چیز با آن برابری نمی‌کند و اگر جایگاه خانواده در هستی به درستی دریافت شود و این حقیقت ادراک گردد که بدون سلامت و صلابت آن، هیچ مجموعه انسانی قادر به سیر کمالی نیست، آن‌گاه روشن می‌شود که چرا پیامبر اکرم(ص) درباره خانواده چنین تعابیری بیان فرموده است و چرا گسستن این مجموعه نزد خداوند از هر کاری منفورتر و مطرودتر است، چنان‌که بر زبان پیام‌آور حق آمده است: «مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَبْغَضَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ‏ بَيْتٍ‏ يُخْرَبُ‏ فِي‏ الْإِسْلَامِ‏ بِالْفُرْقَةِ يَعْنِي الطَّلَاقَ»[۸].

فروپاشی کانون خانواده چنان نکوهیده است که امام صادق(ع) فرموده است: «تَزَوَّجُوا وَ لَا تُطَلِّقُوا فَإِنَّ الطَّلَاقَ يَهْتَزُّ مِنْهُ الْعَرْشُ»[۹].

از این تعبیر استفاده می‌شود که بنیان خانواده از چنان جایگاهی در هستی برخوردار است که با تزلزل آن گویا عرش الهی می‌لرزد؛ و این سخن بیانگر اهمیت ویژه این بنیان در نظام هستی است.[۱۰]

ازدواج در دانشنامه امام رضا

زناشویی و همسر گرفتن مرد یا زن به سبب عقد خاص با شرایط آن. در روایت‌ها و متون منسوب به امام رضا(ع)، مباحث مختلفی راجع به اهمیت و آداب ازدواج، ویژگی‌های همسر شایسته، احکام ازدواج و غیر این‌ها مطرح شده است. «ازدواج» مصدر باب افتعال از ماده «ز و ج» است و به معنای صنف و نوع از هر چیزی است. به زن و مردی که با یکدیگر رابطه زناشویی دارند «زوجین» می‌گویند. ازدواج در معنای اسم مصدری یعنی جفت‌جفتی، جفت‌شدگی، زوج‌شدگی و اتصال نیز کاربرد دارد[۱۱]. ازدواج با نکاح تقریباً هم معناست، ولی نکاح به معنای همخوابگی کردن نیز آمده است[۱۲]. در روایت‌های منسوب به امام رضا(ع) همچون سایر متون اسلامی، بیشتر از مشتقات کلمه ازدواج، مثل تزویج و تزوج استفاده شده و واژه نکاح و مشتقات آن نیز به کار رفته است. گاه نیز از عباراتی کنایی مانند این استفاده می‌شود: «از سعادت مرد آن است که جامه از زنی سپید بر کشد»[۱۳].

اهمیت ازدواج به اندازه‌ای است که در فقه یک کتاب مستقل به آن اختصاص داده و احکام شرعی مربوط بدان را طرح نموده‌اند. امروزه نیز به غیر از فقیهان و حقوق‌دانان، جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و اقتصاددانان از ابعاد دیگر به مسأله ازدواج نگریسته و هر یک مباحث مفصلی را از زوایه دید خویش مطرح ساخته‌اند. از نظر قرآن کریم، همسر از نعمت‌های الهی و نشانه حکمت خداوند است[۱۴]. زن و شوهر از جنس یکدیگر و مکمل هم آفریده شده‌اند: ﴿خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا[۱۵]. هدف از ازدواج به دست آوردن آرامش و سکون[۱۶]، بقای نسل و فرزندآوری[۱۷]، و گسترش روابط خویشاوندی[۱۸] است. زوجین برای یکدیگر نقش لباس برای انسان برهنه را بازی می‌کنند[۱۹]. اساس زندگی زناشویی بر مودت و رحمت است[۲۰]. یافتن همسر شایسته، مطلوب انسان مؤمن و مورد درخواست او از پروردگار است[۲۱].

در قرآن شریف و روایت‌های اسلامی، دستور به تزویج افراد بی‌همسر و تلاش در جهت ازدواج آنان آمده و خداوند وعده رفع تنگنای اقتصادی بر اثر ازدواج را داده است[۲۲]. افرادی که توانایی ازدواج ندارند باید پاکدامنی پیشه کنند و برقراری روابط نامشروع، هرگز جایگزین رابطه سالم ازدواج نمی‌گردد[۲۳]. در احادیث منقول از امام رضا(ع)، بی‌همسری و ترک ازدواج برای همیشه، نه تنها فاقد هر گونه فضیلت دانسته شده، بلکه از آن نهی نیز شده است[۲۴]. از طرف دیگر، بی‌مبالاتی و عدم دقت در انتخاب همسر نیز نکوهش شده است[۲۵]. حضرت فرموده است: به شرابخوار دختر ندهید و هر کس چنین کند مانند آن است که دخترش را به زنا فرستاده است[۲۶]. آن قدر هم سختگیر نباشیم که با وجود احراز صلاحیت باز وسواس به خرج دهیم که در این صورت موجبات فتنه و فساد در جامعه پدید خواهد آمد. حضرت رضا(ع) از پدران گرامی‌اش از پیامبر(ص) نقل می‌کند که فرمود: «هرگاه کسی که از دین و امانتداری او راضی بودید به خواستگاری [دخترانتان] آمد، با او وصلت کنید، که اگر چنین نکنید در زمین فتنه و فسادی فراگیر به وجود آید»[۲۷]. در حدیث قدسی منقول از امام رضا(ع) از پدران گرامی‌اش آمده است: خداوند توسط جبرئیل به پیامبر(ص) سلام رسانده، می‌گوید: دو شیزگان میوه بر درخت‌اند که اگر رسید دارویی جز چیدن ندارد و الا خورشید و باد آن را فاسد می‌سازد. دختران نیز وقتی به سن بلوغ نکاحی رسیدند باید ازدواج کنند و الا دچار فتنه و فساد خواهند شد[۲۸].

برای ازدواج تقسیمات گوناگون ذکر شده است. فقیهان به اعتبار اموری که بر ازدواج عارض می‌شود آن را بر پنج قسم واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح تقسیم کرده‌اند. مثلاً وقتی کسی از ترک ازدواج به حرام می‌افتد، ازدواج بر او واجب است یا ازدواجی که موجب ترک تکلیف واجب مثل تحصیل علم واجب یا حق واجب می‌شود حرام می‌باشد. چنان که اگر ازدواج موجب وقوع شخص در عمل مکروه گردد، مکروه است و اگر مصلحت فعل و ترک ازدواج هر دو برابر باشد، مباح خواهد بود[۲۹]. در کتاب فقه الرضا(ع)، ازدواج به چهار قسم تقسیم گردیده است: نخست ازدواج دائم که به آن «نکاح میراث» اطلاق شده، زیرا در نکاح دائم توارث بین زن و شوهر وجود دارد. دوم ازدواج موقت که در آن ارث وجود ندارد، ولی مهر و اجل موجود می‌باشد. سوم ازدواج ناشی از مالک رقبه بودن که در نظام برده‌داری وجود داشته و مردی که کنیز را خریداری می‌کرده می‌توانسته از او تمتع جنسی برد و فرزنددار شود. چهارم ازدواج ناشی از تحلیل که مالک کنیز، استمتاع از وی را برای دیگری به مدت معلوم اباحه می‌نموده است. البته در دو صورت اخیر، احکام استبرا باید رعایت شود تا فرد مطمئن شود که کنیز از دیگری باردار نیست[۳۰]. در روایت‌ها و متون منسوب به امام رضا(ع)، مباحث مختلفی راجع به اهمیت و آداب ازدواج، ویژگی‌های همسر شایسته، احکام ازدواج و غیر این‌ها مطرح شده است. در بخش آداب ازدواج قبل از هر چیز باید کسی که اراده ازدواج دارد به خداوند توسل جوید و از او طلب خیر کند، دو رکعت نماز بخواند و دست به دعا بردارد و بگوید: «اللَّهُمَّ‏ إِنِّي‏ أُرِيدُ التَّزْوِيجَ‏ فَسَهِّلْ لِي مِنَ النِّسَاءِ أَحْسَنَهُنَّ خُلُقاً وَ خَلْقاً وَ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ نَفْساً فِيَّ وَ فِي مَالِي وَ أَكْمَلَهُنَّ جَمَالًا وَ أَكْثَرَهُنَّ أَوْلَاداً»[۳۱]. بدیهی است دعا در مشاهد مشرفه اهل بیت(ع)که واسطه فیض الهی‌اند تأثیر بیشتر دارد و کرامات آن بزرگواران دلیل این مدعاست[۳۲].

مناسب است ازدواج همراه با تشریفات و مراسم ویژه انجام پذیرد. از جمله اینکه مراسم عقد در حضور عده‌ای صورت گیرد و قبل از انشای عقد، خطبه‌ای مشتمل بر حمد و ثنای الهی و شهادت به یگانگی پروردگار و رسالت پیامبر(ص)، و دعای خیر و برکت برای طرفین ایراد گردد[۳۳]. همچنین خواستگاری از مستحبات نکاح به شمار می‌رود، چنان که در مراسم تزویج ام‌حبیبه، خواهر مأمون، به حضرت رضا(ع) صورت پذیرفت[۳۴]. از جمله تشریفات ازدواج، اطعام و مهمانی است. امام رضا(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل می‌کند: اطعام و مهمانی به هنگام ازدواج از شیوه‌ها و سنن پیامبران است[۳۵]. از دیگر آداب ازدواج، برگزاری مراسم آن، شب هنگام است. چرا که هدف ازدواج آرامش است و خداوند شب را مایه آرامش قرار داده است. در سخن امام رضا(ع) آمده است: همانا خداوند شب را آرامش و زن را آرامش قرار داد و ازدواج در شب و غذا دادن از سنت است[۳۶]. همچنین مطابق فرمایش امام رضا(ع) اهدای هدیه (ولو بخشی از مهر باشد) از سوی همسر به زن به هنگام عروسی و در مراسم زفاف، از آداب ازدواج به شمار می‌رود[۳۷]. از امام رضا(ع) نقل شده است: هنگام عروسی وقتی زوجه به خانه شوهر در آمد، وی موهای جلوی سر همسرش را بگیرد و رو به قبله کند و این دعا را بخواند: «اللَّهُمَّ بِأَمَانَتِكَ‏ أَخَذْتُهَا وَ بِمِيثَاقِكَ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَهَا اللَّهُمَّ فَارْزُقْنِي مِنْهَا وَلَداً مُبَارَكاً سَوِيّاً وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ شِرْكاً وَ لَا نَصِيباً»[۳۸].

در باب اخلاق ازدواج، حسن معاشرت شرط زندگی زناشویی است و قرآن شریف بدان دستور داده، می‌فرماید: ﴿عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ[۳۹]. حسن معاشرت، نخستین تکلیف از تکالیف متقابل زوجین است که به محض انعقاد رابطه زوجیت برقرار می‌شود. در سخن پیامبر گرامی(ص) نیز آمده که کامل‌ترین مؤمنان از حیث ایمان خوش خلق‌ترین آن‌هاست و شایسته‌ترین شما آن‌هایی هستند که با زنانشان خوش‌رفتارترند[۴۰]. دستور به خوش‌رفتاری ویژه مردان نیست. زنان نیز باید با شوهر خود حسن معاشرت داشته باشند، چرا که جهاد زن، خوب شوهرداری است[۴۱]. حسن معاشرت، دامنه‌ای گسترده دارد و برقراری رابطه جنسی، بخشی از آن محسوب می‌گردد. ترک رابطه جنسی اگر به قصد ایذای همسر باشد، به هر مقدار ممنوع است، ولی اگر به دلیل بیماری یا نابسامانی روحی باشد، باز هم بیش از چهار ماه ممنوع می‌باشد. برقراری رابطه جنسی در مورد زوجین جوان اهمیت بیشتری می‌یابد، ولی اذن زوجه، تکلیف را بر می‌دارد[۴۲]. مردی که چند همسر دارد باید در رفتار خویش میان آنان عدالت را برقرار سازد، اگرچه در قلب خود ممکن است یکی را بر دیگری ترجیح دهد[۴۳]. اگر مرد بعد از ازدواج دیوانه شد چنان که جنون کامل پیدا کرده، به گونه‌ای که اوقات نمازها را تشخیص نمی‌دهد، بهتر است زن از او جدا شود و نکاح را فسخ نماید، ولی اگر اوقات نماز را تشخیص می‌دهد، بهتر است زن بردباری کند و با او بسازد[۴۴].

در جریان همسریابی، ملاک ارزش‌گذاری، ایمان و پاکدامنی است[۴۵]. همسر شایسته هم جمال ظاهری دارد (مثل سفید پوست بودن و سایر ویژگی‌های جسمی)[۴۶] و هم جمال معنوی. ولی تعلق به طبقه اجتماعی خاص از نظر امام رضا(ع) ملاک برتری نیست. لذا پیشوایان معصوم(ع) با کنیزان از دواج می‌کردند[۴۷]. در کتاب فقه الرضا(ع) چنین آمده که زنان در ارتباط با ازدواج دسته‌های گوناگون دارند: اول زنی که شوهر خود را دوست دارد، به اندازه‌ای که به او عشق می‌ورزد. دوم زنی که مانند هلال هنگام تجلی خویش، ظهور می‌کند (و فقط از امتیاز زیبایی برخوردار است). سوم هم زنی که همچون شب تاریک، تنفر زا و ظلمانی جلوه‌گر می‌شود. پس خوشبخت کسی است که به همسر شایسته دسترس یابد و آن کس که همسری ناشایست برگزیند حقیقتاً گرفتار گشته است. شایسته‌ترین همسر، ولود و دود (بچه‌زا و مهربان) است که یار و یاور شوهر خویش در امر دنیا و آخرت می‌باشد. اما همسر نازا که نه زیبایی دارد و نه اخلاق نیکو و نه یاور همسر در امور خیر است یا همسری که پر سر صدا و جنجالی است و همواره درگیر می‌شود، بدگو و بهتان زننده است، لطف بسیار شوهر را کم می‌شمارد و عطای کم را نمی‌پذیرد، شایسته همسری نیست و نباید فریب وی را خورد. امام رضا(ع) از پیامبر(ص) نقل می‌کند که فرمود: «از خضراء الدمن بپرهیزید! گفته شد: خضراء الدمن کیست ای رسول خدا؟ حضرت پاسخ گفت: زنی نیکو در رویشگاهی بد»[۴۸]. از آنجا که بقای نسل و ازدیاد جمعیت یکی از اهداف مهم ازدواج است، ولود بودن یا سهولت در فرزندآوری از ویژگی‌های مورد تأکید امام رضا(ع) در فرایند انتخاب همسر است[۴۹]. از ویژگی‌های همسر شایسته در سخنان امام رضا(ع) داشتن اخلاق نیکوست. امام فرد را از تزویج دختر خویش به مرد بداخلاقی که به خواستگاری آمده بود بر حذر داشت[۵۰]. در نگاه امام هشتم، سرمایه‌ای بالاتر از همسر شایسته نیست؛ همسری که شوهر با نگاه به او شاد گردد و غم‌ها از دلش زدوده شود و در غیاب وی حافظ خویشتن و دارایی شوهرش باشد[۵۱]. بدین ترتیب، از نظر اسلام، تشکیل خانواده سالم و ازدواج موفق، سرمایه‌ای ارزشمند و ثروتی پایان‌ناپذیر است که هیچ یک از نعمت‌های الهی به پای آن نمی‌رسد.

درباره احکام ازدواج، سخنانی از امام رضا(ع) مربوط به شکل‌گیری نکاح و آثار آن به دست ما رسیده است که در ذیل به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم: رکن اساسی عقد نکاح همچون سایر عقود، قصد انشا است که از سوی هر دو طرف باید تحقق پذیرد. قصد انشاء، اراده خلاقه‌ای است که با ابراز آن به طور همزمان، علقه زناشویی ایجاد می‌گردد. هر عاملی که قصد انشا را منتفی سازد، موجب عدم تحقق نکاح خواهد بود. در سخن منقول از امام رضا(ع) آمده است: کسی که از روی مزاح و شوخی، صیغه عقد نکاح را واقع ساخته و قصد جدی نداشته باشد، به همسری در نیامده است[۵۲]. آنچه در تحقق نکاح و صحت آن ملاک است، قصد واقعی طرفین است، لذا اشتباه در نام همسر هنگام عقد، چنانچه مصداق خاص مد نظر طرفین باشد، ایرادی ندارد[۵۳]. همچنین شرط درستی عقد نکاح، رضایت و تمایل درونی دو طرف عقد می‌باشد که البته این رضایت ممکن است در حین عقد وجود نداشته و پس از آن از طریق گفتار یا رفتار ابراز شود[۵۴]. پدر بر کودک خویش ولایت دارد و در صورتی که ازدواج قبل از رسیدن به سن بلوغ، به مصلحت فرزند باشد، ازدواج انجام یافته از سوی پدر نفوذ حقوقی دارد و فرزند پس از بلوغ، حق برهم زدن آن را نخواهد داشت[۵۵]. در سخن امام رضا(ع) ازدواج دوشیزه بدون اذن ولی خویش مورد نهی است، هر چند به سن رشد رسیده باشد و هر چند ازدواج موقت باشد، بلکه ازدواج ثیبه نیز بدون اطلاع و کسب اذن از بزرگ‌ترها مطلوب نیست[۵۶]. در مورد ازدواج دختر باکره، سکوت وی (در شرایط خاص و با وجود قرائن) نشانه رضایت او تلقی گردیده و تصمیم مستقل زن ثیبه در مورد ازدواج خویش نافذ تلقی گردیده است[۵۷].

در رسیدگی قضایی به دعوای زوجیت، چنان چه مردی ادعا کند با زنی ازدواج کرده و آن زن انکار نماید، قول زن مقدم است، مگر آنکه مرد از طریق شهود، دعوای خود را اثبات نماید[۵۸]. به همین ترتیب، زنی که خود را مجرد معرفی می‌کند و اظهار می‌دارد که در حباله نکاح دیگری نیست، گفته او مورد پذیرش است و مردی که می‌خواهد با وی ازدواج کند به احتمال خلاف اعتنا نکند[۵۹]. احکام ازدواج میان انسان‌ها در بین حیوانات وجود ندارد. امام رضا(ع) راجع به ازدواج کبوترها که با دختر و مادر خویش در می‌آمیزند فرمود: «در آنچه بین حیوانات است اشکالی نیست»[۶۰]. در کتاب‌های فقهی، بخشی از مباحث مربوط به ازدواج، به اسباب تحریم یا موانع نکاح اختصاص دارد و آن اموری است که وجود آن‌ها باعث عدم امکان ازدواج می‌شود و نکاح با وجود آن امور باطل تلقی می‌گردد. قرابت‌های نسبی، سببی و رضاعی از جمله آن امورند[۶۱].

درباره عده نکاح، یعنی مدتی که زن باید پس از انقضای نکاح نخست از ازدواج جدید خودداری کند، از امام رضا(ع) چنین نقل شده که بانوان باید به احکام شرعی مربوط به عده به ویژه مدت آن پایبند باشند، چرا که ازدواج هنگامی که زن در عده نکاح مردی دیگر است باطل بوده و پیامدهای گاه جبران‌ناپذیر از نظر شرعی دارد. اگر تقاضای ازدواج از سوی مردی در زمان عده زن مطرح شد، وی باید از تن دادن به نکاح در مدت مزبور خودداری کند[۶۲]. درباره سایر موانع نکاح نیز سخنانی از امام رضا(ع) به دست ما رسیده است. در یک روایت منقول از امام رضا(ع) آمده که ازدواج دائم از سوی مرد مسلمان آزاد با بیش از دو زن از اهل کتاب (یهودی و نصرانی) یا دو زن از کنیزان روا نیست[۶۳]. چنان که ازدواج دائم با بیشتر از چهار زن آزاد مسلمان مجاز نمی‌باشد. همچنین بردگان نمی‌توانند بیش از دو زن آزاد یا چهار کنیز داشته باشند[۶۴]. حضرت فرموده است: مردی که با یک زن رابطه زوجیت موقت یا دائم دارد، تا زمانی که زوجیت باقی است نمی‌تواند با خواهر همسرش ازدواج کند، هر چند ازدواج دوم موقت باشد[۶۵]. همچنین مرد نمی‌تواند با دختر زنی که با وی همبستر شده ازدواج کند[۶۶]. ازدواج مرد با قابله خود که او را هنگام تولد از مادرش گرفته حرام نیست[۶۷]. ازدواج مرد با مادر ناتنی همسر خویش پس از فوت پدر زن ایرادی ندارد، زیرا رابطه مصاهره بین داماد و مادر تنی زن برقرار شده است[۶۸]. چنان که ازدواج مرد با دختری که از مادر ناتنی او (زوجه دیگر پدرش) شیر کامل خورده جایز است[۶۹]. همچنین حکم ربیبه در ازدواج موقت نیز جریان دارد. یعنی مرد هرگز نمی‌تواند با دختر زنی که در حباله نکاح موقت او بوده (البته به شرط وقوع نزدیکی) ازدواج کند[۷۰].

ازدواج مسلمان با زنان اهل کتاب، مورد اختلاف است. برخی آن را مطلقاً مجاز می‌شمرند، برخی به طور مطلق باطل می‌دانند و برخی هم بین ازدواج دائم و موقت فرق می‌گذارند[۷۱]. در یک روایت منقول از امام رضا(ع) ازدواج با زنان یهودی، مسیحی و زرتشتی مجاز و در روایت دیگری با وجود زنان مسلمان، چنین ازدواجی مکروه دانسته شده است[۷۲]. روایت سوم، بین انواع اهل کتاب فرق گذاشته و از میان سه مذهب مذکور، ازدواج با زن زرتشتی غیر مجاز اعلام گردیده است[۷۳]. در سخنی از امام رضا(ع) آمده است: ازدواج یک مسلمان با زن یهودی یا نصرانی، مستلزم فرو کاستن ارزش و پایین آوردن جایگاه یک مسلمان است[۷۴]. از برخی روایت‌ها ممکن است استفاده شود که ازدواج مسلمان به هر شکل با زن مسیحی مجاز نیست[۷۵]. در صورتی که ازدواج با اهل کتاب مجاز نباشد، اگر زوجین مثلاً مسیحی نخواهد بود و حتی اگر شوهر بعداً نیز اسلام آورد باید عقد تجدید شود[۷۶]. چنانچه زن و شوهر از یکدیگر طلاق گیرند و جدا شوند، سپس زن با مرد دیگری ازدواج کند و از وی دختری آورد، فرزندان زن از شوهر اول می‌توانند با فرزندان وی از شوهر دوم ازدواج کنند، هر چند از برخی روایت‌ها کراهت آن استفاده می‌شود[۷۷]. کسی که زوجه دائمه دارد می‌تواند با اذن او رابطه جنسی با کنیز داشته باشد البته اگر مالک کنیز هم اذن داده باشد[۷۸]. زنی که در قید زوجیت و حباله نکاح مردی است، مادام که رابطه زناشویی باقی است نمی‌تواند با مرد دیگری ازدواج کند، هر چند ازدواج اول به صورت موقت و پنهانی و ازدواج دوم آشکارا و در ملأ صورت گرفته باشد[۷۹]. زن پس از پایان مدت در نکاح موقت، مادامی که در عده است حکم زوجه را دارد و لذا شوهر نمی‌تواند در این زمان با خواهر او ازدواج نماید[۸۰].

در مورد ازدواج موقت، طرفین باید نسبت به احکام آن آگاهی یابند[۸۱]، صیغه شرعی خوانده شود، مدت کاملاً معلوم باشد و به احکام مربوط به عده نکاح پایبند باشند تا به حرام الهی در نیفتند[۸۲]. در مورد عدد متعه نیز گرچه علی الاصول عدد خاصی لحاظ نگردیده، امام رضا(ع) بر اساس احتیاط دستور می‌دهد عدد چهار را در مورد ازدواج موقت نیز مراعات کنند[۸۳]. برخی از فقیهان مقصود از احتیاط را رعایت شرایط تقیه و پرهیز از اطلاع مخالفان دانسته‌اند[۸۴]. درباره صحت شرط توارث در نکاح موقت میان فقیهان اختلاف نظر وجود دارد، ولی در روایت صحیح از امام رضا(ع) نکاح موقت به دو قسم همراه با میراث و بدون میراث تقسیم گردیده و قسم نخست در صورتی است که طرفین به صراحت شرط توارث کرده باشند[۸۵]. در ازدواج موقت به طور ضمنی این شرط هست که زن در شهر خودش می‌ماند و لذا شوهر موقت نمی‌تواند وی را اجبار به انتقال از شهر خویش نماید[۸۶]. درباره شروط ضمن عقد نکاح طرفین آزادند هر نوع شرطی را در ضمن عقد نکاح مطرح سازند و از این طریق نیازهای مد نظر خویش را که طبق احکام نخستین شرعی راه‌حلی ندارد برطرف سازند، ولی این آزادی تا جایی است که مخالف با احکام الزامی شارع نباشد. مثلاً در سخن امام رضا(ع) آمده که شرط عدم توارث در نکاح دائم پذیرفته نیست، چنان که شرط جلو‌گیری از بارداری (عزل) نیز در نکاح مزبور روا نمی‌باشد[۸۷]. ولی در مثال دیگر شخصی که می‌خواهد کنیز خود را به ازدواج مردی آزاد در آورد و زمام جدایی بین آن‌ها را در اختیار بگیرد، می‌تواند ضمن عقد به صورت شرط نتیجه شرط کند که از طرف شوهر وکیل باشد هر وقت خواست زن را مطلقه سازد[۸۸].

در مورد مهر نیز مطالبی را در سخنان منسوب به امام رضا(ع) مشاهده می‌کنیم: مهریه می‌تواند هر شیء دارای ارزش، اعم از عین معین، کلی در ذمه یا عمل دارای مالیت مثلاً کار برای مدت معین یا حتی آموزش یک سوره از قرآن باشد[۸۹]. مهریه با رقم بالا نیز علی الاصول جایز است، ولی شیربها که مبلغی برای پدر دختر در ازای تزویج او قرار می‌دهند نفوذ شرعی ندارد[۹۰]. سبک بودن مهریه شرعاً مطلوب است و مستحب است میزان آن پانصد درهم باشد، چنان که مهریه زنان پیامبر(ص) همین مقدار بوده و حضرت رضا(ع) مهریه ام‌حبیبه، خواهر مأمون، را در مراسم ازدواج پانصد درهم قرار داد[۹۱]. زن به محض انعقاد ازدواج مالک مهر می‌گردد، ولی استقرار آن مشروط به نزدیکی است. در روایتی از امام رضا(ع) آمده است: اگر مرد خصی با زنی ازدواج دائم کند و پس از وقوع نزدیکی او را طلاق دهد، حق رجوع به هیچ قسمتی از مهر را که قبلاً پرداخت کرده ندارد[۹۲]. نکاح فضولی صحیح است و اگر چند عقد به طور فضولی در مورد یک زن منعقد شده باشد، وی در گزینش هر یک حق انتخاب خواهد داشت بنابر این، اگر چند نفر، دختری را قبل از رسیدن به سن بلوغ به ازدواج فرزند خود در آورده باشند، وی پس از بلوغ امکان خواهد داشت هر یک را انتخاب کند و بر رضایت اعلام شده او پیش از بلوغ اثری مترتب نیست[۹۳].

شهادت دادن زنان به تنهایی در مواردی پذیرفته است که مردان نمی‌توانند به طور معمول در آن موارد تحمل شهادت کنند، ولی شهادت آنان در مورد ازدواج چنان چه در کنار شهادت یک مرد قرار گیرد مسموع خواهد بود[۹۴]. در مورد عیوب نکاح و خیار تدلیس، از امام رضا(ع) نقل شده که جنون موجب حق فسخ است. همچنین هرگاه خصی (مردی که خصیه او را کشیده باشند) با زنی که جاهل به وضعیت اوست ازدواج کند، در حالی که خود را سالم معرفی می‌کند، زن حق فسخ دارد و مرد به دلیل پوشاندن واقع و تدلیس صورت گرفته، تعزیر می‌گردد. چنان چه نزدیکی صورت نگرفته باشد، نیمی از مهر را می‌پردازد و زن هم عده‌ای نگه نخواهد داشت. البته اگر زن راضی باشد، می‌تواند به زندگی ادامه دهد و پس از آن دیگر نمی‌تواند از حق فسخ استفاده کند[۹۵]. در مورد مرد عنین که توانایی جنسی ندارد، چنان چه زن از واقعیت بی‌اطلاع باشد، یک سال برای معالجه به وی فرصت می‌دهند. اگر معالجه شد، همچنان همسر اوست و الا زن حق فسخ دارد و نصف مهر را می‌گیرد، بدون آنکه عده‌ای نگه دارد. البته اگر بدان وضعیت رضایت داد، دیگر حق فسخ نخواهد داشت. به همین ترتیب، اگر زن دارای بیماری قَرَن یا عَفَل باشد (زائده‌هایی در فرج که مانع نزدیکی می‌گردد) یا مبتلا به بیماری پیسی (بَرَص) یا دیوانگی باشد، مرد می‌تواند در صورت ظهور این بیماری‌ها نکاح را فسخ کند، بدون آنکه نیازی به طلاق باشد[۹۶].[۹۷]


جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «هیچ بنایی در اسلام پایه‌گذاری نشده است که در پیشگاه خدای عز و جل محبوب‌تر و ارجمندتر از تشکیل خانواده باشد.» محمد باقر المجلسی، بحار الانوار الجامعة لعلوم الأئمة الأطهار، الطبعة الثالثة، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق. ج۱۰۳، ص۲۲۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۲-۱۵۳.
  2. صفوان بن مهران جمال از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع) و از شخصیت‌های برجسته و مورد اعتماد بوده است، چنان‌که شیخ مفید در کتاب الارشاد در فصل نص بر امامت امام کاظم(ع) از جانب امام صادق(ع)، آورده است که او از جمله شیوخ اصحاب حضرت صادق(ع) و از خواص اصحاب و از موثقان فقها و صالحان درگاه آن حضرت بوده است. ر.ک: أبو عبدالله محمد بن النعمان البغدادی الملقب بالمفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، صححه و أخرجه السید کاظم الموسوی المیاموی، دارالکتب الاسلامیة، طهران، ۱۳۷۷ ق. ص۲۷۰؛ أبوالعباس احمد بن علی بن العباس النجاشی، رجال النجاشی، تحقیق السید موسی الشبیری الزنجانی، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۷ ق. ص۱۹۸؛ أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، دانشگاه مشهد، ۱۳۵۱ ش. ص۱۷۱؛ همو، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، صححه و علق علیه و قدم له حسن المصطفوی، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ ش. ص۴۴۰-۴۴۱؛ زکی الدین المولی عنایة الله بن علی القهپائی، مجمع الرجال، الطبعة الثانیة، مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ۱۳۶۴ ش. ج۳، ص۲۱۵-۲۱۶؛ السید أبوالقاسم الموسوی الخوئی، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، دار الزهراء، بیروت، ۱۴۰۳ ق. ج۹، ص۱۲۱-۱۲۳؛ أبوطالب التجلیل التبریزی، معجم الثقات و ترتیب الطبقات، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ ق. ص۶۵.
  3. «هیچ‌چیز نزد خدای عز و جل محبوب‌تر از خانه‌ای نیست که با ازدواج آباد گردد.» أبوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، صححه و علق علیه علی اکبر الغفاری، دارالکتب الاسلامیة، طهران، ۱۳۸۸ ق. ج۵، ص۳۲۸؛ احمد بن فهد الحلی، المهذب البارع، تحقیق آقا مجتبی العراقی، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱ ق. ج۳، ص۱۶۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۵؛ احمد بن محمد مهدی النراقی، مستند الشیعة، الطبعة الاولی، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، ۱۴۱۹ ق. ج۱۶، ص۱۲.
  4. «هیچ‌چیز مباحی در پیشگاه خداوند محبوب‌تر از ازدواج نیست.» مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۴؛ السید حسین الطباطبائی البروجردی، جامع أحادیث الشیعة، الطبعة الاولی، قم، ۱۴۰۹ ق. ج۲۰، ص۶.
  5. «درهای آسمان در چهار موضع از سر رحمت گشوده می‌شود: هنگام نزول باران، و هنگام نگاه کردن فرزند به چهره پدر و مادر، و هنگام گشوده شدن در کعبه، و هنگام ازدواج.» محمد بن محمد الشعیری، جامع الاخبار، الطبعة الاولی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ص۹۷؛ بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۱؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۲.
  6. «ازدواج سنت من است، پس هر که به سنت من پشت کند، از من نیست.» شمس‌الدین أبو بکر محمد بن احمد بن سهل السرخسی، المبسوط، دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۴، ص۱۹۳؛ أبوبکر بن مسعود الکاشانی، بدائع الصنائع، الطبعة الاولی، المکتبة الحبیبیة، پاکستان، ۱۴۰۹ ق. ج۲، ص۲۲۹؛ جامع الاخبار، ص۹۷؛ بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۰؛ بدین صورت نیز وارد شده است: «النکاح سنتی فمن لم یعمل بسنتی فلیس منی‏». (ازدواج سنت من است، پس هر که به سنت من عمل نکند از من نیست). علاءالدین بن حسام الدین المتقی الهندی، کنزالعمال فی أحادیث الأقوال و الأفعال، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ج۱۶، ص۲۷۱.
  7. أبوعلی محمد بن الأشعث الکوفی، الجعفریات (الاشعثیات)، مکتبة نینوی الحدیثة، طهران، ص۸۹؛ أبوحنیفة النعمان بن محمد التمیمی، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، دارالمعارف، القاهرة، ۱۳۸۹ ق. ج۲، ص۱۸۹؛ ضیاءالدین أبوالرضا فضل الله بن علی الحسنی الراوندی، ترتیب نوادر الراوندی، الطبعة الاولی، مؤسسة البلاغ، بیروت، ۱۴۰۸ ق. ص۱۱۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۷۴؛ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۴۹. بدین صورت نیز وارد شده است: «مَنْ‏ أَحَبَّ‏ فِطْرَتِي‏ فَلْيَسْتَنَ‏ بِسُنَّتِي‏ وَ [إنَّ] مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحُ» (هر که آیین مرا دوست دارد البته باید از سنت من پیروی کند و در راه من گام زند، و از جمله سنت‌های من ازدواج است). محمد بن ادریس الشافعی، کتاب الأم، اشرف علی طبعه و باشر تصحیحه محمد زهری النجار، دارالمعرفة، بیروت، ج۵، ص۱۵۴؛ أبو بکر عبدالرزاق بن همام الصنعانی، المصنف، عنی بتحقیق نصوصه و تخریج أحادیثه و التعلیق علیه حبیب الرحمن الاعظمی، الطبعة الثانیة، من منشورات المجلس العلمی، المکتب الاسلامی، بیروت، ۱۴۰۳ ق. ج۶، ص۱۶۹؛ الکافی، ج۵، ص۴۹۴؛ أبو بکر احمد بن علی الرازی الجصاص، احکام القرآن، الطبعة الاولی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۵ ق. ج۳، ص۴۱۴؛ أبو بکر احمد بن الحسین البیهقی، السنن الکبری، دارالمعرفة، بیروت، ج۷، ص۷۸؛ عبدالعزیز بن البراج الطرابلسی، المهذب، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۶ ق. ج۲، ص۱۷۸؛ أبو القاسم علی بن الحسن المعروف بابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، الطبعة الاولی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۵-۱۴۱۹ ق. ج۶۱، ص۲۳۹؛ مکارم الاخلاق، ص۱۹۶؛ نور الدین علی بن أبی بکر الهیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۲ ق. ج۴، ص۲۵۲؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۲۷۲.
  8. «هیچ‌چیز نزد خدای عزوجل منفورتر از این نیست که خانه‌ای در اسلام با جدایی (طلاق) از هم متلاشی گردد.» الکافی، ج۵، ص۳۲۸؛ المهذب البارع، ج۳، ص۱۶۳؛ محمد بن علی بن ابراهیم الاحسائی المعروف با بن أبی جمهور، عوالی اللآلی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، قدم له شهاب الدین المرعشی النجفی، مطبعة سید الشهداء، قم، ۱۴۰۳ ق. ج۳، ص۲۸۸؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۵.
  9. «ازدواج کنید ولی جدایی حاصل نکنید که عرش [[[الهی]]]از جدایی به لرزه درمی‌آید.» أمین الاسلام أبوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مکتبة المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۳ ق. ج۵، ص۳۰۴؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۸۸؛ مکارم الاخلاق، ص۱۹۷؛ أبوعبدالله محمد بن احمد القرطبی الانصاری، الجامع لاحکام القرآن، تصحیح أبواسحاق ابراهیم اطفیش، دارالکتب المصریة، ۱۳۷۶ ق. افست دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۱۸، ص۱۴۹؛ جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر السیوطی، الجامع الصغیر فی أحادیث البشیر النذیر، الطبعة الاولی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۱ ق. ج۱، ص۵۰۵.
  10. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۴ ص ۱۷-۲۱.
  11. لسان العرب، ج۲، ص۲۹۲.
  12. فرهنگ معاصر عربی - فارسی، ص۷۱۴.
  13. الکافی، ج۵، ص۳۳۵؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۸.
  14. ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  15. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید» سوره روم، آیه ۲۱؛ ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ «اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹؛ ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا... «شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد...» سوره زمر، آیه ۶؛ ﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا «پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید» سوره شوری، آیه ۱۱.
  16. ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ «اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند -پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹؛ ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  17. ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ «و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟» سوره نحل، آیه ۷۲.
  18. ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا «و اوست که از آب بشری آفرید و او را نسبی و سببی نهاد و پروردگار تو تواناست» سوره فرقان، آیه ۵۴.
  19. ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ... «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید...» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  20. ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  21. ﴿وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا «و آنان که می‌گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
  22. ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۱۷.
  23. ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  24. بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۱۹- ۳۲۰.
  25. الأمالی، صدوق، ص۵۱۹؛ عوالی اللئالی، ج۳، ص۳۱۰.
  26. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۵.
  27. الأمالی، صدوق، ص۵۱۹؛ عوالی اللئالی، ج۳، ص۳۴۰.
  28. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۸۹؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۳۳.
  29. العروة الوثقی، ج۵، ص۴۸۰.
  30. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۳.
  31. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۴.
  32. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۸۲؛ بحار الأنوار، ج۴۹، ص۳۳۰.
  33. العروة الوثقی، ج۵، ص۴۷۸.
  34. إثبات الوصیة، ص۲۱۲.
  35. الکافی، ج۵، ص۳۶۷؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۹۴.
  36. التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۱: تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۱۸؛ وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۸۰؛ ج۲۰، ص۹۱.
  37. وسائل الشیعة، ج۲، ص۲۵۵؛ الکافی، ج۵، ص۴۱۳.
  38. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۵.
  39. «و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.
  40. الأمالی، طوسی، ص۳۹۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۵۷.
  41. وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۳؛ ج۲۰، ص۱۶۳، ۲۲۱.
  42. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۵۶؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۴۰.
  43. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۲۲؛ وسائل الشیعة، ج۳۱، ص۳۴۱.
  44. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۷.
  45. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۸۹؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۲۳؛ الجواهر السنیة، ص۱۱۶.
  46. الکافی، ج۵، ص۳۳۵.
  47. وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۴.
  48. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۴ .
  49. وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۴.
  50. الکافی، ج۵، ص۵۶۳؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۸۱.
  51. وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۳۹.
  52. الکافی، ج۵، ص۵۶۳؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۳۰۱.
  53. الکافی، ج۵، ص۵۶۲؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۲۹۷.
  54. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۷۲؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۲۶.
  55. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۸؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۲۷۵، ۲۷۶؛ جواهر الکلام، ج۲۹، ص۱۹۷؛ مستند الشیعة، ج۱۶، ص۱۲۵؛ مستمسک العروة، ج۱۴، ص۴۴۸.
  56. الاستبصار، ج۳، ص۲۳۴؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۳- ۳۴، ج۲۰، ص۲۷۲، ۲۷۶.
  57. الکافی، ج۵، ص۳۹۴؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۲۷۴.
  58. الکافی، ج۵، ص۵۶۳؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۲۹۹- ۳۰۰.
  59. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵۳؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۲.
  60. الکافی، ج۶، ص۵۴۸؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۲۱.
  61. شرائع الإسلام، ج۲، ص۲۲۴.
  62. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۶۲.
  63. جواهر الکلام، ج۳۰، ص۶، ۷.
  64. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۵.
  65. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵۹؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۲۰.
  66. الکافی، ج۵، ص۴۳۳؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۴۶۶.
  67. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۵۵؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۰۲.
  68. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۵۰؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۴۶۷، ۴۷۲.
  69. الکافی، ج۵، ص۳۲۷؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۳۹۰.
  70. الکافی، ج۵، ص۴۲۲؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۴۵۷.
  71. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۲۸.
  72. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵۶؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۲۶، ۳۸.
  73. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵۶؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۷.
  74. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۵.
  75. الکافی، ج۵، ص۳۵۷؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۳۴.
  76. الکافی، ج۵، ص۳۳۴؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۴۲.
  77. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۵۳؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۴۷۴- ۴۷۵.
  78. الکافی، ج، ص۴۶۳؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۰- ۴۱.
  79. قرب الإسناد، ص۳۶۱؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۳.
  80. الکافی، ج۵، ص۴۳۱؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۴۸۰.
  81. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۹۲؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۸.
  82. الکافی، ج۵، ص۴۶۶؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۱.
  83. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵۹؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۲۰.
  84. جواهر الکلام، ج۳۰، ص۸.
  85. الکافی، ج۵، ص۴۶۵؛ وسائل الشیعة، ج۲۶، ص۲۳۰.
  86. الکافی، ج۵، ص۴۶۷؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۷۷.
  87. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۳۷۵؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۰۲.
  88. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۳۴۱؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۱۸۳.
  89. مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۵۹ .
  90. الکافی، ج۵، ص۳۸۴؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۲۶۳.
  91. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۴؛ إثبات الوصیة، ص۲۱۲.
  92. قرب الإسناد، ص۳۸۸؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۲۲۸.
  93. الکافی، ج۵، ص۳۹۷؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۲۸۲.
  94. الکافی، ج۷، ص۳۹۱؛ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۳۵۲.
  95. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۷.
  96. فقه الرضا(ع)، ص۲۳۷- ۲۳۸.
  97. وحدتی شبیری، سید حسن، مقاله «ازدواج»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۱۱۰-۱۱۹.