نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۵ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۵ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۵ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
علم مستاثر از علوم مختص خداوند است که گاهی در برابر علم موقوف به کار می رود و گاهی هر دو در یک معنا استفاده می شوند. همچنین باید دانست علم مکنون یا علم موقوف یا مخزون و یا محفوظ تعابیری از یک تعریف هستند که در عبارات مختلف از آنها استفاده شده است.
چیستی علم مستاثر
"استیثار" در لغت به معنی برگزیدن و به خود اختصاص دادن است.[۱] از روایات استفاده می شود، اسماء مستأثره از مراتب غیبی اسم اعظم هستند و کسی از آنها آگاه نیست.[۲] علم مستأثر یکی از معانی علم غیب است. علم غیب به این معنی مختص به خداست و احدی از مخلوقات از آن اطلاعی ندارند؛ چرا که اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد دیگر از دایره علم مستأثر خارج میشود و نمیتوان گفت مختص خداست.[۳]
این اصطلاح از مفاهیم لطیف عرفانی در بحث اسماء الهی محسوب میشود و ریشه در روایات دارد. امام باقر(علیه السلام) در این مورد می فرمایند: «هفتاد و دو حرف از حروف اسم اعظم در پیش ما (اهل بیت) است (به آن آگاهی داریم) و تنها یک حرف از آن نزد پروردگار متعال است که آن را در علم غیبش به خود اختصاص داده است (کسی از آن آگاه نیست).»[۴] همچنین امام هادی(علیه السلام) پس از بیان تعداد اسم اعظم فرمودند:[۵] «و یک حرف نزد خداوند متعال و ویژۀ ایشان در علم غیب میباشد.»[۶] بیهقی از عبدالله بن مسعود در کتاب «الأسماء و الصفات» نقل کرده که پیامبر اکرم9ضمن دعائی فرمود:[۷] «و اسالک بکل اسم هولک... او استأثرت به فی علم الغیب عندک»[۸]
چیستی علم موقوف
دربارۀ علم موقوف براساس روایاتی که مرحوم کلینی در کافی نقل می کند، خداوند دارای دو نوع علم می باشد:[۹] یک قسم، علمی است که خداوند آن را برای ملائکه، انبیا و رسولان خود آشکار نموده است و قسم دیگر، علم مکفوف است که بر هیچ یک از مخلوقات خویش آشکار نکرده است. بر اساس این روایات، علمی که برای انبیا، رسولان و ملائکه آشکار شده، ائمه نیز آن را دارا هستند. اما علم مکفوف که خداوند آن را برای خود اختصاص داده است، هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود خداوند علم آن را به ائمه میدهد. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِكَ وَ عَرَضَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا»[۱۰] این علم، علمِ موقوف نام دارد،[۱۱] و مخصوص خداوند است.[۱۲] از این علم با نام علم مکنون، علم محفوظ و علم مخزون هم یاد شده است[۱۳] و آیۀ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ [۱۴] به این علم اشاره دارد. مقصود از کتاب مکنون، همان علم غیب الهی است که از آن به لوح محفوظ تعبیر میشود. همچنین تعبیر به امالکتاب کنایه از علم ذاتی ازلی خداوند به تمامی موجودات، برای همیشه است.
اگر در روایتی اهل بیت(علیهم السلام) علم غیب را از خود نفی می کنند ناظر به نوع اول می باشد و عدم آگاهی ایشان از اموری است که هنوز تقدیر نشده و پس از تقدیر، علم آنها به ایشان داده میشود و به تعبیر خود ایشان،[۱۵] افضل علوم ایشان نیز همین است.[۱۶]
دلیل روایی
در این رابطه امام باقر(علیه السلام) می فرمایند:[۱۷] «و اما منظور از (عالم الغیب) این است، خداوند عزوجل عالم به مسائلی است که از آفریدههای او مخفی مانده است؛ مسائلی از قبیل قضا و قدر در رابطه با اشیاء، در علم خود و قبل از خلق آنها، و قبل از آنی که آنها را به فرشتگان خود افاضه نماید. پس ای حمران این علمی نگه داشته شده نزد خداوند است، اختیار و اراده آن در دست اوست و اگر بخواهد قضا نماید و یا اینکه درون آن برایش ظاهر گردد ولی آن را امضا نمیکند، و اما علمی که خداوند متعال آن را مقدر نموده و آن را به مرحله قضا رسانده و جاری میسازد، همان علمی است که به رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) رسید و سپس نزد ما رسیده است.[۱۸] همچنین در روایتی دیگر امیرالمؤمنین(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) میفرمایند: «لَوْ لَا آیَهٌ فِی کِتَابِ اللهِ لَأَخْبَرْتُکُمْ بِمَا کَانَ وَ بِمَا یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه»[۱۹] این همان علم موقوف عندالله است که فقط نزد خدای تبارک و تعالی است و کسی نمیداند در یک قضیه بداء واقع میشود یا نه؟[۲۰]
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در یکی از خطبههایش از بعضی امور غیبی خبر داد، یکی از اصحاب عرض کرد: یا امیر المؤمنین! علم غیب داری؟! حضرت خندید و فرمود: «ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، بلکه تعلمی است از صاحب علم... .»[۲۱] این علم به مرحلۀ قضا رسیده و برای دیگران هم مقدّر کرده که از آن آگاه باشند.[۲۲] از این علم با نام علم مستفاد هم یاد شده است علم مستفاد، یعنی علمی که واسطه میخورد و من غیر نفسه است، علم خدای تبارک و تعالی من عند نفسه یا بالذات است اما علم ائمه علم مستفاد است، اینکه در روایات وارد شده ائمه ما در هر شب جمعه متصل به عرش خدای تبارک و تعالی میشوند و ازدیاد علم میکنند، اگر این اتصال نباشد علم آنها پایان میپذیرد این علم مستفاد است.[۲۳]
تقسیمی دیگر برای علم
بر اساس برخی از روایات برای علم خداوند تقسیمی دیگر وجود دارد:
علمی که جز خداوند کسی از آن آگاه نیست و اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد، از دایره علم مستأثر خارج میشود و نمیتوان گفت مختص خداوند است.[۲۴] از این علم در برخی روایات[۲۵] به اسم "مکنون" و "مخزون" یاد شده است.[۲۶] و باید دانست اسمای مستأثره منشأ برای دیگر اسامی خداوند هستند.[۲۷] #علمی که آن را در اختیار دیگران قرار داده است.[۲۸] احمد بن محمد از محمد بن سنان از ابو جارود از اصبغ بن نباته روایت کرده که گفت شنیدم امیر مؤمنان(علیه السلام) میفرماید: همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود در علم غیب خود قرار داده است و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان. و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: قطعا نزد خداوند متعال علم به قیامت وجود دارد، و باران را فرو میفرستد، و نسبت به آنچه که در رحم ها وجود دارد آگاهی دارد. و هیچ نفس و فردی نمیداند فردا چه به دست میآورد و هیچ نفس و فردی نمیداند در چه سرزمینی میمیرد. هم چنین نزد خداوند متعال علم دیگری وجود دارد که فرشتگان او از آن آگاهی دارند، و آنچه که فرشتگان او از آن مطلع گردند قطعا مورد آگاهی محمد و آل محمد: میباشد، و آنچه که محمد و آل محمد: از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاهی فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع میباشند.[۲۹]
مباحث مربوط به اسم مستأثر الهی یکی از مباحث بلند عرفانی است که فهم عمیق آن نیاز به آگاهی و آشنایی به فلسفه و عرفان دارد.[۳۰]
نتیجه گیری
در مجموع باید گفت علم مکنون یا موقوف و علم مستأثر از علومِ مختص به خداوند است که حتی امامان معصوم هم از آن آگاهی ندارند. هر چند در مورد علم موقوف گفته شده، ممکن است خداوند به تدریج آن را به ایشان تعلیم نماید، اما در مورد علم مستأثر چنین سخنی هم گفته نشده، زیرا اگر برای دیگران بیان شود از مستأثر بودن خارج میگردد.[۳۱]
مقدمه
از علم مبذول با نام های دیگری همچون علم عام و علم محمول نیز یاد شده است، همچنین از علم مکفوف هم با نام های علم موقوف، علم مخزون، علم مکنون و علم مستاثر نام برده شده است.[۳۲]
دو نوع علم برای خداوند
بر اساس تعالیم اسلام و در یک تقسیم بندی علم خداوند بر دو گونه است: علم مبذول و علم مکفوف[۳۳]
چیستی علم مبذول
علم مبذول که خداوند متعال آن را به فرشتگان و پیامبران عطا کرده و امامان(علیهم السلام) نیز به واسطۀ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از آن آگاهاند،[۳۴] به معنای علمی است که در عرصۀ جهان هستی به مرحلۀ ظهور رسیده یا خواهد رسید.[۳۵] آنچه در جهان پهناور هستی تحقق پذیرفته است، مصداقهای علم مبذول است و آنچه بعداً نیز اتفاق خواهد افتاد، در قلمرو مصداقهای علم مبذول جای دارد.[۳۶] چون خدا خود و فرستادگانش را تکذیب نمیکند، باید مضمون آن واقع شود و تخلف بردار نیست.[۳۷]
به عبارت دیگر علم مبذول علمی است که خداوند در قالب تقدیر ریخته و امضا نموده است[۳۸] و امامان(علیهم السلام) همۀ آن را می دانند.[۳۹] بداء الهی نیز در این علم واقع میشود.[۴۰] این علم برای برخی غیب و برای برخی دیگر شهادت است.[۴۱] از علم مبذول با نام های علم عام و علم محمول نیز یاد شده است.[۴۲]
علم مبذول در مصادیق متعددی می تواند نمایان شود، مانند: علم به حلال و حرام، علم ائمه نسبت به دوستان و دشمنان خود، علم منایا و بلایا، علم به فصل الخطاب قضاوت و حکم، علم وصایا، علم به بهشت، دوزخ و آسمان و زمین و اخبار آن، علم به ملکوت آسمان و زمین، علم به ضمیر و واگویههای نفسانی افراد، علم به افعال، علم به بیماری و حُزن شیعیان، علم به هدایت یافتگان و گمراهان تا روز قیامت، علم به زیادت و نقصان حق و باطل بر زمین، علم به تمامی زبانها و تکلم به آنها، علم به اسامی اشیا، علم به زمان مرگ خود پیش از فرا رسیدن آن و ... .[۴۳]
چیستی علم مکفوف
علم مکفوف، علمی که مختص ذات خداوند است و کسی جز او را یارای درک آن نیست،[۴۴] و کسی را از آن آگاه نکرده است،[۴۵] اما هرگاه خداوند اراده کند تا چیزی از آن را آشکار نماید، آن را به امام میآموزد و امامان پیشین را نیز از آن آگاه میسازد[۴۶].[۴۷] این علم از سنخ علوم بشری نیست، بلکه علمی الهی، لدنی و علم صحیح است.[۴۸] از این علم است، که آنچه را بخواهد پیشانداخته، و آنچه را بخواهد پس میاندازد، و آنچه را بخواهد اثبات میکند. اینگونه تقدیم و تأخیر که در متن علم مخزون پدید میآید، تنها به دلیل حضور مشیت خدا در حاق آن علم است.[۴۹] علم مکفوف در ام الکتاب نزد پروردگار قرار دارد.[۵۰] در روایات[۵۱] از علم مکفوف با نام های دیگری مانند: علم مخزون، علم مکنون، علم مستاثر و علم موقوف نیز یاد شده است.[۵۲]
دلیل نقلی بر علم مکفوف بر مبذول
برخی از آیات و روایات دال بر علم مکفوف و علم مبذول هستند:
دلیل قرآنی
در مورد علم مکفوف در تفسیر آیۀ: «عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ»[۵۳] امام صادق(علیه السلام) فرمودند:[۵۴] «اَلْغَيْبُ مَا لَمْ يَكُنْ وَ اَلشَّهَادَةُ مَا قَدْ كَانَ» عبارت "مَا لَمْ يَكُنْ" را به هر معنایی بگیریم، آنچه رأی خداوند بدان تعلّق نگرفته یا آنچه در گذشته نبوده یعنی مقدر بود ولی بداء به آن تعلق گرفت و محو شد تا تقدیر بعدی اثبات شود، دلالت بر علم مکفوف می کند.[۵۵]
و برخی از آیات نیز دلالت بر علم مبذول می کنند مانند: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ مِن رَّسُولٍ»[۵۶] آیه به روشنی می رساند خداوند هر کسی را بپسندد از علم غیب خود آگاه می نماید. در این زمینه امام باقر(علیه السلام) فرمودند:[۵۷] «كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاهُ»[۵۸]
و یا در آیۀ «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ»[۵۹] امام صادق(علیه السلام)[۶۰] "کتاب مبین" را به "امام مبین"تفسیر کرده اند.[۶۱]
دلیل روایی
برخی از روایات هم بیانگر دو نوع علم برای خداوند هستند مانند:
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند:[۶۲] «همانا برای خدای عزوجل دو علم است: علم مبذول و علم مکفوف. امّا علم مبذول، پس هیچ علمی نیست که فرشتگان و رسولان آن را بدانند مگر اینکه ما آن را میدانیم و امّا مکفوف، علمی است که نزد خداوند عزوجلّ در امّ الکتاب است و آنگاه که خارج شود نافذ میشود.»[۶۳]
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:[۶۴] «همانا خداوند دو گونه علم دارد، علمی پوشانده شده و در مخفیگاه الهی که جز او کسی از آن آگاهی ندارد و بداء از این علم است و علمی که به فرشتگان و رسل و پیامبران خویش آموخته است و ما آن را میدانیم.»[۶۵]
↑همانا، برای خدای تبارک و تعالی، دو علم هست. علمی که آن را بر ملائکه، انبیا و رسلش آشکار نموده است، پس هر آنچه را که بر ملائکه، رسولان و انبیائش آشکار کرده، علم آن را به ما داده است و علمی که به خودش اختصاص داده است، پس هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود، خداوند ما را به آن، عالم میکند در حالی که بر ائمه پیش از ما نیز عرضه شده است
↑ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
↑ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 293
↑ر.ک. هاشمی، سید علی، مصاحبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه اسلام کوئیست
↑ر.ک. حسینی شاهرودی، سیدمرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص 76
↑ر.ک: فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش؛ جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶
↑ر.ک. هاشمی، سید علی، مصاحبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه اسلام کوئیست
↑ر.ک. جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶
↑ر.ک. بهشادفر, علیرضا، کنکاشی در کیفیت و سرچشمه های علم امام، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ حکیمی، محمدرضا، نهج البلاغه کلام انسان هادی، ص 75 و 76؛ بهشادفر, علیرضا، کنکاشی در کیفیت و سرچشمه های علم امام، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. حکیمی، محمدرضا، نهج البلاغه کلام انسان هادی، ص 75 و 76؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، مجموعه مقالات کنگره بین المللی ثقة الاسلام کلینی، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. حکیمی، محمدرضا، نهج البلاغه کلام انسان هادی، ص 75 و 76؛ عابدی شاهرودی، علی، نظریه عدل جمعی الهی، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. حکیمی، محمدرضا، نهج البلاغه کلام انسان هادی، ص 75 و 76
↑ر.ک. رحمان ستایش، محمد کاظم، شهیدی، روح الله، باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص 123 ـ 126؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، مجموعه مقالات کنگره بین المللی ثقة الاسلام کلینی، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. شاه منصوری، عباس، ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. عابدی، احمد، توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. بهشادفر, علیرضا، کنکاشی در کیفیت و سرچشمه های علم امام، صفحه؟؟؟؛ رحمان ستایش، محمد کاظم، شهیدی، روح الله، باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص 123 ـ 126
↑ر.ک. رحمان ستایش، محمد کاظم، شهیدی، روح الله، باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص 123 ـ 126
↑ر.ک. حکیمی، محمدرضا، نهج البلاغه کلام انسان هادی، ص 75 و 76؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عابدی شاهرودی، علی، نظریه عدل جمعی الهی، صفحه؟؟؟؛ رحمان ستایش، محمد کاظم، شهیدی، روح الله، باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص 123 ـ 126؛ بهشادفر, علیرضا، کنکاشی در کیفیت و سرچشمه های علم امام، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. مسعودی، سید محمدعلی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص 8 ـ 12؛ بهشادفر, علیرضا، کنکاشی در کیفیت و سرچشمه های علم امام، صفحه؟؟؟؛ رحمان ستایش، محمد کاظم، شهیدی، روح الله، باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص 123 ـ 126
↑ر.ک. خمینی، روح الله، توحید از دیدگاه امام خمینی، ج 1، صفحه؟؟؟؛ مسعودی، سید محمدعلی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص 8 ـ 12؛ ابطحی، سید عبدالحمید، فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان، فصلنامه امامت پژوهی، ش 2، ص 81؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، مجموعه مقالات کنگره بین المللی ثقة الاسلام کلینی، صفحه؟؟؟