تجربه دینی
چیستی تجربۀ دینی
- واژۀ "تجربه" به معنای آزمایش است[۱] و دین در اصطلاح دانشمندان اسلامی، مجموعهای از عقاید، اخلاق و قوانین است که ریشه در فطرت آدمی دارد و همۀ انسانها میتوانند آن را تجربه کنند. اعتقادات، بنیان دیناند و اخلاق و احکام، فروع آن[۲]. تجربۀ دینی به معنای مطلق احساس که حالتی انفعالی است، گفته میشود[۳]. برخی از دانشمندان غرب، مفهوم وحی را توسعه داده و آن را همان ارتباطات معنوی بشر یا "تجربه دینی" دانستهاند[۴]. مراد از دینی بودن تجربه آن است که در عرصۀ مسائل دینی پدید میآید و برای وصف آن از مفاهیم دینی استفاده میشود[۵]. به تعبیری تجربۀ دینی به معنای احساس وابستگی انسانها به موجودی متعالی و فرا بشری است و هرگونه توجه خاص به عالم بالا و معنویت، مشاهده و ارتباط با عالم غیب و ماورا و احساس حضور قلب و بریدن از دنیای مادی را برای انسانها شامل میشود. تجربۀ دینی، درک حقایق فراتر از جهان مادی و رسیدن به شهود حقایق عالم با چشم باطنی است.
- واژۀ تجربه در غرب تا قرن هفدهم میلادی به معنای آزمایش و از آن به بعد به معنای مشاهدۀ واقعی اعمال و همچنین به معنای احساسات درونی آمده است. از نظر دانشمندان غربی به معنای اعتقاد به خداست. تجربه از یک طرف مبتنی بر ممارست است و از طرف دیگر مشاهدۀ تجربه برای افراد دیگر ممکن نیست لذا در چیستی آن میان دانشمندان غربی اختلاف است[۶].
تعقل راه شناخت واقعیات در اسلام
- قرآن برای اثبات حقایق دینی به برهان روی میآورد و مردم را به تفکر و تأمل فرامیخواند[۷]. طرح مباحث عمیق الهی به دست مبارک امامان معصوم(ع) و به ویژه امام علی(ع) موجب شده عقل شیعه از همان آغاز، جامۀ فلسفی در برکند و به عرصۀ استدلال آید[۸]. تنها راه برای حل مسائل بنیادی اعتقادی، راه عقل و روش تعقل است. پس از دست یافتن به اعتقادات استوار و درست، میتوان از گذر سیر و سلوک و باز نمودن باب مکاشفه آنچه را با استدلال عقلی ثابت شده است، بیواسطۀ مفاهیم ذهنی، مشاهده کرد[۹]. عقل و قلب، راههای مختلف شناخت واقعیات و مکمل یکدیگرند[۱۰].[۱۱]
پیدایش تجربۀ دینی
- پیدایش تجربۀ دینی، شرایط و ویژگیهای غرب بوده است و از این رو در تفکر اسلامی و شیعی جایی ندارد[۱۲]. وقتی رویکردهایی مانند عقلگرایی در غرب از اثبات حقایق دینی ناتوان است، رویکردهای معنویتگرا و ارتباط با عالم غیب در قالب تجربۀ دینی با حال معنوی خود را نشان میدهد[۱۳]. ابتدا در قرن نوزدهم، شلایر ماخر، متکلم و فیلسوف آلمانی این واژه را مطرح کرد و اظهار داشت مبنای دیانت نه تعالیم وحیانی است و نه عقل فطرتآموز، بلکه "تجربۀ دینی" است[۱۴]. انگیزۀ شلایر ماخر دو چیز بود: یکی اینکه میخواست گروهی از روشنفکران را که به هنر و نقاشی و مسائل ذوقی اهتمام داشتند، ولی از دین اظهار تنفر میکردند، به دیانت دعوت کند (با این توجیه که حقیقت دین از مقولۀ احساس و ذوق است)؛ دیگر اینکه اشکالاتی که به نام علم و عقل به دین وارد شده است بر حقیقت دین که از مقولۀ احساس روحی و روانی است، وارد نیست بلکه بر جنبههای بیرونی دین وارد است که حقیقت دین به آن بازنمی گردد[۱۵].. شلایرماخر، معجزۀ حضرت مسیح(ع) را نه در خوارق عادات، بلکه در لبریز شدن عیسی از خدا میدید. ازاینرو از جملۀ برهانهای خداشناسی، برهان تجربۀ دینی است که برهان دریافتها و شهودهای غیر عقلی است[۱۶].
علل پیدایش تجربهگرایی دینی در غرب
- عواملی که تجربهگرایی را در غرب پدید آوردند و به آن دامن زدند، عبارتاند از:
- مخالفت با الهیات طبیعی[۱۷]؛
- تعارض عهدین با مباحث عقلی[۱۸]؛
- متناقض بودن با برخی از قوانین بشری[۱۹]؛
- پیدایش مکتب رمانتیک و توجه به احساسات و عواطف و امور ذوقی به جای عقل[۲۰]؛
- نقد کتاب مقدس؛
- تعارضات فراوان متون دینی یهود و مسیحیت[۲۱].
دیدگاهها در مورد ماهیت تجربۀ دینی
- دیدگاهها درمورد ماهیت تجربۀ دینی عبارتند از:
- احساس گرایانه؛ طبق این دیدگاه تجربۀ دینی احساس اتکای مطلق و یکپارچه به مبدأ یا قدرتی متمایز از جهان است و از سنخ احساسات و احوال وصفناشدنی است[۲۲].
- ادراکات حسی[۲۳]: طبق این دیدگاه تجربۀ دینی نوعی ادراک حسی است و تجربهای که آدمی دربارۀ حیات دینی خود دارد. در این دیدگاه افزون بر احساس، درک شناخت نیز جا دارد[۲۴].
- فوق طبیعی: مدافعان این دیدگاه هرگونه حس و امر طبیعی در تجربۀ دینی را مردود میدانند و مبنای تجربۀ دینی، همان آموزههای دینی است[۲۵].
- عرفانگرایی: برخی همۀ عرفانها را دینی میدانند. عرفان گراها تجربههای عارفان و پیامبران را از یک گوهر میدانند. برخی دانشمندان مسلمان معتقدند: "تجربۀ باطنی ازلحاظ کیفیت، تفاوتی با تجربۀ پیغمبرانه ندارد"[۲۶].
انواع تجربههای دینی
- انواع تجربههای دینی عبارتاند از:
- با واسطۀ امر حسی و متعارف؛ مانند نگاه به طبیعت و به یاد خدا افتادن.
- با واسطۀ امر حسی و نامتعارف؛ مانند شنیدن صدا از پشت درخت برای موسی.
- با واسطۀ امر حسی ولی شخصی و قابل بیان؛ مانند رؤیای صادقه.
- با واسطۀ امری حسی و شخصی، ولی غیر قابل بیان؛ مانند تجربۀ عارفان.
- بدون وساطت امر حسی و قابل درک بودن آن حقیقت نادیدنی با چشم دل؛ مانند برخی از مکاشفات اولیای الهی (دیدن خدا در لحظات شخصی) و... [۲۷].
علل همسان نبودن وحی با تجربۀ دینی
- تجربۀ دینی" با ویژگیها و مصادیق ذکر شده، دیدگاهی است که در ادبیات دینی و به خصوص عرفانی، میتواند مقبول و مورد توجه باشد اما فراتر از این یعنی همسان دیدن وحی با تجربۀ دینی به علل متعدد، امری غیر قابل قبول است از جملۀ آن علل عبارتاند از:
- مبرا بودن وحی از سهو و خطا:
- در پی داشتن پیامدهای منفی: در تجربۀ دینی همۀ تجارب دینی، معلول ذهنیت افراد است. ازاینرو تجربه واقعنمایی خود را از دست میدهد؛ در حالی که وحی امری واقعی و حقیقی است[۲۸].
- وحی بیرون از نفس پیامبر(ص): در تجربۀ دینی ادراک و احساسات درونی دخالت دارد و در وحی از نظر مسلمانان و قرآن کریم به بیرون از نفس پیامبر(ص) مربوط میشود[۲۹] و... [۳۰].
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۸.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۹.
- ↑ ر.ک: تجربۀ دینی و گوهر دین، ۲۳.
- ↑ ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۳.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۸.
- ↑ ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۴.
- ↑ ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾«اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲؛ ﴿مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾«خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۹۱.
- ↑ ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج ۵، ص۱۳.
- ↑ ر.ک: آموزش عقاید، ج۱۰، ص۵۷.
- ↑ ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۶.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۹.
- ↑ ر.ک: فرهنگ واژهها، ۲۱۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۹.
- ↑ ر.ک: باربور، ایان، علم و دین، ص۱۳۱.
- ↑ ر.ک: پراودفوت، تجربۀ دینی، ص۱۹ ـ ۱۸.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۹.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۸.
- ↑ ر.ک: موریس بوکای، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص۷ـ ۱۶، مقدمۀ کتاب.
- ↑ ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶.
- ↑ ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۵.
- ↑ ر.ک: شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص۶۳ ـ ۶۴؛ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶.
- ↑ ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۷۸.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۸.
- ↑ ر.ک: قائمینیا، علی رضا، تجربۀ دینی و گوهر دینی، ص۶۹.
- ↑ ر.ک: عقل و اعتقاد دینی، ۴۸ـ ۴۱.
- ↑ ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۰.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۰.
- ↑ ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۸.
- ↑ ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۰.
- ↑ ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶ـ ۱۳۸، ۱۴۰، ۱۴۳، ۱۴۵ـ ۱۴۷، ۱۵۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۸ـ۲۱۱.