قدرت‌طلبی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

قدرت‌طلبی و رقابت بر سر قدرت نیز از دیگر چالش‌های فراروی نظام اخلاقی است. اصل قدرت و حکومت و اداره امور مردم امری مطلوب است و انبیا و اولیا نیز در همین جهت گام برداشته‌اند اما آنچه که اخلاق را فاسد نموده و ملت‌ها را به تباهی می‌کشاند قدرت‌طلبی و طاغوت‌گرایی است[۱]. چنانکه امیرمؤمنان (ع) نیز عهده‌داری حکومت را برای قدرت‌طلبی و رقابت بر سر قدرت سیاسی نمی‌داند بلکه آن را در جهت نجات مظلومان از دست ستمکاران به کار می‌بندد[۲]. امام حسین (ع) نیز قیام خود را در همین جهت دانسته است[۳]. ازاین رو امام خمینی قیام خود و ملت مسلمان ایران را در جهت رقابت بر سر به دست آوردن قدرت سیاسی و جستجوی ثروت‌های ناچیز دنیا نمی‌داند بلکه آن را برای ارائه ارزش‌های دینی و اصول اخلاقی می‌داند[۴]. برخلاف منافقانی که در آغاز نهضت اسلامی ایران با ادعاهایی مانند ایجاد آینده‌ای روشن بر اساس ایدئولوژی دین، در میان نیروهای انقلابی نفوذ کرده و تنها هدف آنان قدرت‌طلبی بود[۵]. قدرت‌طلبی منشأ بسیاری از جنایات علیه ملت‌های ضعیف و مظلوم است[۶]؛ اما درباره اینکه اصالت با اخلاق است یا قدرت، دیدگاه‌های مختلفی ارائه شده است. برخی مکتب‌ها مانند مسیحیت اصالت را با اخلاق و زندگی مسالمت‌آمیز می‌دانند و رفتار زورمدارانه را در هر شرایطی غیراخلاقی می‌شمارند، اما برخی دیگر همچون نیچه اصالت را با قدرت و کمال اخلاقی انسان را در قدرت می‌دانند و برآنند که اخلاق مسیحیت؛ بردگی، ضعف، ذلت و عامل رکود بشریت است. برخی نیز اخلاق را وابسته به قدرت می‌دانند اما هرقدرتی را اخلاقی نمی‌شمارند و بر این اساس قدرت استثمارگران، غیراخلاقی اما قدرتی را که مظلومان جوامع در جهت دگرگون کردن جامعه و تحول آن به مراتب عالی به کار می‌بندند اخلاقی است؛ اما از نظر اسلام تمامی دیدگاه‌های فوق مردود است، از نگاه اسلام اخلاق فقط در روابط مسالمت‌آمیز خلاصه نمی‌گردد افزون بر آنکه در مواردی مبارزه با زور و ستمگری را مقدس شمرده و در شرایطی خاص فرمان جهاد می‌دهد. در موارد مواجهه با زور نیز، اسلام ابتدا راه حکمت و برهان را برمی‌گزیند و در صورت مؤثر واقع نشدن در موارد نهایی اقدام به اعمال قدرت می‌نماید[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۷.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۳ (۵۰)؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۵۵-۵۶.
  3. خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۲۳/۳/۱۳۷۸.
  4. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۱.
  5. خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۱/۹/۱۳۷۸.
  6. خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۲۴/۱/۱۳۶۹.
  7. ر. ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۴۹۰-۴۹۱.
  8. گرامی، علی، مقاله «اخلاق»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی، ص ۹۶.