نقیب
مقدمه
نقیب، از مادۀ "نقب" به معنای رئیس است[۱] و در اصطلاح، اغلب به رؤسای قوم اطلاق میشد؛ مانند نقبای دوازدهگانه بنی اسرائیل که نمایندگان تیرههای مختلفی از بنی اسرائیل بودند.
این مفهوم در دورۀ اسلام نیز وارد و در پیمان عقبه دوم، اولین بار، از میان هفتاد نفر حاضر، دوازده نفر (نه تن از خزرج و سه تن از اوس) به عنوان نقیب برگزیده شدند که "اسعد بن زراره" از میان این دوازده نفر به عنوان نقیب النقبا (رئیس دوازده نفر) منصوب شد[۲]. در دورۀ بنی عباس، گروهی را که نسبت به سایر مسلمانان از امتیازات ویژهای برخوردار بودند نقیب میگفتند[۳]. از جلمه کارگزاران عالیرتبه دولت که از دودمان خود بنی عباس بودند. این نوع از ریاست، به نقابت مشهور بود و نقابت، بر دو قسم است: نقابت خاصه و نقابت عامه[۴][۵].
نقابت خاصه و عامه
- نقابت خاصّه: اختیارات ویژهای بود که به نقیب محوّل میشد؛ از آنجا که خلفای اموی و عباسی، خلافت را با نوعی از سلطنت آمیخته بودند[۶]، برای خود نقیبی تعیین کردند. صلاحیت نقیب خاصه محدود به امور ذیل بود.
- حفظ انساب خلیفه، تا کسی خود را داخل و یا خارج از نسب خلیفه نسازد. از اینرو، نقیب به ثبت تاریخ ولادت وفوت انساب خلیفه میپرداخت؛ نظیر ادارۀ ثبت احوال امروزی. البته نقابت جنبۀ اختصاصی داشت؛
- نظارت بر مشاغل افراد خانواده خلیفه، تا از اشتغال به مشاغل پست و فرو مایه جلوگیری شود؛
- دریافت مقرّری و حقوق ماهیانه افراد خانواده...[۷].[۸]
- نقابت عامه: در این نوع از نقابت[۹]، فردی که دارای سمت نقابت عامه بود، علاوه بر اختیارات خاصه، سمت قضایی نیز داشت و احکام جزایی صادر کرده و اجرا مینمود و امور حسبی مربوط به خانوادۀ خلفا را نیز تصدی میکرد[۱۰].
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۲۶۸۱؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۷۵؛ صبح الاعشی، ج۳، ص۲۷۳ وج ۴، ص۳۷؛ تاج العروس، ج۴، ص۲۹۷.
- ↑ سیره ابن هشام، ج۲، ص۸۷-۸۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۱۳؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۵۲؛ ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۹۰؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۹۶.
- ↑ ر. ک: نقابت خاصه و نقابت عامه.
- ↑ اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت، علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۷۷.
- ↑ طبقات الکبری، ج۷، ص۷؛ مصنف، ج۱۱، ص۱۴۷؛ مسند احمد، ج۵، ص۲۲۱-۲۲۰؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۲۵، ص۵۵.
- ↑ ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۹۱-۹۰؛ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۵۲؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه. ص۹۷-۹۶.
- ↑ اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت، علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۷۶.
- ↑ راجع به معنای نقابت، ر. ک: نقیب. ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۹۲-۹۱؛ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۵۳-۲۵۲؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۷۵؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۹۷-۹۶.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۷۷.