نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۵۱ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دوستی در راه خدا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
یکی از راههای تهذیب نفس و آراسته شدن به فضائل و پیراستن آن از رذائل - که به انجام تمامی واجبات و مستحبّات، و دوری نمودن از محرّمات و مکروهات خواهد انجامید-، تقویت حُب و دوستیحضرتحق در قلب سالک مسیر کمال است[۱].
به پدرمهربان و مادر رئوف بنگر، که چگونه اگر خود به رذائلی نیز آلوده باشند امّا نسبت به فرزندان خود تنها نیکی میکنند و بس!؛
برادرمهربان را بین که اگرچه از غیبت دیگران احتراز نمینماید، امّا نه تنها به غیبتبرادر خود نمیپردازد که دیگران را نیز از غیبت او باز میدارد!؛
همسرشایسته را بنگر که نه تنها راضی به شنیدن معایب همسر خود نمیشود، بلکه دائماً در صدد آن است که معایبش را پوشانیده او را از آنها مبرّا سازد![۲].
این محبّت اگر در جامعه همچون خونی که در رگها جریان دارد به جریان افتد، بیشتر زشتیها را اصلاح کرده آنها را به مصالح و نیکیها تبدیل مینماید؛
بالاتر از این، آنکه انسانی که دوستدار همنوع و جامعه خود میباشد، در این جامعه تنها نیکیها را میبیند و از بدیها خواهناخواه چشم میپوشد.
از اینروست که اسلام، به تمامی علل و عوامل پیدایش و تقویت محبّت سفارش فرموده؛ از هرآنچه موجب نقصان حب شود بازداشته است. حدیث معروف: « مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»[۳]؛ناظر به همین معنی است[۴].
آیه شریفه: ﴿فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ﴾[۵]. نیز کسانی را که به رفع حوائح دیگران نمیپردازند، در شمار تارکان نماز قرار داده آنان را از صف مسلمانی خارج ساخته است[۶].
سفارشات عجیب اسلام به رفع حوائج دیگران نیز، در همین شمار قابل بررسی است. به این حدیث نبوی بنگرید: « وَ اللَّهِ لَقَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ صِيَامِ شَهْرٍ وَ اعْتِكَافِهِ»[۷]. بنظر ما، آن تهدیدها نسبت به تارکان حوائج مردم، واین ترغیبها به برآوردن آن، برای آن آمده است تا محبّت را در جامعه افزونی بخشیده دلهای مردمان را به هم نزدیک سازد[۸].
در پایان این مبحث، اشاره میکنم که این محبّت اگر رنگی خدائی داشته در راه او -جلّ وعلا! - باشد، همچون درختی استوار وشاداب، در هر بهار ثمره خود را ارزانی سالک کرده او را فزونی در مراتب میبخشد؛ امّا اگر همین محبّت در راه غیر حق باشد، همچون درختی پوسیده نه تنها ثمرهای نخواهد داشت، که محیط نفسانسان را آلوده و کثیف نیز میگرداند. دشمنی در راه خدا نیز صورتی همینگونه دارد؛ چه چون چنین باشد کمال بخش است، و چون در راه غیر او باشد مانع از کمال خواهد بود[۹].