دولت حضرموت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث دولت‌های عرب جاهلی است. "دولت حضرموت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دولت حضرموت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • دولت سبأ هم از نخستین دولت‌هایی بود که در جنوب غربی شبه‌جزیره عربستان شکل گرفت. این دولت، مدت زیادی از تاریخ خود را با دولت معین هم‌عصر بود و مانند دولت معین، در آغاز، اساسی دینی داشت؛ اما رفته‌رفته به صورت دولتی غیر دینی درآمد[۱].
  • دوران حکومت سبأ حداکثر از سال ۷۵۰ - ۱۱۵ ق. م تداوم داشته است[۲]. آنها توانستند با غلبه بر دولت معین قلمرو خود را در سراسر جنوب عربستان گسترش دهند. آنان "صرواح" را پایتخت خود قرار دادند[۳]. دولت سبا را هم مانند دولت معین، باید در درجه اول، دولتی تجاری برشمرد. آنها پا جای پای دولت معین گذاشته، یک امپراتوری عظیم تجاری به راه انداختند. آنها راه‌ها و اقوام و بنادر را خوب می‌شناختند و با تجربه‌های فراوانی که داشتند بادهای موسمی دریا را رام می‌کردند[۴].
  • دوران پرفراز و نشیب دولت‌های آنان را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد:
  1. این دوران از ۷۵۰ ق. م تا ۴۵۰ ق. م است[۵]. در این دوره، رؤسای دولت، "مکرُب"، لقب داشتند. مکرب‌ها در حقیقت کاهنانی بودند که وظیفه شاهی را پذیرفته بودند[۶]. در دوران حکومت سبأ ۱۷ مکرب حکمرانی کردند که نخستین آنها "سمه علی" است[۷].
  2. حکمرانی حکام سبأ از ۶۵۰ ق. م تا ۱۱۵ ق. م است[۸]. در این زمان امیران دولت به خود لقب "ملک" داده و تنها به منصب حکومت اکتفا کرده بودند. منصب دینی هم برعهده کاهنان بود[۹]. "کرب ایل وتر" اولین نفری بود که این لقب را برای خود برگزید[۱۰]. در این دوره، پایتخت از صرواح به "مأرب" منتقل شد و حکومت به اوج قدرت خود رسید[۱۱]. "سد مأرب" از بناهای عظیم این دوره است.
  3. این دوران، دوره ضعف این سلسله است. پادشاهان، لقب "وذی ریدان" را برگزیدند. سرانجام عمر این دولت به دست "شمر یرعش" از امرای حمیری خاتمه یافت[۱۲]. در دو سوره نمل و سبأ از ک قرآن کریم نام این دولت ذکر شده است. بلقیس یکی از حکمرانان زن آنجاست که قرآن کریم با لفظ "امرأة" از او یاد کرده است. او همان کسی است که سلیمان(ع) به او نامه نوشت؛ وی هم نزد سلیمان رفت. (آیه ۲۲ و ۲۳ سوره نمل)، در سوره سبأ هم به جاری شدن سیل در این سرزمین اشاره شده است.

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۷.
  2. فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۸.
  3. فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۸.
  4. فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۴.
  5. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۲۶۸ به بعد.
  6. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۲۶۹.
  7. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۲۷۰.
  8. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۳۱۵ به بعد.
  9. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۳۱۵.
  10. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۳۱۵.
  11. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۳۱۶.
  12. خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۳، ص۱۷۶.
  13. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، دولت‌های عرب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۳۶۵-۳۶۷.