آداب ازدواج
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث ازدواج است. "آداب ازدواج" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سیره خانوادگی معصومان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
آداب تشکیل خانواده
چنانچه تشکیل خانواده بر اساس آدابی درست صورت گیرد، بسیاری از مشکلاتی که در خانوادهها رخ مینماید، ظهور نمیکند، و یا مشکلات پدید آمده - که در مواردی طبیعی است - به راحتی حل و فصل میگردد. آنچه در تشکیل خانواده مهم و اساسی است، خوب ازدواج کردن است[۱]؛ و دراینباره، آزادی و اختیار در انتخاب همسر، نوع نگاه به ازدواج و زندگی خانوادگی، جهتگیری درست، ازدواج کردن با معیارهای روشن و صحیح، پرهیز از تشریفاتگرایی، و داشتن برنامه و تدبیر زندگی اموری حیاتی است.[۲]
آزادی و اختیار در انتخاب همسر
تشکیل خانواده جز بر آزادی و اختیار طرفینی بیمعناست و ازدواج اجباری و تحمیلی در منطق دین ملغا و باطل است. راه و رسم پیامبر(ص) دراینباره کاملاً گویاست. رسول خدا(ص) درباره دختر گرامی خود، زهرا(س) چنین عمل کرد. او خواستگاران بسیار داشت، و هرکس که او را از پیامبر(ص) خواستگاری میکرد، رسول خدا(ص) به زهرا(س) مراجعه میکرد و خواستگاری آنها را مطرح مینمود و زهرا(س) با روی برگرداندن خویش، مؤدبانه مخالفت خود را ابراز میکرد تا زمانی که علی(ع) از زهرا(س) خواستگاری کرد و او سر خود را پایین انداخت و سکوت کرد، و اینگونه رضایت خود را اعلام نمود، و رسول خدا(ص) نیز با خرسندی آن وصلت مبارک را تأیید کرد[۳]. شیخ طوسی به اسناد خود از قول ضحاک بن مزاحم آورده است که گفت: از علی بن ابی طالب(ع) شنیدم که میگفت: ابو بکر و عمر نزد من آمدند و گفتند: نزد رسول خدا(ص) برو و فاطمه را از او خواستگاری کن. پس من نزد پیامبر رفتم و آن حضرت با رویی گشاده با من روبهرو شد و فرمود: «مَا جَاءَ بِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ حَاجَتَكَ» چه نیازی تو را نزد من آورده است؟ گفتم: «يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَاطِمَةَ تُزَوِّجُنِيهَا» آیا فاطمه را به ازدواج من درمیآوری؟ پس پیامبر(ص) فرمود: «يَا عَلِيُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَكَرَهَا قَبْلَكَ رِجَالٌ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهَا، فَرَأَيْتُ الْكَرَاهَةَ فِي وَجْهِهَا، وَ لَكِنْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكَ». ای علی، پیش از تو کسان دیگری نیز فاطمه را از من خواستگاری کردهاند و من خواست آنان را با فاطمه در میان گذاشتهام و ناخواهی را در چهره او دیدهام. ولی صبر کن تا بازگردم.
پیامبر اکرم(ص) خواستگاری علی(ع) را با دختر گرامیاش در میان گذاشت و پرسید: «فَمَا تَرَيْنَ» نظر تو چیست؟ اینبار عکس العمل او چنین بود: «فَسَكَتَتْ وَ لَمْ تُوَلِّ وَجْهَهَا وَ لَمْ يَرَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص) كَرَاهَةً» فاطمه(س) سکوت کرد و این بار روی خود را برنگردانید و رسول خدا(ص) در چهره او ناخواهی مشاهده نکرد. پس آن حضرت فرمود: «اللَّهُ أَكْبَرُ، سُكُوتُهَا إِقْرَارُهَا»[۴]. الله اکبر، سکوت او نشانه رضایت اوست.
پیامبر اکرم(ص) با ازدواجهای اجباری و تحمیلی مخالفت میورزید و به پیروان خود میآموخت که چنین ازدواجهایی پذیرفته نیست. از ابن عباس نقل شده است که دختر جوانی نزد پیامبر آمد و گفت: “پدر من به قصدی مادی مرا به ازدواج پسر برادرش درآورده است درحالیکه من بدان مایل نیستم”. پیامبر فرمود: “نظر پدرت را بپذیر و اجازه بده این ازدواج سر بگیرد”. دختر گفت: “من هیچ تمایلی بدو ندارم و نمیتوانم عمل پدرم را بپذیرم”. رسول خدا(ص) فرمود:”پس برو و با هرکه میخواهی ازدواج کن”. دختر گفت: «إِنِّي قَدْ أَجَزْتُ مَا صَنَعَ أَبِي وَلَكِنِّي أَرَدتُ أَنْ تَعْلَمَ النِّسَاءُ أَنْ لَيْسَ إِلَى الْآبَاءِ مِنَ اْلَأْمِر شَيْءٌ»[۵]. من نظر پدرم را پذیرفتهام، ولی میخواستم زنان بدانند که پدرانشان در امر ازدواج سلطهای بر آنان ندارند. مشخص است که پیامبر اکرم(ص) چه فضایی فراهم کرده بود که چنین دیدگاه و رفتاری میتوانست ظهور و بروز داشته باشد.
نقل شده است که خَنْساء دختر خدام بن خالد انصاری از بنی عمرو بن عوف نیز نزد پیامبر(ص) آمد و از اقدام پدرش برای ازدواج او با مردی که تمایل به ازدواج با وی نداشت شکایت کرد و رسول خدا(ص) صریحاً با ازدواج اجباری مخالفت نمود و پدر او را از چنین رفتاری منع کرد. پس خَنْساء با ابو لبابه که بدو علاقهمند بود ازدواج کرد[۶].
همچنین در خبری آمده است که زنی نزد پیامبر آمد و گفت: “پسر عمویم از من خواستگاری کرده و پدرم با این ازدواج مخالفت نموده و مرا به ازدواج کسی که به وی علاقه ندارم درآورده است”. پیامبر پدر آن زن را فراخواند و دراینباره از او پرسش کرد. آن مرد گفت: “من او را به ازدواج آن مرد درآوردهام و در نیکی به دخترم کوتاهی روا ندارم”. رسول خدا(ص) فرمود: «لَا نِكَاحَ، اذْهَبِي فَانْكِحِي مَنْ شِئْتِ»[۷].
پیامبر اکرم(ص) سنت ازدواج تحمیلی را که سنتی جاهلی بود زیر پا گذاشت و نشان داد که نخستین شرط ازدواج آزادی و اختیار طرفین است. ابن ابی یعفور گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: “من خواهان آنم که با زنی ازدواج کنم و پدر و مادرم خواهان آنند که من با شخصی دیگر ازدواج کنم”. حضرت فرمود: «تَزَوَّجِ الَّتِي هَوِيتَ وَ دَعِ الَّتِي يَهْوَى أَبَوَاكَ»[۸].[۹]
نگاه به ازدواج و زندگی خانوادگی
نوع نگاه انسان به ازدواج و زندگی خانوادگی، و تلقی آدمی از امور زناشویی در نوع رفتار و مناسبات زن و مرد در درون خانواده، و نیز در رفتار اجتماعی آنان به شدت مؤثر است. هرچه این نگاه مثبتتر، واقعیتر، لطیفتر و متعالیتر باشد، رفتارها مناسبتر خواهد بود. پیامبر اکرم(ص) تلاش میکرد تا نوع نگاه پیروان خود را به زندگی خانوادگی، به زن، و به روابط زناشویی تصحیح کند. تا نگاه و فهم و دریافت انسان از امور اصلاح نشود، رفتار آدمی اصلاح نخواهد شد. ازاینروست که رسول خدا(ص) در آموزههای لطیف خویش به تصحیح نگاه پیروان خود به زن و زندگی خانوادگی و ازدواج و روابط زناشویی پرداخته و لطایف بسیار دراینباره فرموده است. آن پیامآور خوبیها و زیباییها چنان نگاه لطیفی به زن و خانواده داشت که موجب شگفتی است. حدیث مشهور نبوی بیانگر این حقیقت است: «حُبِّبَ إِلَيَ مِنَ الدُّنْيَا النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ»[۱۰].
نگاه پیامبر اکرم(ص) به زن و همسر نگاهی اینگونه لطیف و معنوی است. آن حضرت زن و همسر را چون بوی خوش نگریسته و در کنار نماز دیده و چنین محبوب معرفی کرده است. “جناب محیی الدین سرّ محبوب بودن زن را در این میداند که چون ذات اقدس خداوند منزه از آن است که بدون تجلی و مظهر مشاهده شود، و هر مظهری که بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد، بهتر خدا را نشان میدهد، و زن در مظهریت خدا کاملتر از مرد است، زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است چون مخلوق حق است و زن گذشته از آنکه مظهر قبول و انفعال الهی است مظهر فعل و تأثیر الهی نیز هست چون در مرد تصرف میکند و آن را مجذوب خویش قرار داده و محب خود میسازد، و این تصرف و تأثیر نموداری از فاعلیت خداست، از این جهت زن کاملتر از مرد است. اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریت خود مشاهده کند، شهود او تام نیست، ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریت زن بنگرد، شهود او به کمال و تمام میرسد. لذا زن محبوب پیامبر اکرم(ص) قرار گرفت و در آن حدیث معروف فرمود: از دنیای شما زن و بوی خوش محبوب من قرار داده شد و نور چشم من در نماز است[۱۱]. منظور از محبت در این بحث حبّ الهی است نه شهوت حیوانی چنانکه خود ابنعربی فرموده است: و من أجتهن علی جهة الشهوة الطبیعیة خاصة نقصه علم هذه الشهوة فکان صورة بلا روح[۱۲]. 'یعنی اگر کسی زنان را از جهت غریزه طبیعی دوست داشته باشد راز این اشتیاق را نمیداند و چون علم به هدف و آگاهی از راز به منزله روح بوده و خود گرایش به منزله صورت و هیکل است کسی که اهل شهوت بدون محبت الهی است همانند صورت بیروح میباشد”[۱۳]. چنین نگاهی به رفتاری بسیار لطیف و سراسر مهر و احترام منجر میشود، چنانکه این رفتار در سیره خانوادگی پیامبر اکرم(ص) به تمامی جلوه داشت و از آن حضرت هرگز تندی و تیزی و چیرگی و بدخلقی بروز نیافت.
تربیتشدگان مدرسه پیامبر با چنین نگاهی به زن مینگریستند و تلقیشان از همسر اینگونه بود، چنانکه این نگاه در حدیث امام صادق(ع) منعکس شده است که فرمود: «أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي النِّسَاءِ»[۱۴].
در نگاه پیامبر اکرم(ص) زندگی خانوادگی و روابط زناشویی چنان والا و زیبا، و شیرین و کمالآفرین دیده شده است که مبتنی بر آن تعابیری اینگونه آمده است: «جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِيَالِهِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنِ اعْتِكَافٍ فِي مَسْجِدِي هَذَا»[۱۵].رسول خدا(ص) به روابط زناشویی اینگونه لطیف و معنوی مینگریست و روابط صحیح خانوادگی را آخرتی میدید و بدان سفارش میفرمود.[۱۶].
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ در ضرب المثلی لهستانی و آلمانی آمده است: “Wer heiratet, handelt gut, und wer es nicht tut, handelt besser” “ Nicht heirassen, is gut, aber gut heirassen ist besser” و نیز: (ازدواج نکردن خوب است، ولی خوب ازدواج کردن بهتر است). Herausgeben von karl Rauch, dritte Auflage, sprichworter der volker, Deutscher Taschenbuch verlag GmbH & co. KG, Munchen, Berlin, ۱۹۷۹, p۱۱۲.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۳۷.
- ↑ نک: أبوعبد الله محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، بیروت، ۱۴۰۵ ق. ج۸، ص۱۹-۲۰.
- ↑ امالی الطوسی، ج۱، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۹۵.
- ↑ اسحاق بن ابراهیم بن مخلد الحنطلی راهویة، مسند ابن راهویه، تحقیق عبدالغفور عبدالحق حسین برد البلوسی، الطبعة الاولی، مکتبة الایمان، المدینة المنورة، ۱۴۱۲ ق. ج۳، ص۷۴۷؛ أبوعبد الله احمد بن محمد بن حنبل الشیبانی، المسند، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۶، ص۱۳۶؛ أبو عبد الله محمد بن یزید القزوینی المعروف بابن ماجة، سنن ابن ماجة، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۹۵ ق. ج۱، ص۶۰۳؛ أبو عبدالرحمن احمد بن شعیب النسائی، سنن النسائی، شرح جلالالدین السیوطی و حاشیة السندی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۶، ص۸۷؛ أبو الحسن علی بن عمر الدار قطنی، سنن الدار قطنی، الطبعة الرابعة، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۳، ص۲۳۲؛ السنن الکبری، ج۷، ص۱۱۸؛ المبسوط السرخسی، ج۵، ص۱۲؛ موفق الدین أبو محمد عبد الله بن احمد قدامة، المغنی، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۷، ص۳۶۵. این سخن با مختصر اختلاف به صورتهای دیگر نیز نقل شده است از جمله: «أَجَزْتُ مَا صَنَعَ أَبِي، وَإِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أُعَلِّمَ النِّسَاءَ أَنَّه لَيْسَ إلَى الْآبَاءِ مِنْ الْأَمْرِ شَيْءٌ» أبوالقاسم علی بن الحسین الموسوی (الشریف المرتضی)، الناصریات، الطبعة الاولی، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیة، ۱۴۱۷ ق. ص۳۳۱؛ أبوجعفر محمد بن ادریس الحلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۰ ق. ج۲، ص۵۶۶؛ جمالالدین الحسن بن یوسف المطهر (العلامة الحلی)، مختلف الشیعة، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ ق. ج۷، ص۱۰۴. و نیز بدین صورت: «لا رغبة لی عن ما صنع أبی و لکن أردت أن أعلم النساء أن لیس للآباء فی أمور بناتهم شیء». بهاء الدین محمد بن تاج الدین الحسن الاصفهانی (الفاضل الهندی)، کشف اللثام و الابهام عن کتاب قواعد الاحکام، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ ق. ج۷، ص۷۹؛ السید علی الطباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۰ ق. ج۱۰، ص۹۸؛ مستند الشیعة، ج۱۶، ص۱۰۹؛ محمد حسن النجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تحقیق عباسی القوچانی، دارالکتب الاسلامیة، طهران، ۱۳۹۲-۱۳۹۸ ق. ج۲۹، ص۱۷۷.
- ↑ أبوعبد الله مالک بن أنس، الموطأ، صححه و رقمه و خرج أحادیثه و علق علیه محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۲، ص۵۳۵؛ محمد بن ادریس الشافعی، مسند الامام الشافعی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ص۱۷۲؛ کتاب الأم، ج۵، ص۱۷؛ مصنف عبدالرزاق، ج۶، ص۱۴۸؛ أبوبکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة، المصنف فی الأحادیث و الآثار، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، الطبعة الاولی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ج۳، ص۲۷۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۳۲۸؛ صحیح البخاری، ج۷، ص۳۴، ج۹، ص۶۳۳؛ عبد الله بن عبد الرحمن الدارمی السمرقندی، سنن الدارمی، دار احیاء السنة النبویة، ج۲، ص۱۳۹؛ أبو ابراهیم اسماعیل بن یحیی المزنی، المختصر، الطبعة الاولی، دارالمعرفة، بیروت، ص۱۶۴؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۶۰۲؛ سنن النسائی، ج۶، ص۸۶؛ سنن الدارقطنی، ج۳، ص۲۳۱؛ أبو محمد علی بن احمد ابن حزم الاندلسی، المحلی، تحقیق احمد محمد شاکر، دار الجیل، بیروت، ج۸، ص۳۳۵، ج۹، ص۴۶۱؛ السنن الکبری، ج۷، ص۱۱۹، ج۱۰، ص۱۳۲؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۴، ص۲۷۹.
- ↑ «ازدواج اجباری باطل است، برو و با هر که میخواهی ازدواج کن.» مصنف ابن أبی شیبة، ج۳، ص۲۷۵؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، الدرایة فی تخریج أحادیث الهدایة، الطبعة الاولی، دارالمعرفة، بیروت، ج۲، ص۵۹. یا فرمود: «لَا نِكَاحَ لَكَ، اذْهَبِي فَانْكِحِي عَمَّ وَلَدِكِ». مصنف عبد الرزاق، ج۶، ص۱۴۷؛ المحلی، ج۱۰، ص۳۲۵؛ محمد بن علی بن محمد الشوکانی، نیل الأوطار (شرح منتقی الاخبار من أحادیث سید الاخبار لابن تیمیة)، دار الحدیث، القاهرة، ج۷، ص۱۳۹.
- ↑ «با آنکه خود بدو تمایل داری ازدواج کن و آن را که پدر و مادرت میخواهند رها کن.» الکافی، ج۵، ص۴۰۱؛ المقنع، ص۳۲۵ [«وَ إِذَا أَحْبَبْتَ تَزْوِيجَ امْرَأَةٍ وَ أَبَوَاكَ أَرَادَا غَيْرَهَا فَتَزَوَّجِ الَّتِي هَوَيْتَ وَ دَعِ الَّتِي هَوَاهَا أَبَوَاكَ»] تهذیب الاحکام، ج۷، ص۳۹۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۲۰؛ یوسف بن احمد البحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، حققه و علق محمد تقی الایروانی، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۳۶۳ ش. ج۲۳، ص۲۳۴.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۳۸.
- ↑ «از دنیا زن و بوی خوش محبوب من قرار دادهشده و نور چشم من در نماز است.» مصنف عبدالرزاق، ج۴، ص۳۲۱ [بدون «مِنَ الدُّنْيَا»]؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۹۸؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۲۸؛ سنن النسائی، ج۷، ص۶۱؛ أبو یعلی احمد بن علی بن المثنی التمیمی الموصلی، مسند أبی یعلی الموصلی، حققه و خرج أحادیثه حسین سلیم اسد، الطبعة الثانیة، دار المأمون للتراث، دمشق.۱۴۱۰ ق. ج۶، ص۲۳۷؛ أبو محمد عبد الرحمن بن أبی حاتم الرازی، تفسیر ابن أبی حاتم، تحقیق اسعد محمد الطیب، الطبعة الاولی، المکتبة العصریة، صیدا، ج۲، ص۶۰۷؛ أبو القاسم سلیمان بن احمد الطبرانی، المعجم الاوسط، تحقیق ابراهیم الحسینی، الطبعة الاولی، دار الحرمین، ۱۴۱۵ ق. ج۵، ص۲۴۱؛ الخصال، ج۱، ص۱۶۵؛ أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، دار المعرفة، بیروت، ج۲، ص۱۶۰ [بدون «مِنَ الدُّنْيَا»]؛ السنن الکبری، ج۷، ص۷۸ [«مِنْ دُنْيَاكُمْ» آمده است]؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۶۰، ص۴۵۴ [بدون «مِنَ الدُّنْيَا»]؛ شمس الدین أبو عبد الله محمد بن احمد بن عثمان الذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق علی محمد البجاوی، دار الفکر، بیروت، ج۲، ص۱۷۷؛ أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، تحقیق علی شیری، الطبعة الاولی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸ ق. ج۶، ص۳۰؛ وسائل الشیعة، ج۱، ص۴۴۲.
- ↑ داود بن محمود القیصری، شرح فصوص الحکم، به سعی و اهتمام اسد الله محلاتی، چاپ سنگی، مطبعة دارالفنون، تهران، ۱۲۹۹ ق. فص محمدی، ص۴۷۷-۴۷۸.
- ↑ داود بن محمود القیصری، شرح فصوص الحکم، به سعی و اهتمام اسد الله محلاتی، چاپ سنگی، مطبعة دارالفنون، تهران، ۱۲۹۹ ق. فص محمدی، ص۴۸۰.
- ↑ زن در آئینه جلال و جمال، ص۲۳۲-۲۳۳.
- ↑ «بیشتر خوبی در زنان است.» کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.
- ↑ «نشستن مرد در کنار همسرش، نزد خدای متعال از اعتکاف او در این مسجد من محبوبتر است.» أبوالحسین ورام بن أبی فراس المالکی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، دار صعب، دار التعارف، بیروت، ج۲، ص۱۲۱؛ محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ترجمه حمید رضا شیخی، چاپ هفتم، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، ۱۳۸۶ ش. ج۵، ص۱۰۱.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۴۲.