خداشناسی فطری

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

دلایل خداشناسی فطری

دلایلی که گواهی می‌دهند خداشناسی از امور فطری است عبارت‌اند از:

  1. واقعیت‌های تاریخی: در تاریخ و جامعه‌شناسی، ثابت شده است که همۀ جوامع انسانی همواره به نوعی پایبند دین بوده‌اند.
  2. شواهد باستان‌شناسی: از انسان‌های روزگاران بسیار کهن، آثاری بر جای مانده است که حکایت از اعتقاد آنان به خدا و اصل معاد دارد. دفن لوازم شخصی و زندگی و سفر همراه مردگان، مومیایی کردن مردگان و ساختن مقبره‌ها و بناهایی همچون اهرام مصر بر سر گورها، نشانه‌هایی از اعتقاد انسان روزگار گذشته به معاد است.
  3. مطالعات و کشفیات روان‌شناختی: پرستش از گرایش‌های بنیادی و ذاتی انسان است و دانش روان‌شناسی آن را تأیید می‌کند.
  4. ناکامی تبلیغات ضد دینی: در دوره‌هایی از تاریخ برخی تلاش کرده‌اند علیه دین تبلیغ کنند و گرایش به دین و دینداری را از جان انسان بزدایند، ولی فروغ دین هیچ‌گاه خاموش نشده است. ناکامی تبلیغات شدید جهان غرب علیه دین در قرون‌ میانه از شواهد این مدعاست.
  5. شواهد شخصی: انسان‌ها، هنگام مواجهه با سختی‌ها و خطرها و ترس و هراس آنگاه که از اسباب ظاهری قطع امید می‌کنند، نیرویی در وجودشان جان می‌گیرد و به کسی توجه می‌کنند که مبدأ همه چیز است و در هر هنگام و مکانی می‌تواند بیچارگان را پناه دهد و دستشان را بگیرد. همۀ انسان‌ها هر چند به ظاهر، وجود خدا را نپذیرند وقتی به سختی می‌افتند و در تنگناها گرفتار می‌آیند به درون خویش باز می‌گردند و احساس می‌کنند که هنوز امیدی هست. وجود امید، بدون باور به وجود امید دهنده امکان‌پذیر نیست و این نشان می‌دهد که انسان به گونۀ فطری خداجو و خداشناس است[۱].
  6. گواهی دانشمندان: فطرت، حقیقت غیر اکتسابی است که در وجود هر انسانی به ودیعه نهاده شده است. براساس همین فطرت یا سرشت است که انسان به صورت تکوینی به وجود و وحدت الهی معترف است. از مسئلۀ فطرت به ام‌المسائل[۲] و یا اصل مادر[۳] تعبیر شده است. بسیاری از دانشمندان جهان معترف‌اند خداشناسی از نهان بر می‌خیزد: «سرچشمۀ زندگی مذهبی، دل است و فرمول‌ها و دستورالعمل‌های فلسفی، مانند مطلب ترجمه شده‌ای است که متن اصلی آن به زبان دیگری است»[۴].
  1. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۳۶۲ـ۳۶۳.
  2. مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۱، ص۶۱.
  3. مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۵، ص۱۰۵.
  4. رک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۵۸؛ فرهنگ شیعه، ص۳۶۳.