دع در فقه سیاسی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

دفع[۱]، دور کردن با قهر و زور، راندن (طرد)[۲]، با شدت و قهر از خود راندن[۳].

﴿فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ[۴].

قرآن کریم در مورد یتیم و رسیدگی به این قشر از جامعه سفارش‌های فراوانی کرده است؛ مانند: ﴿فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ[۵]. نهی از راندن و دور کردن یتیم به معنای اهتمام به امور ایتام و رسیدگی به معیشت و تربیت آنهاست.

با توجه به سنت‌های جاهلی مبنی بر محرومیت زن از ارث و قیمومیت بزرگان خانواده بر اموال یتیمان که معمولاً منجر به غصب و تصاحب آن می‌شد[۶]، قشر عظیمی از کودکان و نوجوانان در جوامع جاهلی که پدران خود را در جنگ‌های بی‌شمار و طولانی میان قبایل مختلف از دست داده بودند، طبقه یتیمان را تشکیل می‌دادند. وجود این طبقه در جامعه از آسیب‌های جدی اجتماعی و فرهنگی آن دوره به شمار می‌رفت. اسلام برای تأمین این طبقه سفارش‌های اخلاقی و اوامر شرعی بسیاری نموده است. از وظایف حکومت اسلامی تأمین مخارج آنها از طریق مالیات‌های اسلامی (صدقه، زکات، خمس و...) می‌باشد.[۷]

منابع

پانویس

  1. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۵۷.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۸، ص۸۵.
  3. احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۲، ص۸.
  4. «او همان کسی است که یتیم را می‌راند» سوره ماعون، آیه ۲.
  5. «پس با یتیم تندی مکن!» سوره ضحی، آیه ۹.
  6. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۱۵۱.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۲۷۹-۲۸۰.