زن در سیره معصوم

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

حکم بن عتیبه گوید: جمعی جلوی در خانه امام باقر(ع) و منتظر خروج حضرت بودیم که زنی آمد و گفت: کدام یک از شما ابوجعفر است؟ مردم گفتند: از او چه می‌خواهی؟ گفت: می‌خواهم مسئله‌ای از وی بپرسم. گفتند: این فقیه مردم عراق است، از او بپرس. زن مسئله‌ای از ارث پرسید که نصیبش در ارث چقدر است. هنوز ما به جواب نرسیده بودیم که حضرت وارد شد و پرسید: چه شده که انگشتانت را تکان می‌دهی؟ مسئله زن را برای حضرت گفتیم. امام باقر(ع) بلافاصله مسئله را مشخص و به او اعلام کرد که ارث نمی‌برد. حکم گوید: «فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ أَحَداً أَفْهَمَ مِنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)»[۱].

جمعی از زنان نزد امام صادق(ع) رفتند و از همجنس‌بازی زنان با یکدیگر (مساحقه) پرسیدند. فرمود: حد آن حد زناست. زنی پرسید این کار خلاف در قرآن مورد نهی قرار نگرفته است؟ حضرت فرمود: چرا! پرسید: کجا؟ فرمود: آنان اصحاب رس[۲] بودند[۳]. به نظر می‌رسد در آن مقطع این کار زشت رواج داشته است؛ زیرا همین پرسش را منصور خلیفه عباسی با تفاوتی، از امام صادق(ع) دارد[۴]. زنی بر امام صادق(ع) وارد شد و از خونی پرسید که به صورت مستمر از رحم زنی خارج می‌شود، که آیا حیض است یا استحاضه[۵]. زن دیگری درباره نفاس از امام صادق(ع) می‌پرسد[۶]. گاهی زنان فردی را واسطه قرار می‌دادند تا پرسش خود را از امام بپرسند[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. «به خدا سوگند ندیدم شخصی را که فهیم‌تر از ابوجعفر باشد»محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۱۶۷.
  2. نام اصحاب رس در قرآن در ردیف قوم عاد و ثمود آمده (ق: ۱۲) که هلاک شدند. رس را نام چاهی دانسته‌اند (ابن اثیر جزری (مبارک)، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص۲۲۱؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۸) که پیامبرشان را به نام شعیب بن ذی مهدم که غیر شعیب صاحب مدین است، کشتند (سیدمحمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۷، ص۷۴۳). برخی رس را منطقه یا نهری دانسته‌اند که همان رود ارس در آذربایجان است که ساکنان آن پیامبر خود را کشتند (همان، ج۸، ص۳۰۶؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۲۲؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۴۱؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲۰، ص۴۰۱) و یکی از اعمال زشت آنان مساحقه بوده که در این روایات آمده است.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۰۲ و ج۵، ص۵۵۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۲؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص۱۱۴؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۵۸.
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۰۳.
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۹۱.
  6. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۹۸.
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۹۱.
  8. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۱۴.