احمد بن حسین بن سعید

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

احمد بن الحسین بن سعید[۱] تنها در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة واقع شده است:

«وَ مِنْ ذَلِكَ مَا رَوَاهُ أَيْضاً قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ(ع) قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي مَلَإٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ إِذَا بِأَسْوَدَ عَلَى جِنَازَةٍ تَحْمِلُهُ أَرْبَعَةٌ مِنْ الزُّنُوجِ مَلْفُوفٌ فِي كِسَاءٍ يَمْضُونَ بِهِ إِلَى قَبْرِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلَيَّ بِالْأَسْوَدِ فَوَضَعَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَكَشَفَ عَنْ وَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ لِعَلِيٍّ(ع) يَا عَلِيُّ هَذَا رِيَاحٌ غُلَامٌ آلِ النَّجَّارِ فَقَالَ عَلِيٌّ(ع) وَ اللَّهِ مَا رَآنِي قَطُّ إِلَّا وَ حُجِلَ فِي قُيُودِهِ وَ قَالَ يَا عَلِيُّ إِنِّي أُحِبُّكَ قَالَ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِغُسْلِهِ وَ كَفَّنَهُ فِي ثَوْبٍ مِنْ ثِيَابِهِ وَ صَلَّى عَلَيْهِ وَ شَيَّعَهُ وَ الْمُسْلِمُونَ إِلَى قَبْرِهِ وَ سَمِعَ النَّاسُ دَوِيّاً شَدِيداً فِي السَّمَاءِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنَّهُ قَدْ شَيَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ قَبِيلَةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ كُلُّ قَبِيلٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ اللَّهِ مَا نَالَ ذَلِكَ إِلَّا بِحُبِّكَ يَا عَلِيُّ. قَالَ وَ نَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي لَحْدِهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ سَوَّى عَلَيْهِ اللَّبِنَ فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) رَأَيْنَاكَ قَدْ أَعْرَضْتَ عَنِ الْأَسْوَدِ سَاعَةً ثُمَّ سَوَّيْتَ عَلَيْهِ اللَّبِنَ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ وَلِيَّ اللَّهِ قَدْ خَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا عَطْشَاناً فَتَبَادَرَ عَلَيْهِ أَزْوَاجُهُ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ بِشَرَابٍ مِنَ الْجَنَّةِ وَ وَلِيُّ اللَّهِ غَيُورٌ فَكَرِهْتُ أَنْ أُحْزِنَهُ بِالنَّظَرِ إِلَى أَزْوَاجِهِ فَأَعْرَضْتُ عَنْهُ»[۲].[۳]

شرح حال راوی

مراد از راوی به قرینه طبقه و اتحاد در راوی و مروی عنه، احمد بن الحسین بن سعید اهوازی مکنی به «أبوجعفر» و ملقب به «دندان»[۴] است که گاه با همین عنوان و گاه با عنوان «احمد بن الحسین» در اسناد روایات قرار گرفته است[۵].

پدرش حسین بن سعید اهوازی و عمویش حسن بن سعید اهوازی، از راویان معروف و مشهور شیعه و از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی(ع) هستند، که با همکاری هم سی اثر علمی به یادگار گذاشتند.

نجاشی نوشته است: "أحمد بن الحسین بن سعید بن حماد بن سعید بن مهران، مولی علی بن الحسین(ع)، أبوجعفر الأهوازی، الملقب دندان، روی جمیع شیوخ أبیه إلا حماد بن عیسی، فیما زعم أصحابنا القمیون، و ضعفوه و قالوا: هو غال و حدیثه یعرف و ینکر، له کتاب الإحتجاج أخبرنا به إبن شاذان قال: حدثنا أحمد بن محمد بن یحیی قال: حدثنا أحمد بن إدریس قال: حدثنا محمد بن الحسن عنه به. وأخبرنا علی بن أحمد قال: حدثنا محمد بن الحسن عن محمد بن الحسن عنه به. و کتاب الأنبیاء و کتاب المثالب، أخبرنا علی بن أحمد القمی، عن محمد بن الحسن، عن محمد بن الحسن الصفار، عنه بهما"[۶].

شیخ طوسی در کتاب الفهرست نوشته است: "أحمد بن الحسين بن سعيد بن حماد بن سعيد بن مهران، مولي علي بن الحسين(ع)، أبوجعفر الأهوازي، الملقب دندان، روي عن جميع شيوخ أبيه إلا عن حماد بن عيسي، فيما زعم أصحابنا القميون، و ذكروا أنه غال و حديثه يعرف و ينكر. و له كتب، منها كتاب الإحتجاج، أخبرنا به الحسين بن عبيدالله و ابن أبي جيد القمي، عن أحمد بن محمد بن يحيي، عن أحمد بن إدريس، عن محمد بن الحسن الصفار، عنه. و كتاب الأنبياء و كتاب المثالب، أخبرنا بهما أبو الحسين علي بن أحمد بن محمد بن أبي جيد، عن محمد بن الحسن بن الوليد، عن محمد بن الحسن الصفار، عنه. و مات أحمد بن الحسين بقم"[۷].

و در کتاب الرجال خویش نوشته است: "أحمد بن الحسين بن سعيد، روي عن جميع شيوخ أبيه إلا حماد بن عيسي، يرمي بالغلو، مات بقم"[۸]. ابن شهر آشوب نوشته است: "أحمد بن الحسين بن سعيد مولي علي بن الحسين(ع)، أبوجعفر دندان الأهوازي: من كتبه: كتاب الإحتجاج، الأنبياء، المثالب، المختصر في الدعوات"[۹].

ابن حجر نوشته است: "أحمد بن الحسين بن سعيد بن حماد بن مهران أبوجعفر الأهوازي، من كبار الشيعة يلقب دندان كان كثير التصانيف، قال أبوجعفر الطوسي: و ذکروا أنه غال و حديثه يعرف و ينکر، أخذ عن أكثر شيوخ أبيه"[۱۰].[۱۱]

طبقه راوی

احمد بن الحسین، از اصحاب هیچ کدام از ائمه معصومین(ع) ذکر نشده و روایتی هم از آن بزرگواران نقل نکرده است؛ از این رو، شیخ طوسی او را در بخش "من لم يرو عن واحد من الأئمة(ع)" ذکر کرده است[۱۲].

اما با توجه به عبارت نجاشی و شیخ طوسی که نوشته‌اند وی از جمیع مشایخ پدرش روایت می‌کند "روی عن جمیع شیوخ أبیه" و پدرش از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی(ع) بوده است[۱۳]، می‌‌توان استفاده کرد که وی عصر این بزرگواران را درک کرده است و با توجه به این که شاگردان احمد بن حسین از کبار طبقه هشتم [۱۴]، و استادان وی از کبار طبقه هفتم هستند[۱۵]، از این رو احمد بن حسین بن سعید از راویان طبقه هفتم شمرده خواهد شد[۱۶].

اما درباره تاریخ ولادت و وفات احمد بن حسین بن سعید گزارشی در کتب رجالی نرسیده است، ولی صاحب کتاب هدیة العارفین، سال وفات وی را حدود ۳۰۰ ق دانسته و نوشته است: "إبن الأهوازی - زیدان[۱۷] بن الحسین بن سعید بن حماد بن سعید، یعرف بابن الأهوازی البغدادی الشیعی توفی سنة ۳۰۰، فی حدود الثلاثمائة. له کتاب الإحتجاجات"[۱۸]. البته بعید به نظر می‌رسد وی تا این تاریخ زنده بوده باشد؛ زیرا سعد بن عبدالله اشعری قمی[۱۹] و محمد بن حسن صفار[۲۰] از وی فراوان روایت می‌کنند، در حالی که لازم است بین دو طبقه، فاصله زمانی حدود سی سال وجود داشته باشد.[۲۱]

استادان و شاگردان راوی

از جمله استادان وی می‌‌توان به: محمد بن جمهور، مالک بن اشیم، علی بن حکم، سهیل بن زیاد واسطی، علی بن مهزیار[۲۲]، علی بن میسر، عثمان بن عیسی[۲۳]، ابو حسین بن حضرمی، سعید بن حسن بن حصین، جعفر بن محمد نوفلی، حسین بن اسد بصری، احمد بن ابراهیم، حسین بن علی بن یقطین و پدرش حسین بن سعید اهوازی[۲۴]

و از جمله شاگردان وی می‌‌توان به: سعد بن عبدالله اشعری، محمد بن حسن صفار، محمد بن علی بن محبوب، محمد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری و محمد بن یحیی عطار[۲۵] اشاره کرد.[۲۶]

جایگاه حدیثی راوی

نجاشی و شیخ طوسی، جایگاه وی را نزد علما و محدثان قمی، ضعیف و فردی غالی معرفی کرده‌اند و با تعابیر تقریباً یکسان نوشته‌اند: روی عن جمیع شیوخ أبیه إلا حماد بن عیسی فیما زعم أصحابنا القمیون، و ضعفوه و قالوا: هو غال، و حدیثه یعرف و ینکر[۲۷]. همچنین شیخ طوسی در کتاب رجال خود، در دو موضع نام وی را ذکر کرده است؛ یک بار نام او را در کنار احمد بن بشیر البرقی ذکر کرده و نوشته است: روی عنهما محمد بن أحمد بن یحیی، و هما ضعیفان، ذکر ذلک إبن بابویه[۲۸]. و بار دیگر تحت عنوان مستقل ذکر کرده و نوشته است: أحمد بن الحسین بن سعید، روی عن جمیع شیوخ أبیه إلا حماد بن عیسی، یرمی بالغلو، مات بقم[۲۹]. همچنین نجاشی و شیخ طوسی، احمد بن حسین بن سعید را از جمله راویانی دانسته‌اند که محمد بن حسن بن ولید، روایات او را از میان سایر روایات محمد بن احمد بن یحیی استثنا کرده و به عنوان روایات ضعیف، از عمل به آنها خودداری کرده است[۳۰]. إبن داود نام وی را در جزء دوم کتاب رجال خود - که به مجروحین و مجهولین اختصاص دارد - آورده است[۳۱]؛ چنان‌که علامه حلی نیز نام وی را در بخش دوم رجال خود - که مخصوص راویان ضعیف و مردودین، و نیز کسانی که مصنف درباره آنها توقف کرده - ذکر کرده و دیدگاه خود را درباره او، این‌گونه بیان داشته است: والذی أعتمد علیه، التوقف فیما یرویه[۳۲]. إبن غضائری پس از بیان نظر قمیین درباره غالی بودن احمد بن حسین بن سعید، نوشته است: حدیثه فیما رأیته سالم، والله أعلم[۳۳]. علامه شوشتری پس از معرفی ابن غضائری به عنوان فردی نقاد و باریک‌بین، و نیز بیان نظر وی درباره احمد بن حسین، نوشته است: فالظاهر صحة روایته و إن قلنا بتحقق غلوه[۳۴]. آیة الله خویی معتقد است اظهارات موجود در کتب رجالی، بر ضعف احمد بن حسین بن سعید دلالت داشته و گفتار إبن غضائری درباره وی، تنها بیان‌گر سلامت حدیث او از غلو و پیراستگی آن از مبالغه‌گری است، و هیچ‌گونه دلالت بر وثاقت او ندارد[۳۵]. وحید بهبهانی، نظریه غالی بودن احمد بن حسین بن سعید را رد کرده[۳۶] و معتقد است، تضعیفات قمیین از اعتبار لازم برخوردار نیست[۳۷]. بررسی توجه به چند نکته در تعیین جایگاه احمد بن حسین بن سعید (اهوازی) شایان توجه است: یکم: روایت اجلا از او. کسانی از احمد بن حسین بن سعید نقل روایت کرده‌اند که در اعلا درجه اعتبار و وثاقتند؛ مانند: سعد بن عبدالله أشعری قمی، محمد بن حسن صفار قمی و محمد بن علی بن محبوب. نجاشی گذشته از توثیق و تعدیل این بزرگان، از آنها با عباراتی مانند: شیخ الطائفة، فقیه الطائفة، شیخ القمیین فی زمانه و وجهاً فی أصحابنا القمیین[۳۸]، ستایش و تجلیل کرده است. دوم: إبن غضائری در کتاب رجال، راویان بسیاری را تضعیف کرده و آنها را به طور کامل یا نسبی، غیرمعتبر معرفی کرده است، اما به رغم اعمال روش رد و تضعیف در بسیاری از روات، به تقویت احمد بن حسین بن سعید اهوازی پرداخته و احادیث وی را سالم از نقص دانسته است، و با این کار، نظر قمیین را تخطئه کرده و اتهام غالی بودن را از احمد بن حسین دور ساخته است. سوم: نجاشی و شیخ طوسی، اتهام غلو و تضعیفاحمد بن حسین بن سعید را از جانب قمیین دانسته‌اند که نشان دهنده شک و تردید آن دو رجالی خبیر است. سید امین می‌نویسد: أقول نسبة الشیخ و النجاشی غلوه إلی القمیین لعدم تحققه عندهما و القمیون کثیراً ما یرون ما لیس بغلو غلواً حتی أنهم جعلوا من الغلو نفی السهو و النسیان عن النبی‌(ص) و نسبة الشیخ تضعیفه إلی إبن بابویه لعدم تحققه عنده و إبن الغضائری الذی قلما سلم من قدحه أحد، شهد لأحادیثه بالسلامة من الغلو فلا عبرة بقول القمیین[۳۹]. چهارم: با تحقیق و بررسی در کتب حدیثی روشن می‌گردد که احادیث[۴۰]احمد بن حسین، عاری از غلو، و سالم از آفت افراط و زیاده‌روی است؛ از جمله: ۱. «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِيهِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَوْرَةَ بْنِ كُلَيْبٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ(ع) وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَى ذَهَبٍ وَ لَا عَلَى فِضَّةٍ إِلَّا عَلَى عِلْمِهِ»[۴۱]. ۲. «سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي هَرَاسَةَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)، قَالَ: كَأَنِّي بِأَصْحَابِ الْقَائِمِ(ع) وَ قَدْ أَحَاطُوا بِمَا بَيْنَ الْخَافِقَيْنِ، فَلَيْسَ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ هُوَ مُطِيعٌ لَهُمْ حَتَّى سِبَاعُ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُ الطَّيْرِ، يَطْلُبُ رِضَاهُمْ فِي كُلِّ شَيْءٍ، حَتَّى تَفْخَرَ الْأَرْضُ عَلَى الْأَرْضِ وَ تَقُولَ: مَرَّ بِيَ الْيَوْمَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ(ع)»[۴۲]. ۳. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْقُرَشِيِّ قَالَ كُنَّا عِنْدَ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا فَقَالَتْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ لِعَلِيٍّ(ع) لَا يُبْغِضُكُمْ إِلَّا ثَلَاثَةٌ وَلَدُ زِنًا وَ مُنَافِقٌ وَ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ وَ هِيَ حَائِضٌ»[۴۳]. ۴. «ابن قولویه عن ابیه عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) الشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ»[۴۴].


.[۴۵]

جوستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: الرجال(إبن غضائری)، ص۴۰، ش۱۲؛ رجال النجاشی، ص۷۷، ش۱۸۳؛ رجال الطوسی، ص۴۱۲، ش۵۹۷۳ و ۴۱۵، ش۶۰۰۶؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۵، ش۴۷؛ معالم العلماء، ص۱۲، ش۵۷؛ إیضاح الاشتباه، ص۹۶، ش۴۷؛ الرجال (إبن داود)، ص۴۱۸، ش۲۱؛ رجال العلامة الحلی (خلاصة الأقوال)، ص۲۰۲، ش۸ و ۲۰۵، ش۱۹؛ نقد الرجال، ص۱۱۶، ش۲۱۶؛ جامع الرواة، ج۱، ص۴۷؛ إکلیل المنهج، ص۱۰۹، ش۸۶؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۶۵؛ منتهی المقال، ج۱، ص۲۴۸، ش۱۳۴؛ طرائف المقال، ج۱، ص۱۵۶، ش۷۶۷، ۲۲۳، ش۱۳۵۴- ۱۳۵۵ و ۲۶۶، ش۱۷۳۰؛ تنقیح المقال، ج۶، ص۲۸، ش۹۲۱؛ أعیان الشیعة، ج۲، ص۵۶۴، ش۳۷۰۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۹۴، ش۸۷۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۰۱، ش۵۲۱؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۴۳۵، ش۳۴۶. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۱، ص۱۵۷، ش۵۰۵.
  2. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۵۲۲ - ۵۲۳، به نقل از: تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۸۲۸ - ۸۲۹.
  3. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۲۳-۲۲۴.
  4. إبن منظور می‌نویسد: و الدنین و الدندن و الدندنة: صوت الذباب و النحل و الزنابیر و نحوها من هینمة الکلام الذی لا یفهم؛ و أنشد: کدندنة النحل فی الخشرم. الجوهری: الدندنة أن تسمع من الرجل نغمة و لا تفهم ما یقول، و قیل: الدندنة الکلام الخفی. و سأل النبی(ص)، رجلاً: ما تقول فی التشهد؟ قال: أسأل الله الجنة و أعود به من النار، فأما دندنتک و دندنة معاذ فلا نحسنها، فقال(ع): حولهما ندندن، و روی: عنهما ندندن؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۰. ثعالبی می‌نویسد: "الدندنة و هي أن يتكلم الرجل بالكلام تسمع نغمته و لا تفهمه لأنه یخفیه... ثم النغم و هو جرش الکلام و حسن الصوت؛ ثم النبأة و هی الصوت لیس بالشدید؛ ثم النأمة (من النئیم، و هو الصوت الضعیف؛ فقه اللغة، ص۱۸۹. و اما وجه ملقب شدن راوی به دندان مشخص نیست. یکی از محققان می‌نویسد: و لم یظهر وجه هذا اللقب، إلا أن یکون باعتبار عبادته و دوام ذکره، أو کثرة روایاته أو مشایخه أو اختلافها؛ تهذیب المقال، ج۳، پانوشت ص۲۵۶، ش۱۸۱.
  5. ر.ک: الأمالی (صدوق)، ص۵۴، ح۱؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۹۴، ح۱۸ و ۲۶۵، ح۱۶؛ و....
  6. رجال النجاشی، ص۷۷ - ۷۸، ش۱۸۳.
  7. ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۵۵ - ۵۶، ش۶۷.
  8. رجال الطوسی، ص۴۱۵، ش۶۰۰۶.
  9. معالم العلماء، ص۱۲، ش۵۷.
  10. لسان المیزان، ج۱، ص۱۵۷، ش۵۰۵.
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۲۴-۲۲۷.
  12. ر.ک: رجال الطوسی، ص۴۱۲، ش۵۹۷۳ و ۴۱۵، ش۶۰۰۶.
  13. ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۱۴۹، ش۲۳۰؛ رجال الطوسی، ص۳۵۵، ش۵۲۵۷ و ۳۸۵، ش۵۶۶۹.
  14. ر.ک: الموسوعة الرجالیة، ج۴، ص۱۶۲ و ۳۰۹، ج۵، ص۲۸۵.
  15. ر.ک: الموسوعة الرجالیة، ج۴، ص۱۲۲، ۲۶۶ و ۳۱۴.
  16. ر.ک: الموسوعة الرجالیة، ج۷، ص۵۳.
  17. یادآوری می‌شود زیدان، مصحف دندان است؛ زیرا اولاً، دندان لقب احمد بن الحسین است، چنان که شیخ طوسی و نجاشی به آن تصریح کرده بودند؛ ثانیاً، در کتب رجالی فرزندی به نام زیدان برای حسین بن سعید ذکر نشده است؛ ثالثاً، عبارت: له کتاب الإحتجاجات قرینه است که مقصود از إبن الأهوازی، احمد بن الحسین است.
  18. هدیة العارفین، ج۱، ص۳۷۶.
  19. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۷۸، ش۴۶۷.
  20. ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۵۴، ش۹۴۸.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۴۱.
  22. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۵۲۲ - ۵۲۳؛ جمال الأسبوع، ص۲۸۳؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۴۲، ح۶؛ الأمالی (صدوق)، ص۲۳۶ - ۲۳۷، ح۱؛ فلاح السائل، ص۴۳.
  23. ثواب الأعمال، ص۱۹۶ و ۲۵۸.
  24. الخصال، ج۱، ص۸۷، ح۲۰ و۲۳۰، ح۷۱؛ ج۲، ص۳۶۴ - ۳۶۵، ح۵۸، ۳۸۳، ح۶۰، ۴۱۴، ح۴، ۵۹۹، ح۲ و ۶۰۲، ح۷.
  25. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۵۲۲ - ۵۲۳؛ ثواب الأعمال، ص۱۹۶؛ فلاح السائل، ص۴۳؛ جمال الأسبوع، ص۲۸۳؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۱۲ - ۱۱۳، ح۲.
  26. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۲۸-۲۲۹.
  27. رجال النجاشی، ص۷۷، ش۱۸۳؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۵، ش۶۷.
  28. رجال الطوسی، ص۴۱۲، ش۵۹۷۳ - ۵۹۷۴.
  29. همان، ص۴۱۵، ش۶۰۰۶.
  30. ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۴۱۰، ش۶۲۳؛ رجال النجاشی، ص۳۴۸، ش۹۳۹.
  31. ر.ک: الرجال (إبن داود)، ص۴۱۸ - ۴۱۹، ش۲۱.
  32. رجال العلامة الحلی (خلاصة الأقوال)، ص۲۰۲، ش۸.
  33. الرجال (إبن غضائری)، ص۴۱، ش۱۲.
  34. قاموس الرجال، ج۱، ص۴۳۷، ش۳۴۶.
  35. معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۰۳، ش۵۲۱.
  36. ر.ک: تعلیقة علی منهج المقال، ص۶۵.
  37. ر.ک: همان، ص۳۰۰؛ الرسائل الفقهیة (بهبهانی)، ص۷۱.
  38. رجال النجاشی، ص۱۷۷، ش۴۶۷، ۳۴۹، ش۹۴۰ و ۳۵۴، ش۹۴۸.
  39. أعیان الشیعة، ج۲، ص۵۶۵، ح۳۷۰۸.
  40. ر.ک: الکافی، ج۵، ص۱۱۱، ح۵؛ الأمالی (صدوق)، ص۵۴، ح۱، ۲۳۶ - ۲۳۷، ح۱ و ۳۰۶، ح۱۳؛ جمال الأسبوع، ص۱۸۵ و ۲۸۳؛ الخصال، ص۷۸، ح۲۱ و ۲۳۰، ح۷۱؛ و....
  41. بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۰۳ - ۱۰۴، ح۱.
  42. الإمامة و التبصرة، ص۱۳۱، ح۱۳۸.
  43. علل الشرائع، ج۱، ص۱۴۲، ح۶.
  44. کامل الزیارات، ص۲۷۵، ح۴.
  45. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۲۰-۲۲۲.