باب‌الله

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۴۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

از دیگر مفاهیمی که امامان پاک (ع) بارها آنها را برای تبیین چیستی مقام امامت به کار برده‌اند، مفهوم باب الله است. این مفهوم دست کم در پانزده روایت جداگانه با سندهای مختلف، در متون روایی شیعه به کار رفته است؛ به گونه‌ای که اطمینان نسبی نسبت به صدور این مفهوم از امامان را به وجود می‌آورد؛ اگرچه روایات معتبری نیز در میان آنها به چشم می‌خورد. به لحاظ تاریخی، باید گفت که این تعبیر در عصر نبوی نیز به کار رفته است[۱]؛ چنان‌که در ضمن روایتی معتبر، از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده است که خطاب به امام علی (ع) فرمود: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَنْتَ بَابُ اللَّهِ وَ أَنْتَ الطَّرِيقُ إِلَى اللَّهِ...»[۲]. امیر المؤمنین (ع) نیز خود را باب الله می‌خوانده است[۳]. با وجود این، تعبیر باب الله، بیش از همه، در دوران امام باقر و امام صادق (ع) به کار رفته است. آنچه در این راستا مهم می‌نماید، تبیین مفهومی این واژه است، آن‌گاه که بر امامان اطلاق می‌شود. ابو حمزه ثمالی در روایتی معتبر از امام سجاد (ع) نقل می‌کند که فرمود: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَنْتَ بَابُ اللَّهِ وَ أَنْتَ الطَّرِيقُ إِلَى اللَّهِ وَ أَنْتَ النَّبَأُ الْعَظِيمُ وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ...»[۴]؛ "میان خدا و حجت او حجاب و مانعی وجود ندارد؛ پس خداوند پیش روی حجت خود پوششی نیفکنده است. ماییم درهای علمی خدا و ماییم راه مستقیم..."[۵].

به نظر می‌رسد، با توجه به آغاز روایت، مقصود از باب الله باید همان درهای به سوی خداوند باشد، و گرنه خداوند متعال موجودی جسمانی نیست تا دری برای او متصور باشد؛ چنان‌که در گفت و گوهای عرفی نیز هنگامی که گفته می‌شود "باب البیت"، مقصود از آن دری است که از طریق آن، می‌توان به درون خانه راه یافت. این برداشت با سخن رسول گرامی اسلام (ص) در مواضع دیگری نیز موافق است؛ چنان‌که راجع به امام علی (ع) فرمود: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»[۶]. در این روایت نیز امیر المؤمنین (ع)، در شهر علم معرفی شده است؛ به دیگر سخن، امام (ع) کسی است که از طریق آن می‌توان به شهر علم رسید. با توجه به آنچه گذشت، روایت امام سجاد (ع) را باید چنین ترجمه کرد: "میان خدا و حجت او حجابی وجود ندارد؛ پس برای خداوند، پیش روی حجتش حجابی نیست. ما درهای به سوی خداوند و ما راه مستقیمیم". در این باره امام باقر (ع) نیز با تبیین آن‌که امامان بعد از پیامبر اکرم (ص) دارای این مقام‌اند، می‌فرماید: "همانا رسول الله (ص) باب الله بود که تنها از طریق او، به خدا راه یافت می‌شد و طریق خداوند بود که هر کس آن را می‌پیمود به خدا می‌رسید و پس از ایشان نیز امیر المؤمنین (ع) چنین مقامی را داشت و برای امامان نیز یکی پس از دیگری همین حکم جاری بوده است"[۷].

امام باقر (ع) در روایتی دیگر فرمودند: "آل محمد (ص) درهای خداوند و راه او و دعوت کنندگان به سوی بهشت و راهنمایان به سوی آن‌اند..."[۸]. در همین باره ابو خالد در ضمن روایتی که اعتبار آن خالی از قوّت نیست[۹]، نقل می‌کند از امام صادق (ع) پرسید: منزلت شما نزد خداوند چیست؟ امام (ع) فرمود: «حُجَّتُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ...»[۱۰]. با توجه به آنچه گذشت، می‌توان مقام باب اللهی امام را مساوق با شأن هدایتگری او دانست؛ به دیگر سخن، امام، هادی انسان‌ها به سوی خداوند است. این مدعا در بیان امام صادق (ع) به خوبی تبیین شده است؛ چنان‌که مفضل بن عمر در روایتی صحیح، از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: «مَا جَاءَ بِهِ عَلِيٌّ (ع) آخُذُ بِهِ وَ مَا نَهَى عَنْهُ أَنْتَهِي عَنْهُ... كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) بَابَ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِيلَهُ الَّذِي مَنْ سَلَكَ بِغَيْرِهِ هَلَكَ وَ كَذَلِكَ يَجْرِي الْأَئِمَّةُ الْهُدَى وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ...»[۱۱]؛ آنچه که علی (ع) آورده است، می‌گیرم و آنچه که از آن نهی کرده است، از آن اجتناب می‌کنم... امیر المؤمنین (ع) باب الله بود که تنها از طریق او به خدا راه پیدا می‌شد و طریق خدا بود که هر کس جز آن را بپیماید، هلاک خواهد شد و برای امامان هدایتگر نیز یکی پس از دیگری چنین مقامی است.... ابو سعید خدری نیز از رسول گرامی اسلام (ص) نقل می‌کند که فرمود: "ما باب الله هستیم که از طریق ما به خدا راه پیدا می‌شود؛ به وسیله ما هدایت شده هدایت می‌شود..."[۱۲]. عباراتی همچون «أَبْوَاب الْإِيمَانِ» نیز که از امام هادی (ع) در زیارت جامعه و در وصف امامان پاک (ع) وارد شده است[۱۳]، به نوعی اشاره به این شأن دارد. افزون بر آن، ایشان در فرازی دیگر از این زیارت فرموده‌اند: «وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ...»[۱۴]؛ [شما] بابی هستید که مردم به وسیله آن امتحان می‌شوند. هر کس که به سوی شما آمد، نجات یافت و هر کس که نیاید، هلاک خواهد شد. به سوی خدا دعوت می‌کنید و...". اگر مقام باب اللهی را با شأن هدایتگری امام مساوق دانستیم، باید به این سخن نیز ملتزم شویم که اولاً، امام علومی خطاناپذیر دارد که مربوط به هدایت انسان‌هاست؛ چنان‌که امام رضا (ع) در تفسیر آیه ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ[۱۵]، فرمود: «مَاؤُكُمْ أَبْوَابُكُمْ أَيِ الْأَئِمَّةُ (ع) وَ الْأَئِمَّةُ أَبْوَابُ اللَّهِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ يَعْنِي بِعِلْمٍ الْإِمَامِ»[۱۶]؛ "آب شما، [یعنی همان] درهای شما، یعنی امامان‌اند و امامان درهای خدا میان او و بندگان اویند؛ پس ﴿فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ، یعنی به وسیله علم امام"؛ ثانیاً، وجود باب الله در هر دوره‌ای از تاریخ بشر لازم است؛ زیرا خداوند انسان را برای رسیدن به هدایت آفریده است، از این‌رو، وجود راهنما برای او ضروری است، تا با وجود آن راهنما، حجت بر مردم تمام شود[۱۷].

منابع

پانویس

  1. شیخ صدوق، فضائل الشیعة، ص۸.
  2. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۵؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۶۱؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۳۵.
  4. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۳۵.
  5. در ترجمه این روایت، از ترجمه کتاب معانی الاخبار استفاده شده است. ر. ک: عبدالعلی محمدی شاهرودی، ترجمه معانی الاخبار، ج۱، ص۷۶.
  6. محمد بن محمد حاکم نیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۷؛ موفق بن احمد خوارزمی، المناقب، ص۸۳؛ احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۴۹-۵۰؛ علی المتقی بن حسام الدین الهندی، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۰؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۳۴۵؛ التوحید، ص۳۰۷؛ عیون اخبار الرضا (ع) ج۱، ص۲۳۳؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۴۸۳.
  7. «فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) بَابُ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِيلُهُ الَّذِي مَنْ سَلَكَهُ وَصَلَ إِلَى اللَّهِ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) مِنْ بَعْدِهِ وَ جَرَى فِي الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸.
  8. «آلُ مُحَمَّدٍ (ص) أَبْوَابُ اللَّهِ وَ سَبِيلُهُ وَ الدُّعَاةُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْقَادَةُ إِلَيْهَا وَ الْأَدِلَّاءُ عَلَيْهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ». محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۸۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۰۹.
  9. راویان این حدیث همگی افرادی ثقه‌اند؛ و تنها درباره ابراهیم بن اسحاق شک و تردیدهایی وجود دارد. ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۹. با وجود این، صاحبان کتب اربعه شیعه که محدثانی دقیق در گزینش روایات داشتند، بارها از او روایت نقل کرده‌اند که این امر موجب تقویت اعتبار وی می‌شود.
  10. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۶۲.
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
  12. «فَنَحْنُ بَابُ اللَّهِ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ بِنَا يَهْتَدِي الْمُهْتَدِي...». شیخ صدوق، فضائل الشیعة، ص۹.
  13. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰.
  14. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳.
  15. «بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان می‌آورد؟» سوره ملک، آیه ۳۰.
  16. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۳۷۹.
  17. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۶۵.