بدر بن ولید کوفی خثعمی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

بدر بن الولید[۱]، در دو سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از الکافی ذکر شده است:

«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ غَيْرُهُ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ عَنْ بَدْرِ بْنِ اَلْوَلِيدِ عَنْ أَبِي اَلرَّبِيعِ اَلشَّامِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْإِمَامُ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِمَ»[۲].[۳]

شرح حال راوی

نام راوی در کتاب‌های رجالی قدمای شیعه، تنها در رجال البرقی و رجال الطوسی عنوان، و در سند یک روایت المحاسن[۴] و دو روایت بصائر الدرجات[۵] و دو روایت الکافی[۶] با عنوان بدر بن الولید واقع شده است. البته دو روایت الکافی همان دو روایت بصائر الدرجات است.

بدر بن الولید از اهالی کوفه بوده[۷] و با لقب «الخثعمی»[۸] از او یاد شده[۹] و بیش از این، اطلاعات دیگری درباره ایشان در دست نیست.[۱۰]

اتحاد بدر با بدر بن الولید

عنوان بدر در دو سند روایت الکافی ذکر گردیده[۱۱]، از اینرو در اتحادش با راوی مورد بحث - یعنی بدر بن الولید -اختلاف شده است. محقق اردبیلی به اتحاد این دو عنوان تصریح[۱۲]؛ ولی علامه شوشتری در آن خدشه کرده و آن را بعید دانسته است[۱۳].

در بعضی اسناد احمد بن محمد بن عیسی و حسین بن حسن بن یزید از بدر روایت کرده‌اند و صاحب جامع الرواة آن را با بدر بن ولید یکی دانسته است؛ ولی صحت آن معلوم نیست؛ زیرا در این دو سند، بدر به صورت مطلق و بی‌نسب است؛ به ویژه در سند دوم که با عبارت "عن بدر، عن أبیه، عن سلام الخراسانی، عن سلام المخزومی، عن الصادق(ع)" است.

آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی نیز با ردّ این اتحاد می‌نویسد که ثابت نشده احمد بن محمد بن عیسی از بدر بن ولید روایت کند، بلکه غیر آن است[۱۴].[۱۵]

تحقیق

قرینه روشنی بر اتحاد بدر با بدر بن الولید در دو سند یادشده، در دست نیست؛ زیرا روایت احمد بن محمد بن عیسی از ایشان از جهت طبقه ممکن نیست؛ زیرا احمد بن محمد بن عیسی پس از سال ۲۸۱ هجری قمری وفات کرده، چون در تشییع جنازه احمد بن محمد بن خالد البرقی که وفاتش در این سال بوده، حضور داشته است[۱۶]، پس نمی‌تواند از راویانی که تنها از اصحاب امام صادق(ع) شمرده شده‌اند، بی‌واسطه روایت کند.

مؤید دیگر، روایت کردن احمد بن محمد بن عیسی در بعضی اسناد با چهار واسطه از ابن مسکان است که از راویان بدر بن الولید است[۱۷]، پس چگونه می‌‌توان پذیرفت که بی‌واسطه از بدر بن الولید روایت کرده باشد؟!

روایت الحسین بن الحسن بن یزید نیز از بدر بن الولید پذیرفته نیست؛ زیرا در سند یادشده، بدر بن الولید با سه واسطه از امام صادق(ع) روایت کرده[۱۸]، در حالی که بدر بن الولید از اصحاب امام صادق(ع) شمرده شده، پس قطعاً مراد از بدر که الحسین بن الحسن بن یزید از وی روایت کرده، بدر بن الولید نیست.[۱۹]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات بدر بن الولید روشن نیست؛ لیکن برقی و شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق(ع) برشمرده‌اند[۲۰]؛ ولی در اسناد روایات با یک واسطه از امام صادق(ع) روایت کرده، بنابراین می‌‌توان استظهار کرد که وی دوره امام کاظم(ع) را ادراک کرده باشد.[۲۱]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، بدر بن الولید از ابو الربیع الشامی روایت کرده که از اساتید حدیثی او شمرده می‌شود و عبدالله بن مسکان نیز از وی روایت کرده که از شاگردان حدیثی او به شمار می‌رود[۲۲].

آیت‌الله خویی در روایت کردن عبدالله بن مسکان از بدر بن الولید تردید کرده و معتقد است در سندی که عبدالله بن مسکان از بدر بن الولید روایت کرده[۲۳]، تصحیف رخ داده و بدر بن الولید مصحّف زید بن الولید است؛ زیرا همین روایت در جای دیگر نقل شده و در سندش زید بن الولید ثبت شده است[۲۴]، پس روایت عبدالله بن مسکان از بدر بن الولید ثابت شده نیست[۲۵]؛ لیکن در جواب گفته می‌شود که روایت عبدالله بن مسکان از بدر بن الولید منحصر در مورد یادشده نیست، بلکه در اسناد دیگر نیز روایت کرده است[۲۶].[۲۷]

مذهب راوی

بعضی از رجالیان با استناد به دو قرینه، بدر بن الولید را از راویان امامی به شمار آورده‌اند:

  1. نام وی در رجال البرقی و رجال الطوسی عنوان شده است.
  2. مضامین روایاتش که درباره چگونگی و گستره علم امام(ع)[۲۸] است[۲۹].

یادآوری: یادکرد نام راوی در رجال البرقی دلیلی بر امامی بودنش است؛ بر خلاف ذکر نام راوی در رجال الطوسی، چون موضوع رجال الطوسی، اعم از امامی و غیر امامی است.[۳۰]

جایگاه حدیثی راوی

چنانکه گذشت، نام راوی، تنها در رجال البرقی و رجال الطوسی، آن هم بی‌جرح و تعدیل، ذکر شده؛ لیکن روایت عبدالله بن مسکان از وی که از اصحاب اجماع شمرده می‌شود[۳۱]، می‌تواند وثاقت یا دستکم حُسن حالش را برساند.

وحید بهبهانی می‌نویسد: "ويروي عنه ابن أبي عمير[۳۲] بواسطة ابن مسكان وفيه إشعار باعتماد عليه بل بوثاقته أيضاً"[۳۳].[۳۴]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: رجال البرقی، ص۴۵؛ رجال الطوسی، ص۱۷۲، ش۲۰۲۰؛ منهج المقال، ج۳، ص۹، ش۷۳۰؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۶۳، ش۶۶۷؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۲۵۰؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۱۵، ش۸۶۸؛ منتهی المقال، ج۲، ص۱۲۴، ش۴۲۶؛ طرائف المقال، ج۱، ص۴۱۲، ش۳۳۴۵؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۵۴۷؛ تنقیح المقال، ج۱۲، ص۵۰، ش۲۹۰۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۸۱، ش۱۶۵۳؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۹، ش۲۰۴۵؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۲۵۳، ش۱۰۵۵.
  2. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۴۹۰ به نقل از الکافی، ج۱، ص۲۵۸، ح۱.
  3. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 441.
  4. المحاسن، ج۱، ص۱۴۶، ح۵۲: «عنه، عن أبیه، عن النضر بن سوید، عن یحیی الحلبی، عن عبدالله بن مسکان عن بدر بن الولید الخثعمی قال: دخل یحیی بن سابور علی أبی عبدالله(ع) لیودعه فقال أبو عبدالله(ع):...».
  5. بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۳۵، ح۱: «حدثنی محمد بن عبدالجبار، عن صفوان بن یحیی، عن ابن مسکان، عن بدر بن الولید، عن أبی الربیع الشامی، قال: قال أبو عبدالله(ع)...» و ح۳: «حدثنا سهل بن زیاد، عن أیوب بن نوح، عن صفوان بن یحیی، عن ابن مسکان، عن بدر بن الولید، عن أبی ربیع الشامی، عن أبی عبدالله(ع):...».
  6. الکافی، ج۱، ص۳۵۸، ح۱: «علی بن محمد و غیره، عن سهل بن زیاد، عن أیوب بن نوح، عن صفوان ابن یحیی، عن ابن مسکان، عن بدر بن الولید، عن أبی الربیع الشامی، عن أبی عبد الله(ع):...» و ح۲: «أبو علی الأشعری، عن محمد بن عبدالجبار، عن صفوان، عن ابن مسکان، عن بدر بن الولید، عن أبی الربیع، عن أبی عبدالله(ع):...».
  7. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۷۲، ش۲۰۲۰.
  8. الخثعمی: بفتح الخاء المعجمة و سکون الثاء المثلثة و فتح العین المهملة و فی آخرها المیم، هذه النسبة إلی خثعم. (الأنساب (سمعانی)، ج۵، ص۵۱، ش۱۳۲۳)؛ الخثعم: قبیلة تقع دیارها علی طریق الطائف - أبها، بین منازل شمران فی الشمال و الغرب و بلقرن فی الجنوب والشرق. (معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۳۱).
  9. رجال البرقی، ص۴۵؛ رجال الطوسی، ص۱۷۲، ش۲۰۲۰.
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 441-442.
  11. الکافی، ج۱، ص۴۰۰: «عدة من أصحابنا، عن الحسین بن الحسن بن یزید، عن بدر، عن أبیه قال: حدثنی سلام أبو علی الخراسانی، عن سالم بن سعید المخزومی قال: بینا أنا جالس عند أبی عبدالله(ع) إذ دخل علیه عباد بن کثیر عابد أهل البصرة و ابن شریح فقیه أهل مکة و عند أبی عبدالله(ع) میمون القداح مولی أبیجعفر(ع):...» و ج۲، ص۶۲۰: «محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن بدر، عن محمد بن مروان، عن أبی جعفر(ع) قال...».
  12. زیرا در ترجمه بدر بن الولید به این دو روایت اشاره کرده است. (ر.ک: جامع الرواة، ج۱، ص۱۱۵، ش۸۶۸).
  13. قاموس الرجال، ج۲، ص۲۵۳، ش۱۰۵۵: و کون المراد بالأخیرین هذا غیر معلوم، حیث إنهما بلفظ بدر بدون نسب؛ ولا سیّما الثانی، فإنه عن بدر، عن أبیه، عن سلام الخراسانی، عن سلام المخزومی، عن الصادق(ع):....
  14. معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۸۲، ش۱۶۵۳: "وكذلك لم تثبت روایة أحمد بن محمد بن عيسى عنه... ولم يثبت أنه بدر بن الوليد، بل الظاهر أنه غيره"
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 442-443.
  16. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۴، ش۷.
  17. الکافی، ج۸، ص۱۴۵، ح۱۱۹: «محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن خالد و الحسین بن سعید جمیعاً، عن النضر بن سوید، عن یحیی بن عمران الحلبی، عن عبدالله بن مسکان، عن بدر بن الولید الخثعمی قال: دخل یحیی بن سابور علی أبی عبدالله(ع)...».
  18. الکافی، ج۱، ص۴۰۰، ح۶: «عدة من أصحابنا، عن الحسین بن الحسن بن یزید، عن بدر، عن أبیه قال: حدثنی سلام أبو علی الخراسانی، عن سلام بن سعید المخزومی قال:...».
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 443-444.
  20. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۷۲، ش۲۰۲۰.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 444-445.
  22. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۴۹۰ به نقل از الکافی، ج۱، ص۲۵۸، ح۱.
  23. الکافی، ج۸، ص۱۴۵، ح۱۱۹: «محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن خالد و الحسین بن سعید جمیعاً، عن النضر بن سوید، عن یحیی بن عمران الحلبی، عن عبدالله بن مسکان، عن بدر بن الولید الخثعمی قال: دخل یحیی بن سابور علی أبی عبدالله(ع)...».
  24. ر.ک: الکافی، ج۸، ص۲۴۸، ح۳۴۹.
  25. ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۸۲، ضمن ش۱۶۵۳.
  26. ر.ک: المحاسن، ج۱، ص۱۴۶، ح۵۲؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۱۵، ح۱؛ الکافی، ج۱، ص۳۵۸، ح۱.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 445.
  28. الکافی، ج۱، ص۲۵۸، ح۱: «علی بن محمد و غیره، عن سهل بن زیاد، عن أیوب بن نوح، عن صفوان بن یحیی، عن ابن مسکان، عن بدر بن الولید، عن أبی الربیع الشامی، عن أبی عبدالله(ع) قال: إن الإمام إذا شاء أن یعلم علم».
  29. تعلیقة علی منهج المقال، ص۹۴: یظهر من بعض روایاته فی الکافی کونه إمامیّاً؛ تنقیح المقال، ج۱۲، ص۵۰ - ۵۱، ش۲۹۰۶: و قد عدّه الشیخ فی رجاله من أصحاب الصادق(ع) و ظاهره کونه إمامیّاً.
  30. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 446.
  31. ر.ک: رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۳۷۵، ش۷۱۶.
  32. در کتب حدیثی، روایتی که ابن ابیعمیر با واسطه ابن مسکان از بدر بن الولید نقل کرده باشد، یافت نشد، از این رو احتمال دارد که صفوان بن یحیی مراد باشد که سهواً نام ابن ابیعمیر به جای ایشان ذکر شده است؛ زیرا صفوان بن یحیی به واسطه ابن مسکان از بدر بن الولید روایت کرده است. (ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۵۸، ح۲).
  33. تعلیقة علی منهج المقال، ص۹۴.
  34. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 446-447.