فدک

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فدک (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

فدک فدک، نماد مظلومیت اهل بیت و غصب حق آنان از سوی خلافت سقیفه و رژیم‌های اموی و عباسی است. فدک نام منطقه‌ای حاصلخیز در ۱۳۰ کیلومتری مدینه است که در شرق خیبر قرار گرفته است[۱].


مقدمه

  • در سال هفتم هجری وقتی مسلمانان با پرچمداری امیر مؤمنان قلعه‌های خیبر را فتح کردند و یهودیان تسلیم شدند، ساکنان فدک نمایندگانی نزد پیامبر فرستاده، نیمی از حاصل باغ‌ها و اراضی فدک را با پیامبر مصالحه کردند. چون اراضی فدک بدون جنگ به دست آمده بود، ملک ویژۀ پیامبر می‌شد و اختیارش با آن حضرت بود.[۲] آیات قرآن هم در چنین مواردی صراحت دارد و از آن به عنوان "فیئ" یاد می‌کند که از آن خدا و رسول و ذی القربی و یتیمان و مساکین است [۳] و مسلمانان دیگر حقّی در آن ندارند. به فرمودۀ امام باقر و امام صادق(ع) پس از نزول آیۀ وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُپیامبر فدک را به فاطمه زهرا بخشید و در سه سال پیش از وفات پیامبر در دست فاطمه(ع) بود.[۴] دستگاه خلافت، فدک را از دست حضرت زهرا(ع) بیرون آورد و کارگران وی را اخراج نمود و حضرت فاطمه که مصرّانه پیگیر بازپس‌گیری فدک بود، در این راه کتک خورد و آسیب دید. غصب فدک جنبۀ سیاسی داشت و می‌خواستند دست اهل بیت را از امور مالی کوتاه کرده و پشتوانۀ اقتصادی آنان را ضربه بزنند. امام صادق(ع) به این نکته در روایتی تصریح فرموده است.[۵] علی(ع) در نهج البلاغه از فدک و آزمندی دیگران نسبت به آن یاد می‌کند: بلی کانت فی أیدینا فدک ممّا اظلّته السّماء...[۶]، حضرت زهرا(ع) هم در خطبۀ معروف خویش از غصب آن انتقاد می‌نماید و با استناد به آیات قرآن، ادعای آنان را در اینکه پیامبر ارث باقی نمی‌گذارد ردّ می‌کند.[۷] فدک پیوسته در تاریخ به عنوان نشانه‌ای روشن از ظلم به اهل بیت مطرح بوده و ابعادی فراتر از تصرّف یک مزرعه و باغ یافته است. کوتاه‌کردن دست اهل بیت از آن، نمادی از کنار گذاشتن سیاسی بوده و فدک مترادف با حکومت شده است. ابن ابی الحدید می‌گوید: به یکی از متکلمان امامیه به نام علی بن تقی اهل کوفه گفتم: مگرنه آنکه فدک، چند نخل و قطعه زمین ناچیزی بود؟ گفت: چنان نیست، بلکه خیلی بزرگ بود، نخل‌های آن به تعداد نخلهای کوفۀ امروز بود و ابوبکر و عمر هدفشان از جلوگیری فاطمه از تصرّف آن این بود که علی(ع) به کمک محصولات و غلّۀ آن در مخاصمه‌ای که دربارۀ خلافت داشت قدرت نگیرد، ازاین‌رو در پی فدک، فاطمه و علی و سایر بنی‌هاشم و بنی مطلّب را از حقّشان نسبت به خمس جلوگیری کردند، چراکه انسان تهیدست، همتش هم سست و خودش خوار می‌شود و در پی کسب‌وکار می‌رود و ریاست‌طلبی و حکومت را رها می‌کند![۸] گواه این مطلب، سخن موسی بن جعفر(ع) به خلیفۀ وقت است. هارون الرشید به امام کاظم(ع) می‌گفت: حدّ فدک را تعیین کن تا به تو برگردانم، حضرت نمی‌پذیرفت. وی اصرار کرد، امام فرمود: من فدک را جز با همۀ محدوده‌اش نمی‌گیرم. گفت: مگر حدود آن چیست؟ امام فرمود: اگر حدّ آن را تعیین کنم برنمی‌گردانی، گفت: به حقّ جدّت قسم بر می‌گردانم. موسی بن جعفر(ع) فرمود: حدّ اول آن عدن است، رنگ چهرۀ هارون دگرگون شد. گفت: خوب! فرمود: حدّ دوّم آن سمرقند است. چهرۀ هارون تیره و غضب‌آلود شد. امام فرمود: حدّ سوّم آن آفریقاست. چهرۀ مأمون سیاه شد و گفت: خوب دیگر چه؟ امام فرمود: حدّ چهارم آن کنارۀ دریای خزر و ارمنستان است. هارون گفت: پس چیزی برای ما نماند! پس بیا به جای من بنشین! امام کاظم فرمود: من گفتم که اگر محدودۀ آن را مشخص کنم آن را پس نمی‌دهی. اینجا بود که هارون بر کشتن امام مصمّم شد.[۹] این یعنی همۀ قلمرو وسعت اسلام، که حقّ خاندان پیامبر بوده و دیگران غصب کرده‌اند. ماجرای فدک همواره به عنوان یک بحث داغ و سیاسی مورد مناقشه و بحث بوده و بر سر غصب یا مصادره شدن آن و اینکه آیا پیامبر ارث باقی می‌گذارد یا نه، سخنهاست.[۱۰] به تعبیر دکتر شریعتی: فدک مزرعۀ کوچکی است و اگر بزرگ هم بود، برای فاطمه کوچکتر از آن بود که بر سر آن به کشمکش پردازد، امّا فدک به عنوان نشانه‌ای از غصب و زور رژیم تازه برایش اهمیت یافته بود. با طرح مسألۀ فدک می‌کوشید تا حکومت را محکوم کند... فدک برای فاطمه یک مسأله سیاسی شده بود و وسیلۀ مبارزه، و پافشاری فاطمه از این‌رو بود، نه به خاطر ارزش اقتصادی آن.[۱۱] فدک در حال حاضر به نام "الحائط" در مرز شرقی خیبر قرار دارد و شامال تعدادی روستا و بیش از ۱۱ هزار سکنه و سرزمینی پوشیده از نخلستان و برخوردار از امکانات کشاورزی است.[۱۲][۱۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۴۵۵.
  2. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۴ ص ۱۰۸
  3. حشر، آیه ۶ و ۷
  4. تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه ۲۶ اسراء، نیز کافی، ج ۱ ص ۴۴۳
  5. بحار الأنوار، ج ۲۹ ص ۱۹۴
  6. نهج البلاغه، نامۀ ۴۶
  7. یا بن ابی قحافه! افی الکتاب ان ترث اباک و لا ارث ابی؟ لقد جئت شیئا فریّا (کفایة الموحدین، ج ۲ ص ۳۶۱)
  8. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶ ص ۲۳۶
  9. مناقب، ج ۴ ص ۳۲۰، بحار الأنوار، ج ۲۹ ص ۲۰۰
  10. ر. ک: «فدک در تاریخ»، شهید محمّد باقر صدر، فصلنامۀ «میقات حج»، شمارۀ ۳۴ «دانشنامۀ امام علی» ، ج ۸ ص ۳۴۵، «فدک، ذو الفقار فاطمه» سیّد محمّد واحدی، «اسرار فدک» محمّد باقر انصاری، «خطابه فدک» (دربارۀ خطبۀ فدک)، انصاری و رجایی، «اختصاص»، ص ۱۸۳، «شرح ابن ابی الحدید» ، ج ۱۶ ص ۲۰۹، «فدک»، سیّد محمّد حسن الموسوی القزوینی
  11. فاطمه فاطمه است، ص ۱۶۹
  12. معجم معالم الحجاز، ج ۷ ص ۲۷
  13. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۴۵۵.