اثبات عصمت امام
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اثبات عصمت امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
عصمت به معنای دوی از خطا و گناه است، به شخص دارای این صفت معصوم گفته می شود. اثبات عصمت امام شامل ادله نقلی و عقلی بر عصمت امام است.
مقدمه
- بر پایه عقل و منابع قرآن و حدیث، امام شخصی است که هم از انجام خطا و هم از ارتکاب گناه منزه باشد، زیرا انجام شایسته وظایفی که بر عهده امام است، بدون عصمت از خطا و گناه ممکن نیست، مثلاً بیان احکام دینی از سوی امامی که مصون از خطا نیست، حجت را بر مردم تمام نمیکند و چه بسا در مواردی که باید در مقابل انحرافات و تحریفات بایستد، دچار لغزش میگردد و از طرفی نمیتواند داعی مردم به تقوا و عمل صالح باشد. همچنین، سبب نیاز امت به امام آن است که مردم معصوم نبووده باشند زیرا اگر معصوم باشند نیازی به امام نخوهند داشت حال اگر فرض کنیم که امام، خود جایز الخطا باشد، لازم میآید که به امام دیگری نیاز باشد که تسلسل لازم میآید[۱].
دلیل عقلی
نخست: دلیل تسلسل
- علت احتیاج مردم به امام، جلوگیری از ظلم ظالم و معصیت فاسق است، حال اگر صدور ظلم و معصیت از امام امکان داشته باشد، برای جلوگیری از آن، به امام دیگری نیاز خواهد بود و اگر همین گونه پیش برویم، تسلسل محال لازم میآید[۲].
- اشکال اول: اگر ملاک احتیاج افراد به امام، معصوم نبودن آنها باشد پس فردی که معصوم است به امام نیاز ندارد و پیامبر اکرم(ص) برای امیر مؤمنان امام نبودهاند[۳].
- پاسخ: فرد معصوم، از جهات دیگر، مانند کسب معرفت و غیره ممکن است به امام نیاز داشته باشد[۴].
- اشکال دوم: سعد الدین تفتازانی میگوید: نیاز امت به امام به خاطر وجود خطای امت نیست تا عدم عصمت امام به تسلسل بیانجامد. به فرض وجوب عقلی نصب امام، شاید مصالح دیگری، منشأ وجوب عقلی امامت شده باشد. و میتوان به وسیله علم و عدالت و استفاده از کتاب و سنت از خطای امت جلوگیری کرد[۵].
- پاسخ:
- اولاً؛ ادله ضرورت امام، منحصر در ادله شرعی نیست، بلکه وجوب نصب امام با ادله عقلی مانند[۶]: دلیل لطف و دلیل حکمت، ثابت میشود و فقدانش در جامعه، مستلزم نقض غرض و نیازمندی جامعه به بینهایت امامان غیر معصوم است. خداوند، باید به اقتضای عقل، ارایه طریق را کامل کند و برای تکمیل ارایه طریق، تعیین امامان معصوم ضرورت دارد همانند ضرورت نزول قرآن و سنت نبوی. محرومیت انسانها از دیدار حضرت ولی عصر(ع)، زائیده اراده آدمیان است و اگر خطایی وجود دارد به کوتاهی ایشان برمیگردد. امام معصوم(ع) علاوه بر تأمین هدایت معرفتی، در تحقق مدیریت صحیح جامعه، هدایت خارجی را نیز تحقق میبخشد[۷].
دوم: دلیل حفظ و تبیین شریعت
- باید شریعت اسلام پس از پیامبر حفظ گردد و به دست مکلفان برسد؛ در اینجا چند فرض وجود دارد:
- الف) از طریق کتاب و سنت نبوی: حفظ و تبیین گردد، که تفاصیل احکام در این نیامده[۸]. و این دو در بردارنده مجمل و مفصل، ناسخ و منسوخ، محکم متشابه است و خود نیازمند مفسری معصوم میباشند[۹]. لذا مسلمانان اتفاق دارند که قرآن و سنت نبوی نمیتواند حافظ شرع باشد زیرا تفسیر و برداشت از قرآن و سنت، متفاوت است[۱۰].
- ب) از طریق اجماع: اولاً، احکام مورد اجماع، غیر از کلیات دین، بسیار اندک است. ثانیاً، اگر اجماع حجت باشد، به دلیل وجود امام است و این هم اثبات مدعای شیعه است و اگر حجتش به دلیل کتاب[۱۱]. و سنت باشد[۱۲]. پس باید احتمال نسخ و اضمار و تخصیص، در این ادله منتفی گردد، یعنی باید گفته شود: اگر مثلاً تخصیصی بود، برای ما نقل میشد و پذیرش این مطلب مشروط به پذیرش عصمت امت است و این مستلزم دور است[۱۳].
- ج) از طریق اجتهاد مبتنی بر قیاس: اولاً: قیاس، حجت ذاتی ندارد زیرا جز ظن ضعیف، فایده دیگری ندارد[۱۴]. ثانیاً: مبنای قیاس بر تمثیل امور متماثل است در حالی که بسیاری از احکام، از باب جمع میان امور متفاوت میباشد مثلاً: روزه گرفتن در ایام ماه رمضان، واجب و در اول شوال، حرام است[۱۵].
- د) برائت نیز نمیتواند حافظ شرع باشد و إلّا نیازی به بعثت انبیاء نبود و به همان عقل انسان اکتفا میشد[۱۶].
- با بطلان فرضهای مذکور، یگانه فرض متعین و درست، حفظ شریعت توسط امام معصوم است تا دین از خطر سقوط و انحراف، مصون بماند. زیرا اگر چنین نباشد لازم میآید که مردم تنها به بخشی از شریعت عمل کنند و به هدایت کامل دست نیابند و این امری قبیح است بر خداوند لطیف و نقض غرض شارع حکیم است[۱۷].
- اشکال: قاضی عبدالجبار احکام شریعت از طریق نقل متواتر، به دیگران خواهند رسید. و انکار حفظ و نقل شریعت از طریق تواتر، مستلزم خدشه در طریق تواتر است که دعوی نبوت توسط پیامبر اکرم را زیر سؤال میبرد.
- پاسخ: معارف و احکام بسیاری از طریق تواتر اثبات شده ولی آیا همه احکام شریعت، از طریق تواتر بیان شده است.
- اشکال: در عصر غیبت امام معصوم(ع)، مردم چگونه از احکام شریعت آگاه میشوند؟ اگر بگوئیم افراد معذورند پس قبل از غیبت هم معذور بودهاند و اگر بگوئیم از طریق اجتهاد و خبر واحد به احکام میرسند پس قبل از غیبت نیز چنین راهی وجود داشته.
- پاسخ: در عصر حضور[۱۸]. تفاصیل احکام شریعت، توسط ائمه(ع) بیان شده ولی معروف است که ابو حنیفه تنها هفده حدیث نبوی را معتبر میدانسته است. گذشته از این، غیبت امام معصوم(ع) به خاطر عدم آمادگی مردم است[۱۹].
سوم: دلیل امتناع تناقض
- اگر امام(ع) مرتکب خطا یا گناهی شود یا باید از او تبعیت کرد که این باطل است به دلیل آیه قرآن ﴿وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ﴾[۲۰] و یا این که نباید از او پیروی کرد که در این صورت، فایده امام(ع)، منتفی خواهد بود[۲۱].
دلیل نقلی
نخست: آیه ۱۲۴ سوره بقره (آیه امامت حضرت ابراهیم(ع))
- ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴾[۲۲]
معنای عهد
- به نظر برخی، این آیه، در صورتی دلالت بر عصمت دارد که ثابت شود امامت، عهد خداست و چون شیعه، نصب امام را از جانب خدا با نص، واجب میداند، لذا امامت، عهد خداست و عصمت، با این آیه ثابت میشود.
- زمخشری نیز از علمای معتزله میگوید: طبق این آیه، امامت به کسی میرسد که عادل و از ظلم، مبرّا باشد[۲۳].
- اما برخی میگویند، در آیۀ قرائتی است که به ما میفهماند منظور از "عهد" در آیه، همان امامت است نه نبوت و... مثلاً، از جمله ﴿وَمِن ذُرِّيَّتِي﴾ به دست میآید که ابراهیم دارای فرزند بوده و یا لااقل از داشتن فرزند مأیوس نبوده در حالی که ابراهیم تا دوران کهنسالی فرزند نداشت و گواه دیگر اینکه قطعا یکی از مهمترین امتحانات ابراهیم همان امتحان او به ذبح فرزندش اسماعیل بود[۲۴]. و همچنین از ظاهر آیه به دست میآید که این اولین وحی الهی به ابراهیم نبوده و او قبلاً به مقام پیامبری رسیده زیرا چنین درخواست بزرگی در اولین وحی الهی، از مقام ابراهیم، بسیار به دور است[۲۵].
معنای ظلم
- ظلم در مقابل عدل و به معنای قراردادن شیء در غیر جایگاه شایسته آن است از آیات قرآن کریم به دست میآید که معصیت، ظلم به شمار میرود: ﴿وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴾[۲۶]. پس تنها کسی به مقام امامت نایل میگردد که معصیت و گناهی از او سرنزند.
- فرزندان حضرت ابراهیم(ع)، چهار دستهاند:
- اول: کسانی که همیشه مرتکب گناه میگردند.
- دوم: کسانی که ابتدا ظالم نبودهاند ولی عاقبت به شر شدند.
- سوم: کسانی که ظالم بودهاند ولی عاقبت به خیر شدند.
- چهارم: کسانی که هرگز گناه نکردهاند.
- درخواست امامت برای گروه اول و دوم، شایسته یک مؤمن نیست چه رسد به ابراهیم خلیل، بنابراین درخواست وحی منحصر در دو دسته سوم و چهارم است که خداونند گروه سوم را مستثی کرده است.
- این معنا، در برخی روایات مورد تایید قرار گرفته: پیامبر اکرم(ص) خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم(ع) فرمود:{{عربی|" ﴿مَنْ سَجَدَ لِصَنَمٍ مِنْ دُونِي لَا أَجْعَلُهُ إِمَاماً أَبَداً، وَ لَا يَصِحُّ أَنْ يَكُونَ إِمَاماً "﴾[۲۷][۲۸].
- اشکال: از مفاد آیه استفاده نمیشود که تنها معصوم، شایسته مقام امامت است، زیرا مشرک و گناهکار نبود، اعم از معصوم بودن است.
- پاسخ:
- اولاً، طبق مبنای اشاعره، هر کس مرتکب گناه نشود معصوم خواهد بود.
- ثانیاً، هرگاه کسی در طول عمر خویش نه در پنهان و نه در آشکار مرتکب گناه نشود، چنین فردی از اغوای شیطان مصون بوده است و معصوم یعنی همین زیرا قرآن میفرماید: ﴿فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴾[۲۹].
- اشکال: معصیت، اعم از ظلم است زیرا اگر کسی معصیت کند و از گناه خویش توبه نماید، پس از آن ظلم نخواهد بود.
- پاسخ: با توجه به تقریری که در تفسیر آیه بیان شد، مقصود از ظالم، اعم از ظالم در گذشته و در زمان حال است[۳۰].
دوم: آیه ۳۳ سوره احزاب (آیه تطهیر)
- دلالت آیه بر عصمت: اراده تشریعی، آن است که خداوند اراده کرده است مردم، واجبات را انجام دهند و از محرمات دوری کنند، حال ممکن است این اراده الهی تحقق پیدا نکند.
- اراده تکوینی، ارادهای است که خلاف آن، تحقق پیدا نمیکند مثلاً خداوند اراده فرموده زمین به دور خود بچرخد.
- این آیه، در صورتی بر عصمت دلالت میکند که منظور از اراده، اراده تکوینی باشد زیرا اراده تکوینی، تخلف ناپذیر است و به دنبال اراده تطهیر، مسلماً تطهیر واقع میشود و این همان عصمت است.
- از آنجا که اراده تطهیر، اختصاص به اهل بیت(ع) پیدا کرده معلوم میشود که منظور اراده تکوینی است و الّا اراده تشریعی تطهیر و دوری از گناهان، عام است.
- منظور از اهل بیت(ع): بزرگان و محدثان اهل تسنن، در ضمن روایاتی، اهل بیت(ع) را به خمسه طیبه، تفسیر نمودهاند. از جمله صحیح مسلم که از عایشه نقل کرده.
سوم: آیه ۵۹ سوره نساء (آیه اولی الامر)
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[۳۱]
- در این آیه، همان گونه که به اطاعت از خداوند و رسول امر شده، به اطاعت از اولی الامر نیز امر شده است.
- مقصود از ﴿الأَمْرِ﴾ مسائل مربوط به زندگی اجتماعی امت اسلامی است مانند آیات: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ ﴾[۳۲] و ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ ﴾[۳۳].
- پیامبر(ص) دارای دو مقام بودند، یک: ابلاغ احکام الهی دو: رهبری و حکومت اجتماع.
- اطاعت از خداوند معنایی جز اطاعت از احکام او ندارد. بنابراین، مقصود از اطاعت از رسول خدا(ص)، در مورد مقام دوم است و عطف اولی الامر بر رسول، بدون تکرار لفظ ﴿أَطِيعُواْ﴾ بیانگر وحدت ملاک اطاعت است. و مقتضای وحدت حکم معطوف و معطوف علیه این است که اولی الامر نیز مانند پیامبر معصوم باشند. از سوی دیگر، اطاعت از اولی الامر، بدون هیچ گونه قیدی واجب شده و خداوند به اطاعت مطلق کسی که مرتکب گناه شود، امری نمیکند. پس اگر اولی الامر معصوم نباشند، لازم است قرآن،[۳۴]. اطاعت از آنان را به مواردی محدود سازد که گناه از اولی الامر سر نزده باشد[۳۵].
- اشکال: مقتضای اینکه خداوند هرگز به اطاعت از گناهکار امر نمیکند این خواهد بود که: اطاعت از اولی الامر در غیر معصیت خداوند واجب است.
- پاسخ: اولاً: سیاق آیه کریمه عدم تکرار ﴿أَطِيعُواْ﴾ مانع از چنین تقییدی است. یعنی همانطور که درباره پیامبر نمیتوان گفت که اطاعت از او واجب است، مگر آنکه موجب معصیت خدا باشد، درباره اولی الامر هم نمیتوان گفت. ثانیاً: خداوند فرمود اگر احسان به والدین مستلزم معصیت خداوند باشد، آن احسان پسندیده نخواهد بود پس اگر در مورد اولی الامر نیز چنین احتمالی وجود داشت، به طریق اولی لازم به مقید کردن بود[۳۶].
چهارم: حدیث ثقلین
- از جمله " مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا " و جمله " انّهما یفترقا " میتوان برای عصمت، استدلال کرد. زیرا چنگ زدن به کتاب و عترت، برای همیشه از گمراهی، جلوگیری میکند و لازمه این، عصمت عترت پیامبر است و همچنین، جدا نشدن و عدم افتراق از قرآن، آن هم به صورت " لَنْ يَفْتَرِقَا " به معنای عصمت آنهاست[۳۷].
- پیامبر(ص) فرمودند "در منابع شیعی و سنی":" يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض ". در این حدیث پیامبر، اهل بیت را عاملی برای عدم گمراهی معرفی میکند که دال بر عصمت ایشان است زیرا: *اولاً: همراهی قرآن و اهل بیت یعنی اهل بیت مانند قرآن مصون از تحریف و اشتباهاند در هدایت مردم.
- ثانیاً: از آنجا که پیامبر به صورت مطلق امر به تمسک به اهل بیت فرموده، مستلزم عصمت ایشان است.
- ثالثاً: پیامبر فرمودند: اگر به اهل تمسک جوئید از انحراف در امانید این نشان از عصمت ایشان است.
- در این روایت، مصادیق اهل بیت تطبیق نشده اما در برخی نقلها آمده که رسول خدا نام امام علی، امام حسن، امام حسین(ع) و فرزندان امام حسین(ع) را آوردند.
- در منابع اهل سنت آمده: " عَلِيٌ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَ الْحَوْضَ ". این تعبیر مشترک "لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَ الْحَوْضَ " نشان از این است که حضرت علی از مصادیق قطعی اهل بیت است[۳۸].
دلیل عقلی عصمت امام
- امام مسئولیت تفسیر صحیح قرآن، تفصیل احکام شریف و... را بر دوش دارد و هم مجری قوانین اسلامی است. لذا امام باید از خطای در امور مربوط به سعادت انسان، معصوم باشد. بر این اساس امام باید تفسیر صحیح آیات را در اختیار مردم قرار دهد و آیات کلی را باید بیان نماید و احکام را اجرا کند لذا باید معصوم باشد ت اهم بهصورت کامل آشنا به دین باشد و شیوه صحیح اجرا را بداند[۳۹].
ادله نقلی عصمت امام
- آیات دال بر عصمت امام: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۴۰]، ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴۱]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴾[۴۲].
- آیه اولی الامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴾[۴۳]
- وجه دلالت این آیه بر عصمت امام از آن جهت است که:
- مقارنت اطاعت از پیامبر با اطاعت از اولی الامر بر این امر دلالت میکند که قلمرو وجوب اطاعت از اولی الامر در همه حوزههای مشترک میان ایشان و پیامبر است "مرجعیت دینی و زعامت سیاسی"
- اطاعت از اولی الامر بدون هیچ قید و شرطی آمده است و اگر اینان معصوم نباشند نمیتوانند به نحو مطلق مورد اطاعت باشند و اگر ایشان معصوم نباشند لازم میآید که خداوند ما را امر به اطاعت از کسانی فرموده که مانع سعادت هستند و این نقض غرض الهی و خلاف حکمت است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء ﴾[۴۴]
- در روایات فراوانی از منابع شیعی و سنی، پیامبر گرامی، مصادیق اولی الامر را، امامان دوازدهگانه معرفی کردهاند. پیامبر در پاسخ جابر بن عبدالله انصاری، تکتک امامان را از علی بن ابی طالب (ع) تا حضرت حجت (ع) نام میبرند.
- با توجه به مطالب بیش گفته آیه اولی الامر، دلالت بر عصمت امامان دارد[۴۵].
منابع
جستارهای وابسته
- عصمت مطلق
- عصمت نسبی
- عصمت از خطا
- عصمت از گناه
- عصمت در احکام
- عصمت در اعتقاد
- عصمت در افعال
- عصمت در تبلیغ
- عصمت علمی
- عصمت عملی
- عصمت امرای امام
- عصمت انبیا
- عصمت اهل اجماع
- عصمت اهل بیت
- عصمت اولوالامر
- عصمت غیر انبیا
- عصمت ملائکه
- عصمت نواب امام
- آیات عصمت
- اسباب عصمت
- اعتراف معصومین به گناه
- انسان معصوم
- زمان عصمت
- علم به مثالب معاصی
- علم به مناقب طاعات
- مقام عصمت
- وجوب عصمت
منبعشناسی جامع اثبات عصمت امام
پانویس
- ↑ ر.ک. امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۴ - ۱۴۵.
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۱۹ - ۳۶۴.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۲.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۲.
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۶۶ - ۳۶۷.
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۶۶ - ۳۶۷.
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۶۶ - ۳۶۷.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۰.
- ↑ جمعی از نویسندگان،امامتپژوهی، ص۱۵۷.
- ↑ سوره نساء، آیه:۱۱۵.
- ↑ لا تجمع امتی علی الخطاء.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ ر.ک. جمعی از نویسندگان،امامتپژوهی، ص۱۵۷؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۱.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۴.
- ↑ ر.ک. جمعی از نویسندگان،امامتپژوهی، ص۱۵۷.
- ↑ ر.ک. جمعی از نویسندگان،امامتپژوهی، ص۱۵۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۴؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۱.
- ↑ تا ۲۶ هـ ق.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۵ - ۲۳۷.
- ↑ و در گناه و تجاوز یاری نکنید؛ سوره مائده، آیه:۲.
- ↑ قربانی، علی، امامتپژوهی، ص۱۵۸.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.
- ↑ قربانی، علی، امامتپژوهی، ص۱۵۸ - ۱۵۹.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۸.
- ↑ ر.ک. امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی، ج۲، ص ۱۴۶.
- ↑ و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند؛ سوره بقره، آیه:۲۲۹.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص ۳۷۹.
- ↑ ر.ک. امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۶ - ۱۴۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۸- ۲۴۰.
- ↑ به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد.مگر از میان آنان بندگان نابت را؛ سوره ص، آیه:۸۲ - ۸۳.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۴۰.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.
- ↑ و با آنها در کار، رایزنی کن؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۹.
- ↑ کارشان رایزنی میان همدیگر است؛ سوره شوری، آیه:۳۸.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۴۲.
- ↑ ر.ک. امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۸.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۴۳.
- ↑ جمعی از نویسندگان،امامتپژوهی، ص۱۶۲.
- ↑ ر.ک. الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص ۲۱۱ - ۲۱۳.
- ↑ ر.ک. الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص ۲۰۹.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.
- ↑ و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآراییمکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ سوره اعراف، آیه:۲۸.
- ↑ ر.ک. الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص ۲۰۹.