الگو:صفحهٔ اصلی/پرسش برگزیده
- انتظار فرج به سه قسم انتظار قلبی، لفظی و عملی تقسیم میشود. مرحلۀ اول این است که ما در دل منتظر آن حضرتیم و از نیامدنشان بیقراریم. انتظار لفظی این است که برای ظهور آن حضرت دعا کنیم، ولی انتظار عملی به آمادگی خارجی نسبت به آمدن آن حضرت اطلاق میشود. انتظار عملی بسیار مهم است، انتظار قلبی و لفظی آسان است و غالباً هم انجام میشود؛ اما کسی که چنین انتظاری دارد باید هم خود آماده بشود و هم دیگران را از نظر روحیات، ایمان، اعمال و عقیده آماده کند.
- انتظار عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آن آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی، استفاده میشود لذا هر قدر انتظار شدیدتر باشد، آماده شدن هم بیشتر میشود. انتظار حالتی قلبی و نفسانی است که وقتی شدت یافت و عمق و غنا پیدا کرد از قلب به اعضا و جوارح سرازیر میشود و آثار خود را در عمل نشان میدهد و روشن است، انتظار مورد نظر پیشوایان معصوم همان انتظار عمق و غنا یافته است که موجب تلاش و مجاهدت منتظر میشود. این را میتوان از پاداشهایی که برای انتظار ذکر شده دریافت. به عنوان نمونه در روایات چنین وارد شده است، منتظران امام مهدی(ع) همچون مجاهدان در رکاب پیامبر گرامی اسلاماند روشن است انتظاری که تنها در مرحلۀ قلب باشد و جز تأسف و اندوه قلبی اثر دیگری نداشته باشد و باعث دست روی دست گذاشتن و گوشهگیری و عزلت گردد، نسبتی با جهاد ندارد و نمیتواند ثواب مجاهدت در رکاب پیامبر را داشته باشد. اساساً، اصطلاح انتظار، به معنای عدم رضایت از وضعیت موجود و انتظار عملی برای تغییر آن و حاصل شدن وضعیّتی مناسب است.
- انتظار قلبی دارای درجات سهگانه است:
- درجۀ اول: یقین داشته باشد ظهور آن حضرت حق است و واقع خواهد شد و آن وعدۀ الهی است که تخلفی در آن نیست، و هر قدر هم در تحقق آن تأخیر شود، مایوس و ناامید نمیگردد و منکر اصل آن نمیشود. این درجه واجب است و حقیقت ایمان به آن بستگی دارد و نبود آن در باطنامر موجب کفر و ضلالت است؛ اگر چه به حسب ظاهر محکوم به احکام اسلام باشد، زیرا انکارامر امامت است، هر چند در ظاهر اقرار به توحید و رسالت دارد.
- درجۀ دوم: ظهور را موقت به وقت خاصی نداند که قبل از آن، مأیوس از وقوع شود. این درجه نیز واجب است، منتها به گونهای که اگر نباشد موجب فسق است و آن یأسی است که حرام است و از آن نهی شده است.
- درجۀ سوم: بر حسب آنچه در روایات است: «هر صبح و شام منتظر فرج باشید»؛ «او همچون شهاب فروزانی ناگهان خواهد آمد» و امثال اینها؛ در هر حال و هر زمانی باید منتظر بود، یعنی امید وقوع آن را داشت. این درجه مقتضای کمال ایمان است و نبود آن موجب نقصان در ایمان است؛ پس لازمۀ کمال ایمان مؤمن است.
- انتظار قلبی کامل به این حاصل میشود که شخص مؤمن در هیچ حالی از حالات و هیچ وقتی از اوقات و هیچ مکانی از مکانها از یاد امامش و انتظار قدوم مبارکش خالی و فارغ نباشد، بلکه اگر در مجالس و محافل مردم هم حاضر میشود و با اهل عالم گفتگو میکند، قلبش پیش امام(ع) باشد و به انتظار او و خیال او و شوق وصال او باشد.
- بنابراین انتظار قلبی و لفظی آسان است و غالباً هم انجام میشود. کسی که چنین انتظاری دارد باید هم آماده بشود و هم آماده بکند. باید از نظر روحیات، ایمان، اعمال و عقیده هم دیگران را آماده کند.
- مقصود از انتظار، صرفاً انتظار قلبی نیست، بلکه مراد انتظار عملی است هر چند انتظار قلبی نیز لازم است، ولی نه به عنوان مقصود اصلی، بلکه به عنوان مقدمۀ انتظار عملی که مقصود اصلی است. انتظار قلبی ِصرف، یعنی اینکه انسان صرفاً اعتقاد به ظهور امام زمان و برپایی حکومت عدل جهانی داشته باشد بدون آنکه این اعتقاد قلبی در صحنۀ عمل ظاهر شود که بنابر دلایل قطعی، مقصود از انتظار فرج چنین انتظاری نیست.