احسان در فقه سیاسی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اثم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- إحسان: نیکوکاری، نیکیکردن[۱].
- إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ[۲].
- احسان به اطاعت خداوند و تبعیت از اوامر و اجتناب از نواهی الهی تفسیر شده است[۳].
- در عرصه فرهنگ عمومی، نیکوکاری به عمل دارای ارزش اخلاقی مثبت که وجدان دینی و اخلاقی جامعه آن را نیک و خیر میشمارد و معمولاً با کارهای خوب مشخص میشود، اطلاق میگردد[۴].
- احسان از جنس کنش است که در اجتماع ظهور مییابد و نوعی کنش اجتماعی مثبت است و ثمرات و تأثیرات آن علاوه بر جامعه، به فاعل آن (مُحسن) نیز باز میگردد: إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ[۵][۶].
منابع
پانویس
- ↑ سیدعلیاکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۳۶؛ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۱.
- ↑ «اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید» سوره اسراء، آیه ۷.
- ↑ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۵، ص۲۳.
- ↑ علیاکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۳۷.
- ↑ محمود سرمدی، «حسن/احسان»، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱،ص۹۳۰.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۵۰-۵۱.