مغرم در فقه سیاسی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث مغرم است. "مغرم" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مغرم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

تاوان[۱]، غرامت، ضرر مالی که بر گردن انسان بدون علت (جنایت یا خیانت) می‌آید[۲].

﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا[۳].

ازآنجا‌ که قبل از اسلام، مالیات‌هایی مانند (زکات، خمس، صدقه) در فرهنگ جاهلی به صورت مدون وجود نداشت، برخی اعراب پرداخت این مالیات را باعث سرشکستگی و ذلت خود و دادن پول زور در مقابل پذیرفتن اسلام یا اجر رسالت قلمداد می‌‌کردند. خداوند این گمان را در آیه شریفه ردّ می‌کند: ﴿أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ[۴].

انفاق و تصدّق عده‌ای از بادیه‌نشینان مانند بنی‌اسد و بنی‌غطفان از سر ترس یا ریا بود؛ زیرا امید و ایمانی به ثواب الهی نداشتند و انتظار می‌کشیدند که کفار و مشرکان قریش دوباره حاکم شوند تا آنها از قید اسلام رها شوند. خداوند چنین پنداری را مذمت می‌کند ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ[۵].[۶] [۷]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۲۱۳.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۰۶.
  3. «و برخی از تازیان بیابان‌نشین آنچه هزینه می‌کنند غرامت می‌شمارند و برای شما انتظار پیشامدها را می‌کشند؛ پیشامدهای بد بر (خود) آنان باد و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۹۸.
  4. «یا مگر از ایشان پاداشی می‌خواهی که آنان از تاوانی گرانبارند؟» سوره طور، آیه ۴۰.
  5. «و برخی از تازیان بیابان‌نشین آنچه هزینه می‌کنند غرامت می‌شمارند و برای شما انتظار پیشامدها را می‌کشند؛ پیشامدهای بد بر (خود) آنان باد و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۹۸.
  6. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۱، ص۱۲-۱۵.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۸۸-۴۸۹.