اسعد بن سلامه اشهلی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

وی فرزند سلمة بن وقش از تیره بنوعبد الأشهل از قبیله اوس با کنیه «ابونائله» [۱] و برادر رضاعی کعب بن اشرف است[۲]. همچنین شرح حال او را ذیل اسامی «سعد»، «اسعد»، «سلکان» و کنیه ابونائله آورده‌اند[۳].

شهرت وی به «سلکان»، فراوان درباره او به کار رفته است[۴] اما ابن حجر[۵] نام صحیح او را «ملکان» دانسته که به نظر می‌رسد یکی تصحیف دیگری باشد. همچنین هشام کلبی و نیز ابن منده و ابونعیم «سعد» گفته و ابن حجر احتمال داده «سعد» برادر «اسعد» باشد[۶].

وی از شاعران[۷] و تیراندازان ماهر عصر خود[۸] به شمار می‌رفت. در غزوه بدر[۹]، أحد و جنگ‌ها و سریه‌های دیگر حضور داشت[۱۰].

رسول خدا(ص) به محمد بن مسلمه دستور داد کعب بن اشرف که زنان مسلمان را سب و هجو می‌کرد، بکشد. محمد بن مسلمه با چند نفر از قبیله بنو عبدالاشهل، از جمله ابونائله اسعد بن سلامه برادر رضاعی کعب که در جاهلیت همنشین او و مورد اعتمادش بود[۱۱]، سخن گفت و آنان پذیرفتند او را یاری دهند. ابونائله نزد کعب بن اشرف رفت و گفت: آمدن محمد به مدینه برای ما و مردم بلایی شده است. کعب گفت: هر تصمیمی بگیرید با شما هستیم. ابونائله گفت: فرزندان ما در سختی هستند. به ما آذوقه قرض بده تا چیزی نزد شما به ودیعه بگذاریم، ولی ما به جز سلاح چیز دیگری نداریم. کعب پذیرفت. ابونائله شبانه همراه یارانش با سلاح در بیرون قلعه توقف کردند. وی نزد کعب آمد و با هم از قلعه خارج شدند. پس از مدتی گفتگو، ابونائله موی سرش را گرفت و به یاران خود گفت: این دشمن خدا را بکشید[۱۲].

حکایت دیگر از ابونائله، حضور وی در دفن جنازه سعد بن معاذ است که داخل قبر سعد رفت[۱۳]. گویند سلکان (بخوان اسعد) در فتح مکه پرچمدار قبیله بنو عبدالأشهل بود[۱۴]، وی به همراه برادرش سلمه[۱۵] بشارت قبول توبه مرارة بن ربیع (به سبب تخلف از جنگ تبوک) را به او داد[۱۶].

اسعد در واقعه یوم الجسر در جریان نبرد سپاه اسلام به فرماندهی ابو عبید ثقفی در برابر ساسانیان به سال سیزده هجری[۱۷] یا به نقلی دیگر در یوم الیمامه به سال دوازدهم کشته شد[۱۸]. همسر وی «ام‌سهل» بود و واقدی گوید ام سهل یک دختر بیشتر نداشت که در نام او به «محیاة» یا «عباده» اختلاف است[۱۹]. فرزند پسر او عباد است[۲۰].[۲۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، ج۱، ص۲۰۶.
  2. ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۵.
  3. ابونعیم، ج۱، ص۲۸۲ و ج۳، ص۲۷۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۲۰۶ و ۴۳۸.
  4. ابن عبد البر، ج۲، ص۱۵۹؛ ابن اثیر، ج۲، ص۴۳۸.
  5. الاصابه، ج۳، ص۵۳.
  6. ابن اثیر، ج۱، ص۲۰۶.
  7. ابن هشام، ج۳، ص۵۸؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۵.
  8. ابن عساکر، ج۱۹، ص۴۱۰.
  9. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۷۸.
  10. واقدی، ج۱، ص۲۴۳ و ۴۲۳ و ج۲، ص۴۹۸، ۵۵۱ و ۸۰۰ و ج۳، ص۹۸۵ ۱۰۳۴ و ۱۰۵۴.
  11. واقدی، ج۲، ص۴۵۶؛ ابن عبد البر، ج۴، ص۳۲۹؛ ابن حجر، فتح، ج۷، ص۲۶۰.
  12. ابن هشام، ج۲، ص۵۷؛ سرخسی، ج۱، ص۲۷۴؛ ابن شبه، ج۲، ص۴۵۷؛ واقدی، ج۲، ص۱۸۷ و ۱۸۹.
  13. واقدی، ج۲، ص۵۲۹؛ ابن سعد، ج۳، ص۳۲۰.
  14. واقدی، ج۲، ص۸۰۰.
  15. ابن حبان، مشاهیر، ص۴۱.
  16. واقدی، ج۳، ص۱۹۶.
  17. طبرانی، ج۶، ص۴۸؛ ابونعیم، ج۱، ص۲۸۲ و ج۳، ص۱۲۷۹.
  18. طبرانی، ج۱، ص۳۰۵.
  19. ابن سعد، ج۸، ص۲۴۶؛ ابن حبیب، ص۴۱۷.
  20. ابن سعد، ج۸، ص۲۴۶؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۸۹.
  21. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «اسعد بن سلامه اشهلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۵۰.